گفته ها و شنیده هایی باب کتاب شازده کوچولو
خیال پردازی عرفانی نزد مولانا و اگزوپری…
شازده کوچولو، این داستان نام آشنا و پرخواننده، در اذهان اقشار گوناگون مردم در چهار گوشه ی دنیا از هر سن و نژاد و طرز فکری مفاهیم و تعابیر متفاوتی را تداعی می کند. پژوهشگران، نویسندگان و خوانندگان فارسی زبان هم از این قاعده مستثنی نیستند. شازده کوچولو را بیست مترجم ایرانی به فارسی برگردانده اند.
دکتر عباس پژمان بیستمین مترجم این کتاب، شازده کوچولو را کتاب مغمومی توصیف می کند و از همین جهت آن را در زمره ی کتب کودکان قرار نمی دهد، او همچنین در توجیه وجه سورئال این کتاب می گوید:
” تا آنجا که معلوم است، نویسنده شازده کوچولو ۶ سال قبل از نوشتن این کتاب هواپیمایش در آسمان صحرا نقص فنی پیدا میکند و مجبور میشود همانجا بر زمین بنشیند. البته او در این واقعه تنها نبود و خلبان دیگری به نام آندره پرهوو هم با او بود. آنها در این واقعه فقط برای یک روز آب به همراه داشتهاند، آن هم در شرایط عادی داخل هواپیما، نه برای شرایط صحرای کبیر.
برای همین بوده که در همان ساعات اولیه فرودشان دچار دزهیدراتاسیون و هذیان میشوند و به کما میروند تا اینکه مردی که با شتر از آنجا رد میشده تصادفا آنها را میبیند و زود به واحهای میرساندشان و به شیوه آبدرمانی بومی نجاتشان میدهد.
آنها ظاهرا قبل از اینکه بیهوش شوند و به کما بروند روباهی را هم در صحرا میبینند. ضمنا میگویند که کودکی خود آنتوان دوسنت اگزوپری هم چیزی شبیه شازده کوچولو بوده و به علت موهای طلاییاش خورشید شاه صدایش میکردهاند.
بنابراین هیچ بعید نیست که روایت کتاب شازده کوچولو واقعا سوررئالی از همان واقعه صحرا باشد. یعنی در همان حالتی که نویسنده در صحرا دچار هذیان شده بود اتفاقات این کتاب به صورت هذیان و توهم از ذهنش گذشته است.”
اما از دیگر سو “علی نیک فرجام” روزنامه نگار این اثر را برگرفته از تفکرات عمیق و حساب شده ی اگزوپری می داند و می نویسد:
“[شازده کوچولو] اثری ست سرشار از نکات عمیق فلسفی و روان شناسانه که با زبانی کودکانه نوشته شده است. می گویند که این رمان با الهام از یک حادثه واقعی که برای نویسنده پیش آمده نوشته شده است. خرابی هواپیما اگزوپری را به فرود اجباری در دل آفریقا وا می دارد و از میان هزاران ساکن منطقه؛ پسربچه ای با رفتار عجیب و غیرعادی، توجه آنتوان را به خود جلب می کند. پسربچه ای که به هیچ وجه به مردمان اطراف خود شباهت ندارد و پرسش هایی را مطرح می کند که خود موضوع داستان قرار می گیرد. شازده کوچولو از کتاب های کم نظیر برای کودکان و شاهکاری جاویدان است که در آن تصویرهای ذهنی با عمقی فلسفی آمیخته است. او در این کتاب جهان آدم بزرگ هایی را که غرق در علائق مادی و تعصبات ناشی از خودخواهی شده اند آماج انتقاداتی سهمگین از زبان یک کودک قرار می دهد و در این میان به دنبال حقیقت انسان بودن و منش رسیدن به هستی پاک می گردد.”
“سیما وزیرنیا ” پژوهشگر هم در توضیح علت استقبال بیش از حد از کتاب شازده کوچولو در جهان می گوید : “ مخاطبان این کتاب عناصر تخیلی داستان را باور می کنند به این دلیل که کتاب برای مخاطب دارای حس مشترک روانی است و دربردارنده تناقضات بزرگ روح بشری است همانگونه که امبرتو اکو، نشانه شناس ایتالیایی در تحلیل داستان های جیمز باند می گوید درونمایه های این گونه از داستان ها تضاد و تناقض است. در باره شازده کوچولو نیز می توان گفت که درونمایه این کتاب تناقض است که می توان آن را به کشش میان مرگ و زندگی توصیف کرد. برای تحلیل این کتاب نیازمند یک تحلیل بینامتنی و نیز تحلیل زندگینامه ای هستیم چرا که اثر ادبی ارتباط مستقیم با روان کسی دارد که آن را تولید کرده است. “
اما بررسی نگاه صاحب نظران نسبت به ایدئولوژی نویسنده هم دیدگاه های متفاوتی را به دست می دهد، از همین جمله دکتر بهمن نامور مطلق که عنوان تز دکتری اش “خیال پردازی عرفانی نزد مولانا و اگزوپری” است می گوید:
“سنت اگزوپری در دسته بندی های سیاسی قرار نمی گرفت ؛ نه مارشال دوگل را به عنوان نماینده فرانسه می پذیرفت و نه پتن را یک خائن می دانست. به همین سبب برخی او را یک فاشیست نامیده اند. تنها خوشبختی او به قول خودش، داشتن یک مادر فداکار و شغل خلبانی اش بود. او خود را بسیار متعلق به دوران کودکی می داند و معتقد است که پس از گذشت این دوران دیگر زندگی نکرده است.”
اما در همین حال، حسین نوش آذر نویسنده و منتقد، می نویسد: “ موضوع «شازده کوچولو» ارزش و اهمیت دوستی، همبستگی، انسانیت و عشق و محبت و مهربانیست. این کتابچه کوچک در شرایطی منتشر شد که غول فاشیسم در کار آدمکشی و تصرف هستی ما در جهان بود. انسان، انسان را تحقیر میکرد و جهان در آتش میسوخت. در چنین شرایطی آنتوان سنت دو اگزوپری با یاری یک افسانه تمثیلی بیاندازه زیبا و تأثیرگذار مهمترین ارزشهای معنوی را که به انسانیت معنا میدهند، به ما یادآوری کرده است. مخاطب این افسانه تمثیلی مدرن در واقع کودکان و نوجوانان هستند. اما اهمیت این کتاب اتفاقاً در این واقعیت نهفته که همه خوانندگان جهان، از هر نسلی که هستند و به هر زبان و قوم و ملیتی که تعلق دارند، میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.”
سرآخر شاید نیم نگاهی به نوشته ی “یاسین خوشحال” از نویسندگان سایت دانشگاه امام صادق هم خالی از لطف نباشد آنجا که بنا به گفته ی او اگزوپری با اسلام در می آمیزد:
“علاقه و دلبستگی سنت اگزوپری به مسلمانان و اعراب و تعالیم اسلامی در آثارش به چشم می خورد. در “زمین انسانها” به نظر می رسد که او به قیام کشورهای اسلامی در عصر استعمار در مقابل مسحیت احترام می گذارد و از خود باختگی آنان در مقابل غرب نگران است. در شازده کوچولو وقتی از ستاره شناس ترک صحبت می کند و زمانی که او با لباس بومی از کشف خود حرف می زند کسی او را باور ندارد و لیکن زمانی که با لباس غربی همان ادعا را تکرار می کند همگی زبان به تحسین او باز می کنند، در واقع احترام نویسنده به سنت و رسوم مسلمانان و انتقاد از طرز تفکر جامعه خود و خودباختگی دیکتاتور ترک و غرب گرای ترکیه، آتاتورک است.”