دولت وحدت ملی؟

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

غلامحسین کرباسچی اخیرا در اختتامیه گردهم آیی کارگزاران سازندگی ضمن تاکید بر لزوم تشکیل دولت وحدت ‏ملی گفت: باید از همه نیروهای فعال کشور استفاده شود و چهره های دلسوز ملی مورد قبول همه مردم، در هر ‏دوجناح فعال شوند. وی در ادامه بر اهمیت “تحزب گرایی” تاکید نمود و شرایط کنونی کشور را حق ملت ایران ‏ندانست. ‏

آنچه در پی طرح آقای کرباسچی برای برون رفت از وضعیت کنونی در ذهن شنونده متبادر می شود، ده ها ابهام ‏است که برآورده نشدن هر یک، می تواند از اساس طرح دولت وحدت ملی را غیر فراگیر، بدون کارایی و ‏شعارگونه، تنها برای جلب آرای مردم یا جلب نظر شورای نگهبان در آستانه انتخابات مطرح نماید.‏

‏ ‏

سوال اساسی این است که این دولت وحدت بخش می خواهد میان چه افراد، عقاید، اندیشه ها و گروههایی وحدت ‏ایجاد کند؟ وچه کسانی خودی و “دلسوز” هستند و چه کسانی غیر خودی؟ مثلا، اگر قرار باشد کسانی چون عبدالله ‏نوری یا امیر انتظام یا اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت در طرح وحدت مشارکت داشته باشند، با چه ‏مکانیزمی وارد دولت وحدت ملی خواهند شد؟ ‏

آیا توپ قدرت همچون گذشته در دست عده ای خاص دست به دست خواهد شد؟ درحالی که بازیکنانی بس مجرب ‏ترو دلسوزتر، با نظارت استصوابی حتی اجازه حضور برروی نیمکت ذخیره را پیدا نمی کنند و مردم نیز تنها به ‏عنوان تماشاچی می توانند گاهی برای این تیم و گاهی برای آن تیم هورا بکشند؟

‏ حال اگر بپذیریم که بین دوجناح برای اداره کشور تقسیمی صورت بگیرد، معلوم نیست جناح اصلاح طلب با ‏حراج چه مطالباتی وارد چانه زنی خواهد شد؟ وبرای گرفتن چندوزارتخانه و پست معاونت، چه امتیازاتی را ‏واگذار خواهد کرد؟ تا جناح مقابل بر سر میز معامله بنشیند و درنهایت بازی برنده- برنده به نفع طرفین دلسوز ‏رقم بخورد؟

از سوی دیگر، شهردار اسبق تهران از ضرورت تحزب گرایی در کنگره حزب کارگزاران سازندگی صحبت می ‏کند. این در حالی است که برخلاف حقوق شهروندی، بسیاری از متقاضیان حزب و انجمن وگروه، به بهانه نداشتن ‏صلاحیت اعتقادی و تایید نشدن بوسیله وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی نمی توانند مجوزحزب و گروه دریافت ‏کنند و حتی اساسنامه های آنها شامل تفتیش عقاید و حذف و اضافه ها می شود. به این ترتیب، تحزب نیز در دست ‏بعضی افراد خاص و بزرگان و ریش سفیدان قوم باقی خواهد ماند و دیگران را در این کارزار راهی نیست، مگر ‏آنکه نقش پیاده نظام را بازی کنند. درواقع جناب کرباسچی از تحزب و وحدتی صحبت می کند که قبل از تشکیل، ‏بسیاری از مردم به بهانه های مختلف از مشارکت در آن حذف شده اند. ‏

‏ از سوی دیگر، نقطه صفر حرکت پیشنهادی ایشان یا به عبارتی پای بست این همگرایی نیز نامشخص است. ‏مشخص نیست که این همگرایی با چه چشم اندازو هدفی تصویر خواهد شد؟ آنچه بدیهی است، این دولت وحدت ‏بخش حرف و دستاورد جدیدی برای ملت نخواهد داشت. چرا که تا به حال همه اجزای آن در دوره های مختلف ‏امتحان خود را پس داده اند. به نظر می رسد که طرح این دولت، تنها برای جلوگیری از فروپاشی ساختاری است ‏که از پای بست ویران است. ‏

اگر ما از تحقق بسیاری وعده های اصلاح طلبان که پس ازدوازده سال به تازگی یادشان آمده که اساسا چنین ‏شعارهایی را نداده بودند بگذریم، حداقل می توانیم یک پیشنهاد برای بن مایه دولت وحدت ملی ارائه دهیم تا ‏‏”دلسوزان جناحین” به عنوان حداقلی ترین نیاز هر انسانی آنرا برآورده کنند. آنان می توانند با هدف مقابله و محو ‏اشکال همه جانبه تبعیض بر اساس مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر که دولت جمهوری اسلامی بر آن متعهد است ‏دولت وحدت ملی خود را تشکیل دهند و حداقل به مردم تعهد بدهند که این دولت بر رفع تبعیض اهتمام خواهد کرد. ‏دولتی که در آن هیچ نگاه تبعیض آمیزی وجود نداشته باشد و همه ملت با هرگونه تکثر وتفاوتی از فرصتهای ‏برابر جامعه استفاده و احساس کنند که شهروند ایران هستند.‏

‏ ‏

در صورتی که چنین شرایطی تامین نشود، “دولت وحدت ملی” نیز یک بار دیگر دولتی می شود علیه ملت ونه ‏برای ملت، دولتی برای تبعیض، نه علیه تبعیض! دولتی که یک بار دیگر اعتماد مردم را وجه المصالحه تقسیم ‏قدرت و ثروت ومواهب ناشی از آن می کند. ‏

برای ایجاد وحدت، ابتدا باید پایه های اعتما سازی را درمیان مردم بنا کردو در سایه انتخاباتی آزاد بدون نظارت ‏استصوابی به قدرت دست یافت. تنها چنین قدرتی است که برای صاحب آن مشروعیت، آبرو و حیثیت می آورد. ‏