صنعت مداحی: پدیدارشناسی مداح مسلح

حسین علیزاده
حسین علیزاده

هفت تیر کشی محمود کریمی، یکی از مشهورترین مداحان پایتخت، بار دیگر توجه افکار عمومی را به رفتار اجتماعی این قشر از جامعه ایران و این بار دلیل حمل سلاح او، جلب کرده است.

گو اینکه تلقی و تصور اولیه این است که مداح، وظیفه ذکر مصائب پیامبر و خاندانش را برعهده دارد، اما، مدعا این است که اینک مداحی دو کارکرد موازی یافته است: یکی صنعت پولسازی و دیگری قدرت افزایی حاکمیت.

مداحی به روش سنتی نه به مثابه صنعت پولساز بود و نه به قصد قدرت افزایی حاکمیت. در مقاله “مداحان به مثابه گروه فشار” به نقش مداحان در قدرت افزایی حکومت اشاره شد. در این نوشتار به درآمدزایی مداحی به عنوان یک بنگاه مالی پرداخته می شود.

 

پدیدارشناسی مداحی

ذکر مصیبت پیامبر و خاندان او که معمولا از آن با نام هایی مثل “مرثیه خوانی” یا “روضه خوانی” نامبرده می شود، روشی متداول در شیعه دوازده امامی است. این شیوه در دیگر فِرق شیعه از قبیل زیدیه یا اسماعیلیه یا اصلا دیده نمی شود یا چنین پررنگ نیست.

امامان شیعه به جز دوران خلافت امام علی و اندکی از دوران امام حسن و دوران ولایتعهدی امام رضا، نه تنها محروم از حکمروایی شدند بلکه مقهور دستگاه حکمرانان زمان خود بودند. چنین است که تک تک امامان شیعه به دست دستگاه حاکمه کشته شده اند. این همه ناروایی به منتسبان درجه اول پیامبر اسلام، موجب شده که مصیبت خوانی آنان به درازای ماه های سال باشد. کافی است به یاد آوریم که متشرعین شیعه، طول مدت دو ماه محرم و صفر را عزادار و سوگوارند و در دیگر ماه ها نیز همواره مناسبت هایی برای سوگواری دارند. چنین طول مدت زیادی برای سوگواری در همه ماه، خود موجبات شکل گرفتن فرهنگ مرثیه خوانی (مداحی) را فراهم آورده است.

 

صنعت مداحی

مداحی به معنی زنده نگه داشتن مصائب پیامبر و خاندانش، پدیده ای منحصر شیعیان ایران نیست. مصیبت خوانی برای مصائب بزرگان دین را می توان در کلیه کشورها با اکثریت یا اقلیت شیعه دوازده امامی (از جمله عراق، بحرین، لبنان، پاکستان و…) نیز یافت.

اگر زنده نگه داشتن مصائبی که بر پیامبر و خاندانش رفته را روشی ابداعی در اعصار گذشته بدانیم که شیعیان با توسل به آن، مظلومیت رفته بر خود را فریاد می زدند، نه چنین بود که مداحی به منظور درآمدزایی و ممر زندگی استفاده می شد. هدف از مداحی اجلال و بزرگداشت مصائب پیامبر و خاندانش بود.

اما، امروزه کافی است به دستمزدهایی که این مداحان بابت یک ساعت گریاندن می گیرند، نگاهی بیاندازیم تا متوجه معنا و مفهوم “صنعت مداحی” در ایران گردیم. در این صنعت، کسب درآمد هدف مداح است. چنین مداحی نیاز به داشتن تحصیلات و دانش خاصی ندارد. صدای خوش و ترفندهای “گرم کردن” مجلس سوگواری، برای این صنعت کافی است. هرچه مجلس پر شور تر، مداح نامدارتر و هرچه مداح نامدارتر، نرخش بیشتر است.

اما ازآنجایی که “درآمد”، “حقوق” یا “دستمزد” نام هایی پسندیده ای برای مداح و ذاکر اهل بیت نیست، نام و عنوان آن نیز باید تغییر می کرد. از اینروست که معمولا نام “صله” برای دستمزد آنان به کار گرفته می شود. از آنجایی که صله غالبا به صورت وجه نقد در درون پاکت نامه، تقدیم! مداح می شود، نام دیگر دستمزد او “پاکت” نیز نام دارد. با این توصیف، مداحان به تناسب بازار گرمی که می کنند، پاکت های متفاوت دریافت می کنند.

 

بنرهای تبلیغاتی، سیستم صوتی شرط یک مداحی جانانه

صنعت مداحی مثل هر صنعت دیگری، نیازمند “تبلیغات” است. اگر معرفی یک محصول یا مارک خاص (برَند) نیازمند تبلیغ خیابانی و نصب بنر و تراکت و.. است، کلیه این متدها در صنعت مداحی نیز به کار گرفته می شود.

کافی است نگاهی به تبلیغات این مداحان در ماه های محرم و صفر بیاندازیم تا ببینیم بنرهای تبلیغاتی آنان با عکس و القاب، چگونه به کمک شهرت آنان می آید.

در تازه ترین روش ها به نقل پژوهشی که روزنامه “جمهوری اسلامی” انجام داده، متقاضی با شماره تلفن مداح تماس می گیرد، اما، او خود پاسخگوی متقاضی نیست. “مدیر برنامه” مداح، جوابگوی متقاضی است. داشتن سیستم های صوتی خوب، نصب بنر و صد البته واریز مبلغی قابل توجه، شرط آمدن “حاجی” است.

 خواندن تجربه ای که روزنامه جمهوری اسلامی نقل کرده، خالی از لطف نیست. این روزنامه می نویسد: “چهار روز قبل از مراسم از طرف مدیر برنامه تماس گرفته شد که میزان صله ‌(پاکت) در نظر گرفته شده چقدر است؟! پاسخ این بوده که مبلغی به عنوان هدیه مد نظر است. تشریف آوردند خدمت ایشان تقدیم می گردد. اما متأسفانه مدیر برنامه می گوید: خیر! ‌مبلغ ۰۰۰،۰۰۰،۱۵ ریال برای یک ساعت به شماره حسابی که اعلام می‌کنیم واریز نمائید. می پرسیم: آیا این رفتار کار درستی است؟ می گوییم: بالاخره مطابق رسم مبلغی به عنوان هدیه و صله تقدیم ایشان می‌کنیم. نهایتاً مدیر برنامه افاضه می‌نماید که رسم و سنت شما با رسم حاجی!؟ جور در نمی‌آید.”

 

تقابل بنگاه مالی واعظان و بنگاه مالی مداحان

اگر پذیرفته باشیم که مداحی به صنعتی درآمدزا (بنگاه مالی) تبدیل شده، آنگاه باید انتظار داشت که این صنعت مثل هر صنعت دیگری، دارای “رقیب” باشد وگرنه روضه خوانی سنتی برای سوگواری پیامبر و خاندانش نیاز به رقیب ندارد.

در این رقابت، طبیعتا اصلی ترین رقیب بنگاه مالی مداحان، بنگاه مالی واعظان است که خود بنیانگذار درآمدزایی از مرثیه خوانی و مصیبت سرایی بودند.

کافی است این روزها به مجالس ترحیم و ایام سوگواری سری زده شود تا بدانیم مردم کمتر میل به دعوت از واعظان و روحانیان دارند. در عوض، گرم کردن مجلس با یک صدای حزین و گریه گرفتن از مردم با یک مداح خوش ترفند، راه چاره مناسبی برای برگزار کردن مراسم است.

در چنین صورتی است که عملاً شاهد رقابتی پنهان، میان واعظان و مداحان هستیم که صد البته دلسوزی برای حرمت نگه داشتن امام حسین، وسیله خوبی برای واعظانی است که خود هم “پاکت” دریافت می کنند و هم هر رطب و یابسی را در منابر می گویند.

در تقابل صنعت مداحی با واعظان، سخن حجت الاسلام عبدالله فاطمی‌نیا یکی از وعاظ مشهور تهران پرده از حقیقتی آشکار بر می دارد او می گوید: “بعضی از مداحان معتقدند که علما در جلسات دعوت نشوند. فقط مداح بیاید، اصلا بعضی از این مداحان روبروی امام حسین ایستاده‌اند.”

حضور واعظ و مداح، طبعتا موجب می شود که صاحب عزا، دو هزینه داشته باشد در حالی که مداح هرچند هم که بی سواد باشد، می تواند وظیفه یک واعظ را به خوبی انجام دهد.

در حالی که سنت غلو در مقام و منزلت معصومین (حتی غلو در رهبران سیاسی مثل رهبر جمهوری اسلامی) را مداحان از زبان واعظان آموخته اند، جای تعجب است که مکارم شیرازی، با “بی سواد” خواندن برخی مداحان، مثال آورده که یک مداح “به جای توکلت علی الله گفته است توکلت علی العباس.” پرسش این است که مگر واعظان و معممان بی سواد و غلو گو نداریم که او این ایراد را بر جامعه مداحان می گیرد؟

از سوی دیگر، ترفند مداحان برای به در کردن رقیب، خود موجب می شود که مداح نرخ گران تری را مطالبه کند. این ترفند خالی از نقد واعظان باقی نمی مانده است. مثلا می شنویم حجت الاسلام حسن ملک محمدی، مدیر عامل بنیاد بین الملی غدیر، دستمزد بالای برخی مداحان را به مثابه “آفت” دانسته و گفته است که: “روضه خوان و نوحه خوان…باید این مجالس را عاملی برای تامین معاش و جذب مسائل مادی قرار ندهد. امام حسین جان، مال را فدای اسلام کرد تا ما با تعیین دستمزدهای آنچنانی، مجالس عزاداری حسینی را به محلی برای جذب مسائل مادی تبدیل کنیم؟”

در چنین وصفی، درآمدزایی بی حساب و کتاب مداحان در کنار غلو آمیز سخن گفتن شان، هشدارهای مراجع تقلید را هم همراه داشته تا مداحان با کارهای خلاف شان، عزاداری امام حسین را “آلوده” نکنند. مکارم شیرازی که خود در شمار مراجع دولتی است، هشدار داده که “باید مراقب باشیم کارهای خلاف، عزاداری امام حسین(ع) را آلوده نکند” وی با بیان اینکه “سبک‌های موهن نباید در مداحی وارد شود” عنوان کرد: “سبک‌های سنگین،‌ متین و امام حسین پسند باید مورد توجه قرار گیرد. اینکه عزاداری تبدیل به سبک‌هایی شود که مناسب مجالس عیش و نوش است درست نیست.” وی سپس به موضوع دستمزد مداح اشاره کرد و گفت: “هیئت‌های محترم برای پرداخت مبالغ بالای پول به مداحان با هم مسابقه ندهند، دستگاه امام حسین(ع) تبدیل به بساط تجارت نشود.”

 

نتیجه:

بنگاه مداحی یا صنعت مداحی مولود بنگاه واعظانی است که از تبلیغ دین درآمدزایی می کردند. با استقرار جمهوری اسلامی، تدریجاً اقبال مردم به روحانیان کاسته شده تا آنجا که غالباً مایل نیستند در مراسم ترحیم از واعظان دعوت کنند.

در عوض، مرثیه خوانی یک مداح خوش صدا، هر چند بی سواد، جایگزین خوبی برای پر کردن جای واعظان است. این خود موجب شده که مداحی به بنگاهی درآمدزا (صنعت مداحی) تبدیل شود.

نیازمندی حاکمان جمهوری اسلامی به مداحان برای مشروعیت دینی بخشیدن به قدرت سیاسی شان، کارکرد دیگری را برای آنان آفریده که عبارت است از: کارکرد گروه فشار.

با چنین تفسیری، بدیهی است که یک مداح دولتی چه به مثابه گروه فشار و چه به منظور دفاع از دارایی های کلان خود، از چنان بیم و هراسی برخوردار باشد که نیازمند “حمل سلاح” باشد. حاج محمود کریمی یکی از این مداحان هراسان و بیمناک است.