امید معماریان
دکتر آزاده کیان، استاد جامعه شناسی سیاسی دردانشگاه پاریس7 و صاحب تالیفات متعدد در مورد ایران به زبان های فرانسه و انگلیسی، در گفت وگو با” روز” به ویژگی های گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی پرداخته است. به گفته این محقق، که آخرین کتابش به نام” جمهوری اسلامی ایران، از بیت رهبری تا مصلحت نظام”، در سال 2006 منتشر شده است، با توجه به نگاه بدبینانه گزارش، تنها راه جلوگیری از تصویب دور دیگری از تحریم های بین المللی علیه ایران آن است که تهران پیشنهاد جدی برای ادامه مذاکرات هسته ای ارائه کند. این گفت وگو را می خوانید.
در حالی که مقامات ایران گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد فعالیت های هسته ای ایران را مثبت می خوانند، کشورهای غربی آن را نشانه عدم همکاری ایران دانسته اند. این گزارش به نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟
در خصوص گزارش اخیر آژانس، بعضی ها به نیمه پر و بعضی ها به نیمه خالی لیوان اشاره کرده اند. مشخصا، دولت جمهوری اسلامی اظهار داشته که گزارش نشان می دهد تهران به اندازه کافی با آژانس همکاری کرده، و در مقابل، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، با اشاره به نکاتی که در گزارش مورد سوال قرار گرفته، این گزارش را مثبت ارزیابی نمی کنند. البته، موضع خوشبینانه جمهوری اسلامی در قبال گزارش، در شرایطی بیان شده که نقاط مبهم درخصوص پرونده هسته ای پابرجا مانده است و بازرس های آژانس نتوانسته اند آنچنان که خواسته اند به سایت های مورد نظر دسترسی داشته باشند. فکرمی کنم الان غربی ها سه چهارم لیوان را خالی می بینند و می توان گفت با این گزارش آخر، موقعیت ایران تضعیف شده است.
آیا این گزارش بهانه کافی را به کشورهای غربی خواهد داد تا برای تصویب قطعنامه دیگری علیه تهران اقدام کنند؟
بله. آنچه آمریکا وبرخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه وآلمان می خواهند، تشدید فشار بر جمهوری اسلامی است. به همین جهت است که تشدید تحریم ها را درسطح بین المللی مطرح خواهند کرد و متاسفانه این تحریم ها بر اقتصاد و جامعه ایران تاثیر بسیار بدی گذاشته است. برای مثال فرانسه که ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، خواهان آن است که تحریم ها افزایش یابند تا جمهوری اسلامی ناچار به امتیاز دادن به جامعه بین المللی بشود، و تشدید تحریم ها، طبیعتا تضعیف موقعیت اقتصادی ایران را به دنبال خواهد داشت. در حقیقت، از دسامبر ۲۰۰۶، روندی آِغاز شد که به ضرر ایران بود، و آن زمانی بود که به جای آژانس بین المللی انرژی اتمی، سازمان ملل تصمیم گیری برای پرونده هسته ای را به عهده گرفت. از آن نقطه بود که به نظرم ایران در سطح بین المللی به موضع ضعف رفت. الان دیگر در مقابل ایران فقط آمریکا وکشورهای اروپایی نیستند، بلکه مجموعه ای از کشورهای جهان خواستار فشار بر ایران هستند.
براساس آنچه مشاهده می شود، این تحریم ها نتوانسته اند جمهوری اسلامی را به عنوان یک نظام خیلی تضعیف کنند، اما به نظرم اقتصاد و جامعه ایران و به خصوص کارآفرینان و طبقات متوسط تحصیل کرده و صاحبان صنایع خصوصی و مجموعه اقشاری که آینده ایران را می سازند، به شدت از این تحریم ها ضربه دیده اند.
عدم همکاری مقامات دولت ایران و عدم تمایل به پاسخگویی به همه سوالات آژانس -حداقل به ادعای آنها- تا کجا می تواند ادامه پیدا کند؟
مقامات دولت ایران با این تفکر که آمریکا الان درموقعیتی نیست که به ایران حمله کند، سعی دارند در مقابل خواست کشورهای جامعه بین المللی مبنی بر تعلیق غنی سازی اورانیوم مقاومت کنند. البته، به عنوان کشوری که پادمان های منع تکثیر سلاح های اتمی را امضا کرده، ایران حق دارد مثل خیلی از کشورهای دیگر تا حد مشخصی -تا حدود ۴ درصد- غنی سازی اورانیوم داشته باشد. اگر درشرایطی عادی به سر می بردیم، این سطح از غنی سازی که مورد نظر مقامات تهران است و کاربردهای غیرنظامی دارد و می تواند برای تهیه انرژی به کار رود، مساله ای ایجاد نمی کرد. اگر جمهوری اسلامی به لحاظ منطقه ای برای کشورهای غربی مشکل ساز نبود، این کار امکان پذیر بود. ولی یکی از موضوعاتی که موقعیت ایران را درسالهای اخیر و به خصوص از زمان روی کار آمدن آقای احمدی نژاد و سیاست هسته ای جدیدی که در پیش گرفته، تضعیف کرده، این است که کشورهای منطقه، از جمله کشورهای عربی که دوست غرب هستند، از ایران می ترسند. کشورهایی مانند عربستان و امارات متحده عربی اعلام می کنند اعتماد کافی به ایران ندارند. آنها با اینکه خواهان حمله غرب به ایران نیستند، اما هیچ نگرانی ندارند که از طریق فشار، کشور ایران تضعیف شود. برای اینکه تضعیف مهمترین کشورمنطقه، نه تنها در دوسال آینده، بلکه در دهه های آینده، به نفع کشورهای دیگر مهم منطقه به خصوص عربستان سعودی و متحدانش است. به همین جهت سیاست های آقای احمدی نژاد از نظر من منافع ملی درازمدت ایران را در نظر نگرفته است...
در این میان، جهت گیری سیاست آقای احمدی نژاد را مشخصا به کدام سمت می بینید؟
هدفی که این سیاست دنبال کرده نوعی رهبری کشورهای مسلمان منطقه ودنیای اسلام است که البته به هیچ وجه امکان پذیر نخواهد بود. در عوض، آنچه ما می بینیم این است که کمر اقتصاد وگروه های اجتماعی اصلی جامعه ایران دارد شکسته می شود واین، کل مملکت ما را برای دهه های آینده در منطقه وجهان آسیب پذیر می کند.
این تحلیل وجود دارد که برخی از ایده هایی که آقای احمدی نژاد الان مطرح می کنند به پشت گرمی بهای بالای نفت است. تصور اینکه ایشان بتواند با قیمت پایین نفت هم به دنبال چنین سیاست هایی باشد آیا امکان پذیر است؟
دور از انتظار نیست که کاهش قیمت نفت، باتوجه به اینکه ایران سرمایه گذاری متناسب با وضعیت جامعه را نداشته است، به هرج ومرج منتهی شود. چون در این سالها، انرژی صرف اولویت هایی از قبیل پیش بردن پرونده هسته ای به هرقیمت ممکن شده و روی موضوعات ساختاری سرمایه گذاری نشده است.
من همیشه از این که ایران به عنوان امضا کننده پیمان منع گسترش سلاح های اتمی - مثل خیلی از کشورهای دیگر - حق غنی سازی اورانیوم را داشته باشد دفاع کرده ام. اما موضع گیری های آقای احمدی نژاد دررابطه با اسراییل وسیاست های ایشان در ارتباط با گروه های تندروی فلسطینی (تا این حد که گویی ایران از خود فلسطینی ها، فلسطینی تر است) باعث تضیف موقعیت منطقه ای وجهانی ایران شده است.
انتخاب احتمالی خانم لیونی از حزب کادیما به نخست وزیری اسراییل- باتوجه به اینکه وی خواهان مذاکره با سوریه وفلسطینی هاست - چه تاثیری روی سیاست های جهانی در مورد ایران خواهد گذاشت؟
درآن زمان، احتمالا همه کشورهای مهم جهان از لیونی حمایت خواهند کرد. از سیاستی که می گوید اسراییل باید با کشورهای سوریه و فلسطین مذاکره کند. این سیاست، موضع جمهوری اسلامی را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. سیاست دولت ایران در قبال فلسطین در سالهای اخیر - برخلاف دوران خاتمی که بر این پایه بود که ما از فلسطینی ها فلسطینی تر نیستیم- به گونه ای است که ما از حماس هم موضع تندتری داریم. همه اینها باعث شده که پرونده هسته ای ایران هم تحت تاثیر قراربگیرد و جامعه بین المللی خویشتن داری خود را نسبت به ایران از دست بدهد و در سطح بالایی نسبت به برنامه هسته ای موجود بی اعتماد باشد.
فعلا جمهوری اسلامی فکر می کند حداقل تا زمانی که انتخابات آمریکا به سرانجام برسد و تکلیف انتخابات اسراییل هم مشخص شود، سه - چهار ماهی فرصت باقی است. ولی واقعیت این است که زمان خیلی زود می گذرد و این سه چهار ماه هم می تواند به ضرر منافع ملی ایران کار کند.
مقامات جمهوری اسلامی چه کار می توانند بکنند که از تاثیرگذاری گزارش اخیر آژانس بکاهند؟
الان جمهوری اسلامی باید یک پیشنهاد جدی به جامعه بین المللی ارائه کند که آیا می خواهد به صورت جدی بر سر برنامه هسته ای خود به توافق برسد و آیا حاضر است در یک مدت کوتاه غنی سازی را متوقف کند تا مذاکرات آغاز شود یا خیر. فکر می کنم آمریکا با ارسال چند وقت قبل یکی از دیپلمات های عالی رتبه خود به ژنو حرکتی کرد در جهت اینکه به متحدین اروپایی خودش اعلام کند برای مذاکره با ایران آمادگی دارد. ولی اگر این مذاکره از طرف دیگر جدی گرفته نشود، تبعات بسیار سنگینی برای ایران خواهد داشت؛ صرف نظر از آنکه چه کسی در آمریکا به ریاست جمهوری انتخابات شود. برای اینکه غرب به هیچ وجه نمی پذیرد که ایران توازن قدرت در منطقه را، که الان به نفع اسراییل است، تغییر بدهد.
آیا با سومین حضور آقای احمدی نژاد در نیویورک ممکن است مطالبی بیان شود که نوید دور جدیدی از مذاکرات یا نشان دهنده اراده قوی ایران برای حل مسائل مبهم پرونده باشد؟
من شخصا انتظار ندارم که ایشان به صورت جدی بتواند در نیویورک چیز خیلی جدیدی را مطرح کند. فکر می کنم الان به دلیل نزدیک بودن انتخابات در ایران، مساله پرونده هسته ای ایران به ابزاری درعرصه سیاست داخلی تبدیل شده و این کشاکش ادامه پیدا خواهد کرد. با توجه به اینکه سیاست های دولت فعلی بسیار به ضرر اقتصاد ایران بوده و همه آمارها هم این موضوع را نشان می دهند، تنها حربه ای که دست ایشان مانده همین پرونده هسته ای است و من فکر می کنم جناح آقای احمدی نژاد، جناحی است که همواره کوشیده با تکیه بر تنش های بین المللی ومنطقه ای خودش را در قدرت حفظ کند. بنابراین من خیلی بعید می دانم این ظرفیت وجود داشته باشد که ایران یک پیغام جدی مذاکره ببرد و بگوید که ما می خواهیم از تنش در سطح منطقه ای جلوگیری کنیم.
توجه داشته باشید که این فقط پرونده هسته ای نیست که غرب انتظار دارد ایران در مورد آن پیغام مثبت بدهند. اگر قرار باشد ایران به صورت جدی پای میز مذاکره بنشیند، این مذاکره از مساله هسته ای شروع می شود ولی به موضوعات دیگر نیز ادامه می یابد. ایران بایستی بپذیرد که درفلسطین نقشی نداشته باشد، در لبنان نقشی نداشته باشد، و در واقع همه حربه هایی را که در سالهای اخیر از طریق کمک رسانی به گروه هایی مانند حماس و جهاد اسلامی و حزب الله به دست آورده از دست بدهد. از این زاویه است که، همان طور که پیشتر اشاره شد، انتخاب لیونی به نخست وزیری اسراییل وادامه مذاکرات صلح با سوریه بسیار به ضرر سیاست” تا آخر خط رفتن” آقای احمدی نژاد و جناح ایشان تمام می شود. در مجموع، من در آقای احمدی نژاد نمی بینم که بخواهد در سفر اخیر خود به طرح موضوعی جدی اقدام کند.
با توجه به مجموعه تهدیدها وفرصت های موجود برای ایران، چه گزینه هایی پیش روی مقامات جمهوری اسلامی قرار دارد؟ با توجه به اینکه تهدید حمله نظامی به ایرانهر از گاه با شدت وضعف متفاوتی مطرح می شود.. .
من برخلاف برخی سران جمهوری اسلامی که این تهدیدها را توخالی می دانند، خیلی با این نظر موافق نیستم. همان طور که گفتم آمریکا با ارسال فرستاده اش در نشست ژنو خواست نشان بدهد که برای مذاکره جدی است . اما الان وضعی ایجاد شده که اگر میانه رو های اسراییلی به قدرت رسند و ایران تا آن زمان در مورد برنامه هسته ای اش اعتمادسازی نکرده باشد، احتمال تشدید بحران وجود دارد. اگر چه اسراییل هیچ گاه بدون چراغ سبز آمریکا و همکاری این کشور به تاسیسات هسته ای ایران حمله نخواهد کرد - این را من بعید وغیر ممکن می دانم- اما آدر شرایطی که ذکر کردم، افکار عمومی جهان بیش از پیش علیه ایران و له کشورهای غربی موضع گیری خواهند کرد و ایران نخواهد توانست با تکیه بر کشورهایی چون ونزوئلا از وخیم تر شدن اوضاع جلوگیری کند.
با توجه به فضایی که ترسیم کردید، به نظرشما چگونه می توان از وخیم تر شدن اوضاع جلوگیری کرد؟
اگر بخواهیم از وخیم تر شدن وضع ایران جلوگیری کنیم، راه آن اعتماد سازی و فرستادن یک پیام محکم در زمینه مذاکرات جدی با جامعه بین المللی است. برای این کار، طرف ایرانی باید در ابتدا قبول کند که برای چند ماه غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند. همزمان، تهران باید انتظارات مشخص خودش را از جامعه بین المللی به روشنی مطرح کند. سوال این است که آیا جمهوری اسلامی خواهان مذاکرات جدی با آمریکا و عادی سازی روابط هست یانه؟ این سوال را باید از آمریکا هم پرسید. تاکنون به نظر می رسد که جواب دو طرف منفی بوده است و به همین جهت، ما در یک حالت بن بست قرارداریم. اتفاقی که الان افتاده- به خصوص در یکی، دو سال اخیر- این است که سیاست های اتحادیه اروپا در راستای سیاست های آمریکا قرار گرفته است و ایران، نمی تواند در فضای اختلاف بین اتحادیه اروپا وآمریکا مانور بدهد. جمهوری اسلامی، هم اکنون به لحاظ دیپلماتیک درموقعیت ضعیفی قرار دارد، چرا که حتی کشورهای منطقه به تهران اعتماد ندارند.