تکریم نمی‌شوند؛
آزار می‌بینند

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» شش میلیون سالمند ایرانی در چنبره مشکلات

عکسی از بزرگِ خانواده با عصای منبت‌کاری تکیه زده به مبل مخمل یا لمیده روی مخده، دیگر این روزها تصویر آشنایی از سالمندان و بزرگان خانواده نیست. اغلب یا پشت فرمان تاکسی به قول خودشان دنده صد من یک غاز عوض می‌کنند، یا کز کرده در دکان و دکه‌ای نشسته‌اند یا کنج خانه‌های سالمندان روزگار می‌گذرانند، پارک‌ها اما هنوز مامن خوبی برای گپ‌وگفت روزانه‌شان است. فارغ از هیاهوی شهر دمی با دوستان به تخته نرد و شطرنج می‌گذرانند وباز غروب به خانه بر می‌گردند. جوانان خوش بر و روی عکس‌های سیاه و سفید قدیم، حالا از متن به حاشیه زندگی رانده شده‌اند.

کمتر از آنها می‌شنویم ومی‌خوانیم، چرا که سالمندان و مشکلاتشان در اخبار روزانه جای چندانی ندارند. هر سال تنها در روز جهانی سالمند، آمارهایی از آنها اعلام و وعده‌هایی هم برای بهبود وضعیتشان داده می‌شود بعد هم به دست فراموشی می‌سپاریمشان. مثل همین گزارش که به بهانه روز سالمند تهیه شده و قرار است از سالمندان ایران بگوید.

 

۲۰ درصد سالمندان زیر خط فقر هستند

بر اساس آخرین آمارها، تعداد سالمندان ایران بالغ بر ۶ میلیون نفر یعنی حدود هشت درصد جمعیت کل کشور است که تا سال ۱۴۰۴ شمسی به ۱۵ میلیون نفر خواهد رسید. چندی پیش، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان از افزایش مراکز روزانه نگهداری سالمندان در استانهای مختلف کشور خبر داد و گفت: “در حال حاضر ۲۵ درصد سالمندان تحت پوشش هیچ نوع بیمه‌ای نیستند.”

به گفته حسین نحوی نژاد، سالمندان مشکلات معیشتی زیادی نیز دارند به طوری که حدود ۲۰ درصد آنان زیر خط فقر هستند و باید در جهت بهبود تغذیه آنان از سوی سازمانهای ذیربط اقدامات اساسی انجام شود. به گفته او بهزیستی در سال جاری در این خصوص برنامه‌هایی در دستور کار دارد.

آمارها می‌گوید که ۲۵ درصد سالمندان بیمه ندارند و ۲۰ درصد زیر خط فقر هستند. تبعات زندگی شهری و تحمل فشارهای مختلف در طول سالیان دراز، سالمندان را از نظر روانی و جسمی فرسوده و آنها را نیازمند مراقبت‌های ویژه بهداشتی و پزشکی ساخته است. اغراق نیست اگر کلید بهروزی یک سالمند را حل مشکلات سلامتی او بدانیم. چرا که ضعف جسمانی محدودیت حرکتی به دنبال داشته و به دنبال آن سالمند را در موضع ضعف قرار می‌دهد. تداوم این وضعیت باعث آزردگی اطرافیان شده و سالمند را نیز پرخاشگر و عصبی می‌کند. نتیجه حاصل هم یا رابطه‌ای سرد و میان سالمند و خانواده یا طرد سالمند و حضور در خانه سالمندان است.

در این جا است که بیش از هر زمان به پشتیبانی سازمان‌های حمایتی نیاز است تا با تامین هزینه‌های عموما سنگین مرتبط با سلامت سالمند را بر عهده بگیرند.

سهیل معینی، رییس هیات مدیره انجمن باور با بیان این‌که به هر حال سالمندی مصادف با کم‌توانی و ناتوانی است، می‌گوید: “بخش عمده‌ای از جمعیت بالای هرم سنی کشور، تقریبا با معلولیت عجین هستند که در این میان تفکیک معلولان از غیرمعلولان سخت است. در ادبیات نانوشته و تفکرات غالب ما سالمند فردی کم‌توان است که یک عصا در دست دارد. معلولان هم چنین خصوصیاتی دارند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که سال‌های سالمندی با معلولیت همراه است.”

معینی همچنین معتقد است: “بخشی از خدمات توانبخشی همچون عصا، سمعک، ویلچر، سرویس ایاب و ذهاب و… که به علت کم‌توانی و ناتوانی باید به سالمندان ارایه شود، تنه می‌زند به خدماتی که باید به معلولان ارایه شود. بنابراین لزوم مناسب‌سازی اماکن و معابر در این بخش قوت می‌گیرد.”

مدیرکل بهداشت و درمان کمیته امداد امام خمینی کشور هم می‌گوید: “در طول سال‌های ۷۵ تا ۹۲ متوسط سن جمعیت ایران نزدیک به ۱۰سال اضافه شده است.”

ایروانی‌منش با اشاره به جمعیت ۸ درصدی سالمندان کشور ، می‌گوید: “جمعیت کشور به سمت سالمندی پیش می رود و نباید به جای سالمندان، نیازها و مطالبات آنها را تشخیص دهیم بلکه باید مسیر سیاست‌گزاری بر اساس نیازمندی و مطالبات خود سالمندان باشد.”

 

شهرهایی که مناسب سالمندان نیست

تهران بیشترین و مدرن‌ترین امکانات شهری را در سطح کشور دارد. با این حال در این کلان‌شهر نشانی از امکانات ویژه برای بیش از یک میلیون سالمند ساکن آن دیده نمی‌شود و امید چندانی به شهرستان‌ها نمی‌توان داشت؛ اگرچه به نظر می‌رسد سالمندان شهرستانی در زمینه اسکان در کانون‌های خانواده وضعیت بهتری نسبت به تهرانی‌ها داشته باشند.

از دود و دم تهران که بگذریم، فضاهای شهری و وسایل حمل‌ونقل عمومی خود به عوامل محدودکننده تردد و فعالیت سالمندان تبدیل شده و حضور آنها را به عنوان شهروندان عادی در متن اجتماع، کمرنگ‌ و کمرنگ‌تر می‌کنند. اغلب پل‌های عابر برای سالمندان غیرقابل استفاده است و رد شدن از عرض خیابان‌ها از روی خط‌کشی عابر هم خطر جانی بالایی دارد. ایستگاه‌های مترو با تعداد کم آسانسورهای تعبیه شده، مناسب استفاده سالمندان نیستند و ایستگاه‌های اتوبوس -به جز ایستگاه‌های تازه‌تاسیس BRT- وضعیتی به مراتب بدتر دارند. گذشته از این ازدحام شدید در اتوبوس‌ها و واگن‌های مترو بدون اختصاص مکانی جداگانه به سالمندان، عملا حضور آنها را غیرممکن می‌سازد. مشکل اصلی هم مثل همیشه، کمبود امکانات و اعتبارات عنوان می‌شود.

فاطمه رخشانی – معاون سابق وزیر بهداشت که خود از اعضای جامعه معلولان کشور است- مناسب‌سازی اماکن و سطح دسترسی را مساله مهمی می‌داند و می‌گوید: جدی گرفتن مناسب‌سازی و دسترسی برابر برای همه نه فقط به دلیل حضور معلولین و جانبازان بلکه به دلیل مواجهه جامعه با سالمندی از ضروریات است.

رخشانی بر لزوم ارائه خدمات اجتماعی و بیمه‌ای مناسب به سالمندان تاکید می‌کند و با بیان این‌که تعیین خدمات سلامت مورد نیاز سالمندان و ادغام این خدمات در نظام ارائه خدمت وزارت بهداشت باید در دستور کار قرار گیرد از لزوم تربیت نیروهای انسانی برای ارائه خدمات دوران سالمندی در سطوح مختلف می‌گوید.

به گفته معاون سابق وزارت بهداشت، شایع‌ترین اختلالهای شایع دوران سالمندی عبارتند از اختلال های حرکتی، سرگیجه، فشار خون،‌ مشکلات بینایی، شنوایی، ادراری، دیابت،‌ افسردگی. بنابراین آموزش شیوه زندگی سالم در طول عمر از جمله در دوره سالمندی از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین منظور توصیه هایی در زمینه تغذیه و ورزش سالمندان، برخورد صحیح با مشکلات شایع سالمندی مثل مشکلات استخوان‌ها، مفاصل، نفخ، یبوست، بهداشت دهان و دندان، کنترل ادرار، یائسگی، کاهش قدرت حافظه، بازنشستگی و… برای اگاهی بیشتر سالمندان ضروری است.

 

سالمندآزاری شایع شده است

 سالمند آزاری در جامعه ایران بسیار زیاد است و مصادیق آن را حتی از طرف جامعه پزشکی می‌بینیم. این را رییس دبیرخانه شورای ملی سالمندان می‌گوید و ادامه می‌دهد: مشکلات سالمندان در یک محور خلاصه نمی‌شود و شامل نیازهای درمانی، ‌اجتماعی و سایر ابعاد سلامتی می‌شود که با حل مشکلات آن‌ها به جایگاه واقعی خود می‌رسند.

به گفته نحوی نژاد، مصادیق سالمند آزاری گسترده‌ است و حتی عدم توجه را نیز در بر می‌گیرد. فردی که در جامعه تاکید و قدرت زیادی داشته است عدم توجه به نظافت و تغذیه او موجب آزار وی می‌شود. او می‌افزاید: “حتی جامعه پزشکی ما نیز در سالمند آزاری نقش دارد چرا که در هنگام معاینه بیمار توجه لازم را به آنان ندارند و تجویزهایی به سالمندان می‌دهند که با بیماریهای دیگر او تداخل دارد.”

دکتر غلامحسین معتمدی روانپزشک در یادداشتی به مناسبت روز جهان سالمند در روزنامه اعتماد نوشته است : سالخوردگان که در گذشته به علت تجربیات زندگی و با وجود تعداد کمتر از ارج بیشتری برخوردار بودند، امروزه با وجود تعداد بیشتر با حرمت کمتری روبه رو هستند و نادیده گرفته می شوند و گاه حتی اسباب مضحکه شده اند. سالمندی بر اساس تعریف امروزی آن تقریبا از ۶۰ یا ۶۵ سالگی آغاز می شود و می تواند از ۲۰ تا ۳۰ سال طول بکشد. لذا از همه دوره های دیگر عمر، کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی طولانی تر است.

این روان‌پزشک در ادامه آورده است: تناقض در آنجاست که جامعه از یکسو سالمندی را با مرگ گره می زند و از سوی دیگر به سالخوردگان اجازه گفت وگو از مرگ و ملاحظات مربوط و تخلیه احساسات ناشی از آن داده نمی شود. حال آنکه فرد سالمند باید بتواند افکار و احساسات خود را در باب مرگ بر زبان آورد. نباید فراموش کرد در سالمندی نیز مانند دوره های دیگر مرگ تنها یک مقصد نیست بلکه بخشی از سپری کردن راه است.