حمایت یا سکوت در برابر انقلاب های عربی

نویسنده

» نگاه وب منجر سنتر به سیاست خارجی دوگانه دولت تهران

عمادالدین بولابا

ایران که از زمان سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ همواره در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دنبال بهره برداری برای منافع خود بوده، همان طور که پیش بینی می شد، از شورش های مردمی به راه افتاده در کشورهای یمن، تونس، بحرین و مصر دفاع کرد و آنها را مشروع خواند. این شور و اشتیاق تا بدان حد بود که آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب، در خطبه های نماز جمعه به زبان عربی برای مردم عرب سخن گفت. او گفت که این شور و حرارت و خیزش انقلابی الهام گرفته از اقدام شجاعانه ایرانیان در زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ است. او شجاعت مردم مصر که سال هاست برای آزادی مبارزه می کنند و ایثار و ازخودگذشتگی مردم یمن را تحسین کرد؛ به شور و حرارت مردم بحرین احسنت گفت و تلاش مردم تونس را ستود؛ ولی مردم سوریه را نادیده گرفت و در برابر خواسته های آنان، خشم آنان، محرومیت آنان و همچنین شهدایی که تعدادشان نشان دهنده چهره کریه حکومت قرون وسطایی دمشق است سکوت اختیار کرد؛ یک سکوت معنادار.

سکوت دولت جمهوری اسلامی، که خود را به عنوان “پیشروی انقلابیون” و “مدافع محرومان و مستضعفان” طی دهه های اخیر معرفی می کند را چگونه می توان در این مورد توضیح داد؟ موضع متفاوت حامی بی قید و شرط مردم مسلمانی که در دستان دولت های غارتگر اسیرند را چطور می توان تحلیل کرد؟ چرا سیاست های دوگانه تا این حد در سطح جهان شایع شده است؟ آیا حمایت از شورش های مردمی سوریه خطری برای جمهوری اسلامی که همواره از شورش های مردمی دفاع کرده دارد؟ آیا اکنون منافع جمهوری اسلامی و اتخاذ سیاست عملگرایانه ارجحیت بیشتری پیدا کرده اند؟ نباید فراموش کرد که در مناسبات بین المللی آنکه می خواهد نقش فرشته را ایفا می کند، اغلب به صورت ندانسته عکس آن را از خود برجای می گذارد.

مواضع سیاسی دولت ها و قدرت های منطقه ای دقیقاً ادامه راه جهانی است که با روابط قدرتمند و تلاش های نفوذگرانه اش از ژئوپلیتیک عملگرایانه تبعیت می کند. در همین راستا، ایجاد ائتلاف و اتحاد میان آیت الله های قم و حکومت علویون دمشق بر قتل عام برادران مسلمان که در اوایل سال های ۸۰ در شهر حمص کشته شدند ارجحیت داشت. به گفته برخی ناظران، آنچه که پس از این اقدامات خونبار مسجل شده، موضع برخی جریانات مذهبی سنی علیه حکومت شیعه تهران است که در مسیح گرایی اسلامی اش به یک رویکرد دوگانه روی آورده و از یک حکومت بعثی، مدرن، غیرمذهبی، و مخالف با دین سالاری و شعارگرایی اسلامی طرفداری می کند.

برهان قالیون، متفکر سوری و رییس مرکز مطالعات شرق شناسی در پاریس، در این رابطه می گوید: “سیاست منفعت گرا در اغلب اوقات از هدفی که می خواهد به آن برسد دور می شود و با ازدست دادن نیروی معنوی، از قدرت واقعی آن نیز کاسته می شود.” ازنظر او، ایران و حزب الله لبنان درحال از دست دادن وجهه خود در کشورهای امویه هستند: برداشت مغرضانه از رویدادها، پوشش رسانه ای براساس منافع خود، سکوت غیرقابل توضیح در برابر سرکوب شدید مردم سوریه، و حمایت بی شائبه از یک حکومت دیکتاتور، نامردمی، فرقه گرا و بی رحم که همواره چهره واقعی خود را پشت شعارهای اصولگرایانه، انقلابی و ضدامپریالیستی مخفی کرده تا بتواند قانون استثنائات، خفقان آزادی، و به تنگنا کشیدن جامعه مدنی را توجیه کند.

از دید نخبگان مذهبی بر سر قدرت در ایران، سیاستی وجود ندارد که بتوان در خارج از واقعیت به آن وقع نهاد. محور تهران- دمشق علی رغم ضدیت های ایدئولوژیکی می توانند روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند، زیرا فرقه علویون از تشیع ریشه گرفته است.

منبع: وب منجر سنتر، ۱۰ آوریل