رژیم ایران مردم را به کجا می برد؟

نویسنده

» مقاله هافینگتن پست در باره حمله به سفارت بریتانیا

حمله به سفارت بریتانیا در تهران در هفته گذشته، خاطرات اشغال سفارت آمریکا در سال 1979 را زنده کرد. بحرانی که به دنبال آن واقعه و گرونگیری متعاقب آن رخ داد آثار عمیقی بر موقعیت دیپلماتیک ایران در جامعه بین المللی گذاشت. تحریم هایی که از همان زمان توسط آمریکا علیه ایران وضع شد مشکلات بسیاری را برای رژیم تهران و مردم ایران ایجاد کرده است.

تحریم بخش هوانوردی ایران و تحریم صنایع نفت و گاز، توسعه کشور را برای سالیان دراز کند کرده است و باعث تاخیر در روند صنعتی شده است.

سی و سه سال پس از انقلاب ایران، مردم ایران از دوران قبل از انقلاب و دوران رضا شاه یاد می کنند. تصاویر حسرت باری از یک کشور در حال توسعه سریع با سطح زندگی بالا و قابل احترام در صحنه بین المللی، در ذهن بسیاری از افراد زنده است. مسلما ایران قبل از انقلاب یک مدینه فاضله نبوده است، ولی برای بسیاری که آن روزها را با شرایط امروز مقایسه می کنند، گاهی شنیده می شود که از شاه ایران به نیکی یاد می کنند و پشیمان هستند که انقلاب رخ داده است. حتی نسلی که بعد از انقلاب به دنیا آمده است و تجربه زندگی در شرایط قبل از انقلاب را نداشته است، در نوستالژی والدین خود برای ایرانی در صلح وصفا شریک هستند.

چه بر سر آن ایران و مردم متمدن و میهمان نواز آن آمد؟ این ملت چرا تا این اندازه تغییر کرده است؛ این افراد خشونت پیشه از کجا آمده اند؟

در دوران بعد از انقلاب، در مقطعی در سال 1997 و زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، ایران می رفت که خصومت خود را با دنیای غرب کمتر کند.

با آمدن محمود احمدی نژاد، علی خامنه ای، رهبر ایران، کسی را در راس دولت قرار داد که بر خلاف دولت محمد خاتمی به دنبال مسائلی چون دموکراسی و گفتگو با آمریکا و غرب نیست.

ولی همانگونه که می دانیم، دولت محبوب دکتر احمدی نژاد ظاهرا به عامل مزاحمی برای خامنه ای بدل شده است. دولتی که تا این اندازه مورد حمایت رهبر کشور بود و از آن در انتخابات بحث انگیز 2009 به عنوان خواست خدا پشتیبانی شده بود، اکنون مورد تهاجم انواع توطئه ها قرار گرفته است تا مبادا هیچ یک از همفکران آن در انتخابات سال 2013 جایگزین احمدی نژاد شوند.

رهبر کشور اکنون سخت مشغول هدایت افراد خود به مجلس است تا به گفته او “تغییر کوچکی” در قانون اساسی مملکت ایجاد کند. این “تغییر کوچک” پایه های دموکراسی در ایران را متزلزل خواهد کرد و مقام ریاست جمهوری را از نظام سیاسی کشور حذف خواهد کرد. 

کاملا روشن نیست که چرا یک رئیس جمهور مستقل و روابط با کشورهای غربی، در نظر آیت الله خامنه ای به معنی پایان جمهوری اسلامی فرض می شود. با این وجود رهبر کشور که سخت مشغول تثبیت قدرت خود است ظاهرا خطر اطراف ایران را نمی بیند. اگر اتحادیه اروپا خرید نفت و گاز از ایران را تحریم کند و روابط خود با بانک مرکزی را قطع کند، اقتصاد کشور ظرف یک ماه به کلی فلج خواهد شد.

با تحریم بانک مرکزی، حتی با وجود خریدار برای نفت ایران، عملا پرداخت پول آن با مشکل مواجه می شود.

رژیم اسلامی به کجا می رود؟ به سوی بالارفتن از دیوار سفارت بریتانیا در تهران؟

پلیس ضد شورش که با خشونت میلیون ها تظاهر کننده را در وقایع پس از انتخابات سال 2009 به خانه می فرستاد، از اشغال سفارت بریتانیا جلوگیری نکرد.

این سئوالات را نه تنها جامعه بین المللی، بلکه مردم عادی ایران نیز دارند. آنهایی که سفارت آمریکا را در سال 1979 به اشغال درآوردند تا سال ها از منظر عمومی پنهان بودند. مردم آنها را مسئول بحران در کشور می دانستند. دانشجویان “قهرمان” آیت الله خمینی جزو منفورترین افراد در نزد مردم هستند؛ فارغ از اینکه چه اندازه تغییر کرده باشند یا از رفتار زشت خود انتقاد کرده باشند.

مردمی که قبل از انقلاب آزادانه به هر کشوری - آمریکا و بریتانیا - سفر می کردند اکنون در صف های طولانی درپشت در بسته سفارتخانه ها در انتظار می مانند و مورد بی احترامی قرار می گیرند. فایده روابط حسنه با اوگاندا و زیمبابوه برای مردم چیست؟

لاریجانی، رئیس مجلس ایران ضمن حمایت از اشغال سفارت بریتانیا گفت واکنش های جمهوری اسلامی از راه های دیپلماتیک و معمول نخواهد بود. 

درچشم مردم ایران و مردم جهان، رژیم ایران، اینک خشم خود را به شکلی زشت و وحشیانه نشان داده است. تصاویر پخش شده در 30 نوامبر، ایرانیان را به صورت قومی وحشی که از دیوار سفارتخانه بالا می روند نشان داد. 

آنچه مردم ایران باید انجام بدهند، همان ها که توسط رژیم اسلامی تحقیر می شوند، این است که در خانه خود بنشینند و منتظر بمانند.

منبع: هافینگتن پست – 8 دسامبر 2011