وزیر فراری و نشاط انتخاباتی

نوشابه امیری
نوشابه امیری

آقای دکتر محمد مهدی زاهدی ـ با این احتیاط که معلوم نیست ایشان هم دکتر باشند یا خیر ـ دیروز در حالیکه ماموران ‏حراستی گوش به فرمان ایشان دانشجویان مملکت را به خشونت از دانشگاه می راندند، از لزوم “حضور پرشور ‏دانشگاهیان در انتخابات” سخن گفت. ‏

این وزیر فراری که هرگز در جمع های دانشجویی حاضر نمی شود و هر جا اعتراضیست، اولین کارش جست و جوی ‏درهای پشتی برای گریز است، در صندلی راحت و امن خویش در وزارت علوم، همچنین از این گفت که: “ما واقعا ‏خواهان این هستیم که‎ ‎دانشگاه‌های ما فضای با نشاطی در مورد انتخابات داشته باشند”. ‏

‏ ‏

اما درست همان موقع که وزیر علوم دولت احمدی نژاد از دانشگاهیان می خواست “با جلسات نقد و مناظره‌ای‎ ‎که در ‏مورد مسائل انتخاباتی برگزار می‌کنند روشنگری لازم را داشته باشند و بتوانند‎ ‎در فضای جامعه تاثیرگذاری و اثربخشی ‏را داشته باشند” مامورین امنیتی به همراهی گردانندگان دانشگاه علامه طباطبایی، مجید دری، مهدیه‎ ‎گلرو، صادق ‏شجاعی و سعید فیض اللهی را از بازداشتگاه وزرا به دادگاه انقلاب می بردند، تا به صراحت معلوم شود “حضور پر ‏شور” این نیست که چهار دانشجو، خواهان بازگشت به دانشگاه برای ادامه تحصیل باشند. “حضورپرشور” این است که ‏دانشجویان “بارها از طرف انتظامات دانشگاه مورد ضرب و شتم” قرار گیرند و ماموران حراست آنان را از محوطه ‏دانشگاه بیرون بیاندازند تا نیروهای امنیتی بازداشت شان کنند.‏

دانشجویانی که سحرگاهان آنان را با خشونت از خواب بیدار می کنند تاپاسخ اعتراض صنفی شان را باسیلی بدهند و ‏فحاشی، و سپس در اتاق های تمشیت، با شکنجه و داغ، به یادشان بیاورند که حضور پرشور یعنی چه! آن هم ‏دانشجویانی که به گفته مهدیه گلرو، تنها می خواهند به دانشگاه برگردند، همین.‏

دانشجویانی که حتی ساده ترین اعتراض شان به یک بازجوی کیهانی، محرومیت و محکومیت در پی دارد. دانشجویانی ‏که اگر چه “تنها” مخاطب شان دانشگاه است، اما پاسخ شان تنها از سوی سردارانی می آید که اعتراض دانشجویی را ‏همان اندازه تهدید می انگارند که تهدید “رژیم صهیونیستی” را.‏

حال این دانشجویان که بسیاری شان از تحصیل محرومند، برخی شان زندانی، دیگران شان زخمی دوران اسارت و ‏بسیاری شان محبوس هراس، باید با نشاط و شور، آتش انتخاباتی را برافروزند که قرارست احمدی نژاد یا احمدی نژادی ‏دیگر را بر سرکار آورد که او نیز وزیری داشته باشد چون محمد مهدی زاهدی و رئیس دانشگاهی چون صدرالدین ‏شریعتی که مامورانش سیلی بر گونه دختران ما می زنند و تن نازک شان را به بی حرمتی بر زمین مقدس دانشگاه می ‏کشند.‏

این دانشجویان باید تنها هنگامی سخن بگویند که محمود احمدی نژاد از آنها می خواهد؛ همان وقت که خطاب به آنان می ‏گوید فریاد بزنید و نه آنگاه که باید. این دانشجویان بایدهمراه باندامنیتی ـ نظامی دولت نهم خواستار اخراج اساتیدی شوند ‏که رئیس این دولت آنان را”لیبرال” می خواند و همه دیگران آنان را سرمایه های علمی میهن.‏

مهدیه باید با صورت کبود از سیلی آن مامور معذور امروز و روزهای دیگر در بند بماند تا صدرالدین ها، بر دانشگاه ‏ها حکومت کنند. همان طور که زهرا بنی یعقوب باید در سلول این آقایان هتک حرمت می شد و بر دار، تا حکومت ‏متکی بر مانورها و عملیات آرامش و امنیت، زمینه انتخاباتی “پرشور” را فراهم آورد. اما نکته اینجاست که آقایان ‏فراموش کرده اند می توان در انتخابات، نمایش “شور” داد، اما آنچه نمایش دادنی نیست “شعور”ست که عاقبت مهر ‏خویش بر این روزها خواهد زد. ‏