کم کم روزهای تعیین کننده نزدیک می شود، البته خیلی ها با تعیین کننده بودن هیچ چیز موافق نیستند. همین الآن اگر از آنها بپرسی که داعش را چه کسی اداره می کند؟ می گویند آمریکا، اگر بپرسی دولت عراق را کی اداره می کند؟ می گویند آمریکا، اگر بپرسی عربستان و کویت و قطر را کی اداره می کند؟ می گویند آمریکا. می پرسی اسرائیل را کی اداره می کند؟ می گویند آمریکا. انگلیس و بقیه هم که به شرح ایضا. آخرش هم می پرسی، ایران را کی اداره می کند، می گویند آمریکا. یعنی چطور می شود که همه اینها را آمریکا اداره می کند، ولی همه شان با هم دعوا دارند؟ می گویند: خب! مسئله همین است. آمریکا سیاست تفرقه انداز و حکومت بکن دارد. هر چه فکر می کنم چه دلیلی وجود دارد که کشوری مثل آمریکا همه کارهای خودش را ول کند و خاورمیانه را بیاندازد به جان هم. آن هم در خاورمیانه ای که از وقتی خداخدایی می کند، البته اگر بکند، همه این کشورها از هزار سال قبل از تشکیل آمریکا با هم دعوا داشتند. یا آمریکا خیلی احمق است که کاری بیهوده انجام می دهد، که در این صورت موجود احمق نمی تواند این همه دولت را اداره کند، اگر هم عاقل است، چرا رفتارش احمقانه است. منظورم این است که این آدمها که کم هم نیستند، اصولا فرق چیزها را نمی فهمند. یک بار می شود فرق سگ زرد و شغال، یک بار هم می شود فرق ترکیه و عربستان و ایران.
انتخابات پر ابهام
بالاخره بقول قدما آب دارد می افتد دست یزید. تا دو ماه دیگر یعنی هفتم اسفند که انتخابات مجلس و خبرگان برگزار شود، وضعیت ایران چهار سال آینده معلوم می شود، البته برای “باشگاه سگ زرد” فرقی نمی کند، چون هر چه بشود برای آنها هیچ چیز عوض نمی شود. ولی برای مردم ایران و افرادی که هنوز اندک عقلی در وجودشان باقی مانده وضعیت معلوم می شود، نمی گویم تغییر می کند، می گویم معلوم می شود. چون ممکن است همین وضع تثبیت شود که تقریبا غیرممکن است. ولی بیشتر این است که معلوم می شود.
فعلا بیش از ده هزار نفر برای انتخابات مجلس و ۸۸۰ نفر برای خبرگان داوطلب شدند. همه لنگه کفش کهنه های سیاسی هم آمده اند، کابینه دزدان هم ثبت نام کرده و فعلا “هجده عضو کابینه احمدی نژاد نامزد انتخابات مجلس شدند.” محسن و فاطمه هاشمی ثبت نام کردند. از نمایندگان موجود در مجلس پنج نفر مثل اینکه ثبت نام نکردند، یعنی فعلا علاوه بر کابینه دزدان احمدی نژاد، مجلس رشوه بگیرها هم تقریبا تمام و کمال جز پنج نفرشان ثبت نام کردند. آقای جنتی پدر دچار نگرانی شدید شده و گفته: “افزایش نامزدهای انتخابات مجلس ابهام دارد.” مطمئنم جنتی دوست داشت که ۸۹ نفر برای خبرگان ثبت نام کنند، صلاحیت یک نفر را رد کنند و برای انتخاب ۸۸ نفر همان ۸۸ نفر داوطلب شوند. این جوری نگرانی هم وجود ندارد و اصولا نه تنور گرمی می خواهد، و نه نگرانی وجود خواهد داشت.
باهنر جزو افرادی است که ثبت نام نکرده و گفته: “بیست و هشت سال نمایندگی کافی است.” ولی به نظرم حیف است. حالا شما تشریف داشتید، مجلس هم برای بعضی ها مثل خانه شوهر است، با لباس سفید عروسی واردش می شوند، با کفن سفید هم می خواهند از آن خارج شوند. البته وقتی روسای جمهور سابق بعد از بیست سال هنوز فکر می کنند رئیس جمهور هستند، نماینده مجلسی که صندلی گرم و نرم پیدا کرده چه اشکالی دارد که بخواهد مادام العمر در مجلس بماند؟ در همین حال تعدادی از اصلاح طلبان و اعتدال گراها هم در کنار اصولگرایان ثبت نام کردند. امام جمعه قم، آقای محمد سعیدی هم گفته: “فتنه از آدمکشی بالاتر است، باید فتنه گران را کشت.” حالا اگر از او بپرسی فتنه گران چه کسانی هستند، یک فهرست ارائه می دهد که شوخی شوخی شامل پنجاه میلیون نفر می شود، واقعا امکانات ندارند، وگرنه فکر کنم این آقایان بدشان نمی آید کلا پنجاه میلیون مخالف را حذف کنند و بیاندازند زندان. یکی از مشکلات دیکتاتورهای دنیا این است که زندان پنجاه میلیونی وجود ندارد، وگرنه چه حالی می کردند.
وزیرخارجه برانداز
به نظرم خیلی سخت است اگر آدم بخواهد از میان علم الهدی و نقدی یکی را به عنوان احمق و دیگری را به عنوان احمق تر انتخاب کند. تا تصمیم می گیری رای به علم الهدی بدهی یکهو نقدی حرفی می زند که دلت را می برد و وقتی می خواهی از نقدی طرفداری بکنی، یکباره علم الهدی می گوید تو در نیا که من درآمدم. محمدرضا نقدی دو روز قبل گفته: “منابع و نخبگان خوبی در کشور وجود دارند و ناسا را ایرانیان مدیریت می کنند.” البته ناسا را که ایرانیان مدیریت نمی کنند، حالا به فرض ده تا از مدیران ناسا یا همان یکی فیروز نادری ایرانی باشد، این چه ربطی دارد به منابع نخبه ایرانی؟ چهار تایی هم که ناسا را اداره می کنند که اگر به ایران برگردند، اگر زندان هم نروند، حداکثر این است که در هیچ جا حق کار نخواهند داشت. اصلا مگر می شود آدم هم باهوش و خلاق و نابغه باشد، و در حکومت جمهوری اسلامی هم حضور پیدا کند و جای خودش را داشته باشد؟ طرف را لت و پار می کنند تا جایی که از ایران می رود، بعد می گویند ایرانیان نخبه فراوان است، فراوان باشد، تو که نمی گذاری به کشور خودشان خدمت کنند.
از طرف دیگر همین استاد نقدی گفته: “جاسوسان آمریکایی گستاخ شده اند، تا جایی که ۲۴ پروژه براندازی را جان کری در یک مرحله علیه ایران، در عرصه های فرهنگی و رسانه های مدیریت می کند.” یعنی طرف فکر می کند وزیر خارجه آمریکا جاسوس این کشور است. توی این مغز چه ماده قهوه ای جای ماده خاکستری و سفید را گرفته؟ طرف به این فکر نمی کند که وقتی آمریکا الحمدالله این همه سازمان جاسوسی دارد، چه مرضی دارد که از وزیرخارجه خودش برای جاسوسی استفاده کند؟ یا وزیر خارجه فقط در یک مرحله 24 پروژه فقط علیه ایران را راسا و شخصا اداره کند؟ خدا اندکی عقل بدهد که واقعا به آن نیاز فراوان است.