حسین جان!
بقول آیت الله گیلانی جگرت را! تو که آدم اطلاعاتی کار با تجربه ای هستی، چرا داری ناشی گری می کنی؟ من هیچ شکی ندارم که تو و حسن آقا- حالا بقیه را فعلا قلم می گیرم- هم سیستم اطلاعاتی را می شناسید، هم با مطبوعات آشنایی دارید. اگر یک بچه ای مثل فضلی نژاد از این حرف ها زده بود، آدم تعجب نمی کرد. می گفت یارو نابلد است و هنوز کف می کند و باید مدتی بگذرد و روی زمین سفت آبیاری کند تا کم کم بلد کار بشود. ولی تو که سالهاست توی کف این چیزها نیستی چرا ناشی گری می کنی؟ پنجاه سال است کاگ ب و سیستم های اطلاعاتی مختلف جهان، بازی های اطلاعاتی می کنند، ولی معمولا گند کار سی سال بعد در می آید نه یک هفته بعد.
بعد هم درست است که شما گنجایش بالایی دارید، ولی بالاخره پرنده هم محدودیت های خاص خودش را دارد. باید حرفی بزند یا چیزی بگوید که گنجایش داشته باشد. حالا یک دفعه می بینی یک دیوانه ای پیدا می شود و به هر کسی که علیه جمهوری اسلامی کار می کند، می گوید عامل اطلاعات. طرف ده سال است رفته فلان کشور اروپایی، یک گوشه ای نشسته سندروم هالوسیناسیون گرفته، دائم تصور می کند همه آدمها جاسوس وزارت اطلاعات هستند، آن هم وزارت اطلاعاتی که خودش هم خودش را قبول ندارد. ولی شما که تجربه داری، چرا بد بازی می کنی؟ آدم باید عاقل باشد، جوری رفتار باید بکند که وقتی می خواهد اعتماد همه را به هم از بین ببرد، درست عمل کند.
باید یک کسی که سابقه درست و حسابی دارد و حرفش دوزار می ارزد، پیدا بشود، اتهام بزند به مخالف حکومت که فلانی عامل اطلاعات است، بعد مردم بخاطر اینکه حرفهای قبلی طرف درست بوده، بگویند حرف های بعدی اش هم لابد ممکن است درست باشد. کدام وزارت اطلاعات دیوانه ای است که وزیرش خودش شخصا می آید و می گوید که فلانی و فلانی و فلانی عامل ما هستند. نمی گوید هم قبلا عامل ما بودند، می گوید همین حالا هم عامل ما هستند. خوب! مرد حسابی! اگر عامل تو هستند، برای چه آنها را لو می دهی؟ یک وقت وزارت اطلاعات تعدادی جاسوس داشته و آنها خیانت کردند و رفتند به دامن دشمن، در این حال ممکن است آنها را لو بدهد، ولی وقتی تو می نویسی فلانی هنوز عامل ماست، یعنی چی؟ یعنی عامل خودت را ول می کنی زیر دست و پای دشمن؟ آن هم دشمنانی که خودشان هم بقول خودت عامل وزارت اطلاعات هستند.
یعنی تمام مخالفان حکومت از موسوی و کروبی و امیر ارجمند و روشنفکران مخالف و زندانیان سیاسی موجود و رهبران دانشجویی و رهبران جنبش زنان همه عضو وزارت اطلاعات هستند. این همه آدم اطلاعات کی را جمع آوری می کنند؟ مثلا فرض کن یک شورای هماهنگی جنبش سبز است که نماینده موسوی و کروبی است که عامل وزارت اطلاعات هستند، این شورا توسط ده نفر اداره می شود که آنها هم نماینده وزارت اطلاعات هستند، بعد این شورا یک جلسه برگزار می کند از عده ای از افراد که خودشان عامل وزارت اطلاعات هستند که اطلاعات عوامل وزارت اطلاعات را بگیرند و بدهند به وزارت اطلاعات. این چه کار بیهوده ای است؟ مگر خود وزارت اطلاعات نمی داند که عوامل اش چه کسانی هستند که آنها را می فرستد فرنگ که همدیگر را پیدا کنند و جاسوسی خودشان را بکنند؟
من بخاطر خودت می گویم، ولی حتی حزب اللهی هم به ریش آدمی که این جوری دروغ می گوید می خندند. خواهش می کنم، بخاطر خودت، بخاطر اینکه حالا یک روزنامه نگار مطرح و شناخته شده ای، مواردی را رعایت کن تا مردم فردا برایت حرف بیشتر از این که در می آورند، در نیاورند.
اول، اینکه اگر تمام رهبران مخالفان عامل وزارت اطلاعات هستند، پس اصلا وزارت اطلاعات چه کار می کند؟ اصلا چه معنی دارد یک وزارت اطلاعات تشکیل شود و چون بیکار است و کسی را برای اینکه دستگیر کند ندارد، یک گروه را تربیت کند که یک جنبش تشکیل بدهند و بعد همه آنها را بگیرد و بیندازد زندان. عده ای را هم کنترل کند و زندگی شان را زیر فشار قرار دهد که بروند بیرون از کشور، بعد عواملی که در داخل وزارت ماندند، با عواملی که مخالفت می کنند بجنگند. اصلا برای چی این کار را می کنید؟ اگر مخالفان حکومت عامل وزارت اطلاعات هستند، وزارت اطلاعات را تعطیل کنید، مملکت گلستانچای می شود، دیگر نه کسی مخالفت می کند، نه کسی بیخودی مصیبت می کشد.
دوم، فرض کنیم که وزارت اطلاعات برای شناسایی مخالفانی که ناشناخته اند، تصمیم می گیرد یک حرکت اجتماعی راه بیاندازد، بعد مخالفان بالقوه را دستگیر کند. این فکر خوبی است. البته حکومت عاقلی که کسی مخالفش نیست، چنین کاری نمی کند، ولی تو می دانی ما هم می دانیم که موضوع عقل سالهاست که در ایران منتفی شده است، فرض را بر این قرار می دهیم که وزارت اطلاعات، تصمیم گرفته با ایجاد یک جنبش مخالفان را شناسایی کند. در این حالت، نباید که جلوی جنبش را بگیرد و عوامل خودش را محدود کند. اگر می خواهید شناسایی کنید، باید بگذارید عوامل تان فعالیت کنند تا مردم با حکومت درگیر شوند و بعد آنها را شناسایی کنید، نه اینکه جلوی مامور خودتان را هم بگیرید و بیندازید زندان و یادتان برود پروژه تان چی بود.
سوم، روزنامه کیهان بارها رهبران مخالفان سیاسی را عامل وزارت اطلاعات خوانده است. این رهبران سیاسی جاسوسی چه کسی را می کنند که از خودشان مهم تر است؟ مثلا میرحسین موسوی و کروبی که در زندان هستند، جاسوسی چه کسی را می کنند؟ یا امیرارجمند که در بیرون ایران است، جاسوسی چه کسی را می کند؟ اصلا مگر می شود ماموران یک سازمان اطلاعاتی مهم تر از افرادی باشند که جاسوسی شان را می کنند. اصلا مگر مهم تر از این مخالفان کسی هست که شما اطلاعات او را نیاز داشته باشید؟
چهارم، من از برادر حسین، خواهش می کنم تکلیف جاسوسان را روشن کند، چهار سال به مخالفان می گوید جاسوس شوروی، ده سال به آنها می گوید جاسوس آمریکا، پنج سال می گوید جاسوس اسرائیل، بعد به همان جاسوسان اسرائیل می گوید جاسوس انگلیس و آخرش هم به جاسوسانی که با مدرک و سند و دلیل که البته ما ندیدیم ولی حتما مدرک دارند که می گویند، می گوید این افراد جاسوس جمهوری اسلامی هستند. بالاخره مردم ایران و مخالفان حکومت جاسوس کی هستند؟ ممکن است برای جمهوری اسلامی مهم نباشد که جاسوس آمریکا و انگلیس بشوند جاسوس جمهوری اسلامی، ولی سازمان های اطلاعاتی جهان که به این سادگی جاسوس استخدام نمی کنند. برای آنها خیلی سخت است که جاسوس شان هر روز برای یک کشور کار کند.
پنجم، حسین جان! ما که دست مان از دامن یا هر جای لباس وزیر اطلاعات کوتاه است، ولی به او بگو مرد حسابی! وقتی شما خودت اعلام می کنی که ما قصد داریم با انتشار اطلاعات دروغ مخالفان را به جان هم بیاندازیم، دیگر کسی حرف تو را باور نمی کنند. این چیزها محرمانه باید باشد، باید یک جوری عمل کرد که کسی متوجه نشود، نه این که یک دفعه مثل فهرست قبولشدگان کنکور اسامی کلیه کارکنان وزارت اطلاعات با اسم و رسم و عکس و محل کار و وظیفه سازمانی شان را در روزنامه چاپ کنند و بخواهند از این طریق مردم را گمراه کنند. در کا گ ب مامورانی بودند که کارشان متهم کردن مخالفان به ارتباط با حکومت شوروی بود. این افراد بعد از اینکه حکومت شوروی نابود شد، تازه شناخته شدند و معلوم شد که فلانی و فلانی عامل کل گ ب بودند، وزارت اطلاعات که نباید هر روز وقتی یک پروژه را شروع کرد، آن را در روزنامه اعلام کند. مثل این می ماند که سیا امروز در نیویورک تایمز اعلام کند ما هفته قبل دو جاسوس به اسم محمود فلانی فرزند فلانی و اصغر بهمانی فرزند بهمانی را در وزارت اطلاعات ایران استخدام کردیم. عکس شان را هم چاپ کند. خوب، فردا می روند آنها را می گیرند. این کارها را باید یواشکی کرد. برادر من! نفوذ در دل دشمن اطلاعات بکلی سری است و آدم آن را در روزنامه منتشر نمی کند.
دور از جان شما حسین آقا، گلاب به رویتان، روم به دیوار، قدیمها، آدمهایی که نفوذ و ثروت و قدرت داشتند، برای اینکه آبروی رقبای محترم شان را چه در تجارت و چه در سیاست و چه در حوزه هنر ببرند، از یک سری جی جی خانوم های شهرستانی استفاده می کردند. این جی جی خانوم راه می افتاد وسط کوچه و محله و چادرش را می بست کمرش و جلوی آن مرد محترم را می گرفت و موهایش را می کشید و جیغ می زد که این آدم با من رابطه داشته، و به همین دلیل فاسد است.
این خیلی تلخ است که حکومتی یا روزنامه ای یا شخصیتی چنان باشد که برای اینکه مردم را بی حیثیت کند، بگوید فلانی با من دوست بود. یعنی بدانید او هم مثل من آدمی عوضی است. حسین جان! شما یک مدت بازجو بودید، یک مدت روزنامه نگاری کردی، یک مدت مثل یک آدم حزبی قوی عمل کردی، درست است که حالا دیگر پیر شدی ولی برای شما خوب نیست نقش آن جی جی خانوم های شهرستانی را بازی کنی. دوبار می آیی وسط خیابان و آبروی دو نفر را می بری، دفعه سوم کسی اصلا به حرفت گوش نمی کند. شما دل به همان کار مطبوعاتی بده و زیاد در این برهه حساس زمانی خاکبازی نکن، اصلا برای آینده ات خوب نیست. بخصوص جلوی خانم بچه ها اصلا خوبیت ندارد که فکر کنند شوهرم یا بابام، آدمی است که به هر کسی بگوید رفیقم بود، انتظار داشته باشد همه آن رفیق را موجودی فاسد بدانند. از ما گفتن بود، می خواهی بشنو می خواهی نشنو.