لذت های فردی؛ مبارزه فرهنگی

آرش حسینی پژوه
آرش حسینی پژوه

تابستان ایران چند سالی است که با گشت ارشاد شناخته می شود؛ بخصوص شهرهای بزرگ هر ساله در فصل تابستان شاهد ماموران پلیسی است که با سلب حقوق اولیه شهروندی،  به ادعای خودشان به دنبال ایجاد امنیت اخلاقی در جامعه هستند.

در تمام این سالها که گشت ارشاد متولد شده است مخالفین و موافقینی داشته، اما آنچه مسلم است اینکه این طرح نه تنها نتوانسته در مقابله با شهروندان موفق باشد، بلکه در راه امنیت اخلاقی جامعه نیز کارگشا نبوده و در خشونت رواج یافته در جامعه نیز بی تقصیر نیست.

اما آیا اصولا طرحی به نام گشت ارشاد و یا هرچه از این دست طرح ها، میتواند در مقابل خواست شهروندان پیرامون انتخاب نحوه زندگی خود موفق باشد؟

حاکمیت مسئله حجاب و پوشش زنان و مردان را طرحی و یا راهی برای مخالفت با نظام  قلمداد میکند؛حجاب را امری سیاسی می خواند و حتی انتخاب پوشش شهروندان را جنگ نرم می داند و با این نگاه آن را تعریف می کند.حاکمیت با همین استدلال سعی دارد در مقابل نحوه پوشش شهروندان مقاومت کند ودر برابر نیروهای مخالف حاکمیت نیز با سیاسی جلوه دادن پوشش شهروندان ایرانی، حاکمیت را زیر سئوال می برند و از این راه به دنبال کسب قدرت سیاسی هستند.

نمیتوان با قطعیت به نتیجه رسید که آیا این فرضیه درست است یا اشتباه، اما میتوان نحوه پوشش شهروندان ایرانی را نوعی لذت جویی انسانی دانست که به دنبال حق انتخاب برای گزینش نوع زندگی خود هستند، نه به دنبال کنشی سیاسی.

شاید باید در حل این مسئله به طبقات اجتماعی ایران نگریست؛ عمده شهروندانی که با گشت های ارشاد حاکمیت مواجه می شوند، از طبقه متوسط شهری هستند؛ کسانی که در این سالها با اعمال فشار های سیاسی از مشارکت در عرصه سیاسی کشور دور شده اند. این طبقه  به منابع قدرت و ثروت دسترسی ندارد، آنها عمدتا نه کار آفرین هستند و نه صاحب قدرت و ثروت، بنابر این نمیتوانند به منابع لذت حاکمان دسترسی داشته باشند.پس راه دیگری بر میگزینند؛ اگر آنها نمیتوانند از لذت های مستقیم و غیر مستقیم مرتبط با قدرت سیاسی و اقتصادی، بهره مند شوند، اما می کوشند از طرق ممکن، مثل آزادی نوع پوشش، آزادی روابط جنسی، ارزش دادن به لباس، دست انداختن آداب و اخلاق حاکم و… سهم خود رااز لذت طلب کنند.

انسان ها به جز استثنائها و در شرایط خاص در آمیخته با نقاط عطفی از ترس، نا امیدی، و…، طالب لذت اند، و اگر ناگزیر، ناکامی های طبیعی را تحمل میکنند، نمی خواهند تن به دخالت انسان های دیگر در زمینه های شخصی بدهند؛همان امری که باعث می شودمنع، همراه با خشونت هاییهمچون” گشت های ارشاد” و هزینه هایی چون “ گسترش خشونت در جامعه ایران” باشد.

اما در برداشت اشتباه دیگری که در این مورد وجود دارد، ظاهرا نقطه ای مغفول مانده است،و آن اینکه بسیاری از مردم به هیچ معنا سیاسی نیستند؛ یعنی برای آنها چندان مهم نیست که چه کسی و حتی در بسیاری از موارد چگونه حکومت می کند. نقطه تلاقی اینان با حکومت، نصب و نقد و عزل حاکم نیست، بلکه انتخاب لباس و غذا، تفریح، هنر، ورزش و شغل است.

همانطور که نمیتوان نحوه پوشش شهروندان را در کنترل حاکمیت در آورد، مشخصا نباید و نمی توان آن را نیز در قاموس خواست های سیاسی خلاصه کرد، این خواست ها مفادی اجتماعی _ فرهنگی دارد و نه سیاسی.

گشت های ارشاد هر چند در شعار به دنبال ایجاد امنیت اخلاقی در جامعه هستند، اما در عمل مشغول مبارزه با مطالبات و خواست های فردی جامعه هستند؛ خواست هایی که برای مقابله با آن، حاکمیت با فرد مواجه است؛ فردی که چون نماینده اجتماع عظیمی از مردم است، حاکمیت را در مقابل جامعه قرار میدهد.

زنان و مردانی که برای حق انتخاب نوع زندگی خود در مقابل حاکمیت ایستاده اند، سربازانی هستند که به تنهایی برای خواست فردی خود تلاش میکنند اما ناخودآگاه به پیش برد جامعه و رسیدن به یک پیروزی عظیم کمک میکنند، و همین نقطه قدرتی ست که حاکمیت را نمیتواند به مبارزه و مقابله نفر به نفر با جامعه بکشاند.

در آخر به جدید ترین نمونه از این دست کنش ها که مایلم اسمش را مبارزه به دور از سیاست بگذارم، اشاره می کنم:گردهمایی بخشی از مردم تهران در پارک آب و آتش؛ مردم از طبقات مختلف دور هم گرد آمدند و لذت های فردی و جمعی را تجربه کردند، بدون حتی کوچک ترین کنش سیاسی، ساختار نظم فرهنگی حاکم را زیر سئوال بردند و با کمترین هزینه به لذت های فردی، هر چند مقطعی هم دست یافتند. بدون شک تک تک حاضرین در آب بازی تهران، در راه بازگشت به خانه احساس خوبی داشتند؛ احساس خوبی که متولیان گشت های ارشاد  از این روز نداشتند.

خبر بازداشت و دستگیری تعدادی از همین جوانان نیز تنها چند روز بعد از این اتفاق منتشر شد، و باز هم نیروهای امنیتی تلاش کردند این حرکت صرفا لذت جویانه را سیاسی جلوه دهند و حتی مدعی شدند، تفنگ های آب پاش را عده ای به مردم داده بودند تا مقاصد شومشان عملی شود.

اما این بازداشت ها و دستگیری ها موثر بود؟ نگاهی به صفحات مجازی گروهی که این برنامه را ترتیب داده بودند گواه موثر نبودن این دست اقدامات باز دارنده است. اعضا این صفحات هنوز چشم انتظار اعلام تاریخ بعدی برنامه های خود هستند. با اقدام بازدارنده حاکمیت نه تنها این برنامه ها تعطیل نشد، بلکه چند روز بعد خبر برگزاری و البته دستگیری برگزار کنندگان مراسم آب بازی در بندر عباس نیز منتشر شد.

شاید بتوان در عرصه اقتصاد و سیاست، به ضرب زور برای مدتی لذت خواهی را از مردم گرفت، و آن را منع کرد، اما در عرصه اجتماعی استفاده از زور برای منع مردم از لذت خواهی مبارزه با سایه هاست.

 

پی نوشت

برای تکمیل این یادداشت از نظریات مرتضی مردی ها در دفاع از فرد، استفاده شده است.