محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در میانهی حمله نظامی اسراییل به غزه، سخنانی درباره حماس بر زبان آورد که در نوع خود بیسابقه است: “فناوری ساخت موشک را ایران در اختیار گروههای فلسطینی قرار داده است. مساله مهم اکنون این است که دقت و برد این موشکها بیشتر شوند و بتوانند بعضی از مناطقی را که در دسترس نیستند بزنند”.
این نخستین بار است که یک مسوول بلندپایه ایرانی که پیش از این فرمانده سپاه و نامزد ریاست جمهوری بوده، به گونهای صحبت میکند که گویی ایران به شکل مستقیم با اسراییل در حال جنگ است. حرفهای رضایی چه نکاتی را در خود مستتر دارد و چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
یک ـ اسراییل برای حمله نظامی خود به غزه دو هدف را به شکل علنی مطرح کرده است. نخست منهدم کردن تونلهایی که در غزه ساخته شده و دوم، از بین بردن ذخیره موشکی حماس. ده دقیقه قبل از شروع آتشبس 72 ساعته، حماس دهها موشک به سمت تلآویو شلیک میکند و بدین ترتیب نشان میدهد که تبلیغات اسراییلیها در مورد کم شدن یا اتمام ذخیره موشکی حماس صحت ندارد. این موشکها هر چند که خسارت قابل توجهی به طرف اسراییلی وارد نمیکنند، اما در نوع خود دستاوردی بینظیر برای گروههای فلسطینی به ارمغان آورده و سطح مبارزه فلسطینیها را از سنگپرانی و عملیات انتحاری، به شلیک موشک و نوعی از موازنه وحشت ارتقا داده است. تا ده سال قبل، اسراییل نه نیازی به گنبد آهنین داشت و نه شهرهایش تا این اندازه در معرض خطر قرار داشت.
اظهارات رضایی بدین مفهوم است که ایران علیرغم محاصره غزه، راههایی برای مجهز کردن فلسطینیها به موشک و تجهیزات نظامی پیشرفتهتر پیدا کرده و بدین کار هم ادامه خواهد داد. در منطق دیپلماسی بین کشورها، وقتی مسوول کشوری میگوید موشکهای به کار رفته در یک جنگ را ما تامین کردهایم در واقع حق پاسخگویی را برای طرفی که هدف موشکها قرار میگیرد فراهم کرده است.
دو ـ حماس پس از همسویی با اپوزیسیون سوریه و موضعگیری علیه دولت این کشور، عملا از محوری که ملک عبدالله پادشاه اردن آن را “هلال شیعی” لقب داده بود، خارج شد؛ اما خروج حماس از این محور برخلاف تصور رهبران آن باعث نشد تا کشورهای عربی خلیج فارس این جنبش فلسطینی را زیر پر و بال خود بگیرند. در دید کشورهای عربی منطقه، حماس جریانی متاثر از اخوان المسلمین است که این روزها حال خوشی ندارد و هدف سنگینترین حملات تبلیغاتی در مصر قرار داشته و رهبرانش از جمله محمد مرسی رییسجمهور سابق مصر زندانی هستند.
ایران در دو سال گذشته هرگز خواستهاش در لزوم بازگشت حماس به آغوش خود را پنهان نکرده و بارها میانجیگریهایی در این زمینه صورت گرفته است. در آخرین نمونه، پنجم خرداد گذشته روزنامه اماراتی 24 فاش کرد که قطر مشغول میانجیگری بین ایران و حماس است و دو طرف به زودی به نقطه تلاقی کامل میرسند.
جملهای که رضایی گفته را میتوان به این نوع هم خواند: “موشکهایی که به اسراییل اصابت میکند را ایران در اختیار فلسطینیها قرار داده و اکنون اولویت تهران، ارتقای سطح این موشکهاست تا بتواند تمام اسراییل را هدف قرار دهد”.
در حقیقت ایران مشغول رساندن این پیام به حماس است که اگر میخواهید موشکهای پیشرفتهتری در اختیار داشته باشید تا بتوانید تمام اسراییل را هدف قرار دهید، چارهای ندارید جز اینکه به سمت تهران باز گردید.
در این بین، قطر مشغول ایفای نقشی زیرکانه بوده و از یک طرف میانجی بین ایران و حماس است و از سوی دیگر میانجیگری میان آمریکا و حماس را شروع کرده است. جنیفر ساکی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا سهشنبه در نشستی خبری گفت: “قطریها طرف صحبت مهمی بودهاند و هفته گذشته با آنها صحبت شد، زیرا آنها رابطه تاثیرگذاری با حماس دارند”.
جنیفر ساکی در بخش دیگری از سخنانش میگوید که آمریکا با ایران هیچ مذاکرهای در خصوص حماس نداشته و تمرکزش بر پرونده هستهای ایران است.
بدین ترتیب آمریکاییها نشان میدهند که هیچ قصدی برای مذاکره با ایران به عنوان یک طرف دعوا در غزه ندارند و به مذاکره با قطر اکتفا میکنند. اظهارات رضایی عملا باعث رضایت قطریها نیز هست چرا که این کشور نزدیکیاش به اخوان المسلمین و به تبع آن حماس را پنهان نکرده و در این پروندهی حساس میتواند خیلی سریع جای مصری را بگیرد که همکاریاش با اسراییل در جنگ اخیر صدای اعتراض خیلی از دیگر همسایگان عرباش را بلند کرده است. یک برگ برنده دیگر برای قطر که آهسته و پیوسته مشغول پر رنگتر کردن نقش خود در خاورمیانه است.
سه ـ شرایط خاص خاورمیانه و ظهور گروههایی مثل داعش در عراق یا جبهه نصرت در سوریه عملا باعث شده تا وضعیت منطقه به طرزی بیسابقه غیر قابل پیشبینی شود. خبرگزاریها هر روز از پیشرفت غیر منتظره یک گروه اسلامگرا در گوشهای از خاورمیانه خبر میدهند و این گونه به نظر میرسد که کشورهای قدرتمندی مثل ایران ابتکارعمل در منطقه را از دست دادهاند.
ایران سالها تلاش کرد تا با ایجاد حزبالله در لبنان، حمایت از دولت سوریه، اعمال فشار در عراق، ایفای نقش در افغانستان و پشتیبانی از گروههایی مثل حماس و جهاد اسلامی، در عین انزوای بینالمللی، ابتکارعمل را در منطقه در دست بگیرد، ولی اکنون به وضوح چنین شرایطی وجود ندارد.
ارزیابی اشتباه رهبران ایران در تعامل با انقلابهای عربی ظرف سه سال گذشته و به هم ریختن وضعیت سوریه به عنوان مهمترین همپیمان منطقهای ایران، عملا باعث شد تا راهی که ایران پیش از این به شکل مشخص و منظم در حال پیمودناش بود به کجراهی منحرف شود که نتیجهی آن کمرنگ شدن نقش تهران در منطقه است.
اظهارات رضایی در ادامه سخنان آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در روز قدس مبنی بر لزوم مسلح کردن گروههای فلسطینی بدین مفهوم است که ایران به دنبال باز پسگیری نقاط تاثیرگذاری خود در منطقه است که در رأس آنها فلسطین و نوار غزه وجود دارد.
چهار ـ در غزهای که از همه طرف محاصره شده، ارائه کمک به حماس تنها از طریق حزبالله لبنان به عنوان یک جریان نزدیک به مرزهای اسراییل و آگاه از شرایط منطقهای میتواند صورت بگیرد. سرمایهگذاری ایران بر روی حزبالله ظرف سی سال اخیر به نقطهای رسیده که حزبالله عملا حالتی از استقلال یافته و بسان یک ارتش مجهز در کشورهای دیگری مثل سوریه نیز میجنگد.
با درگیر شدن حزبالله در سوریه این گمانهزنی ایجاد شده که اکنون این حزب در لبنان ضعیف شده و توان مدیریت دو جبهه جنگی را ندارد و در نتیجه عرصه لبنان برای حمله نظامی احتمالی اسراییل بازتر از گذشته شده است.
سخنان رضایی، یادآوری مجدد این نکته به کشورهای درگیر در معضلات خاورمیانه است که ایران سقفی برای سیاستهای منطقهای خود ندارد و هر آینه میتواند روشی را در پیش بگیرد که تمام اسراییل را از طریق حزبالله و حماس به آتش بکشد؛ امری که قطعا باعث نگرانی تلآویو و پایتختهای غربی شده و نقشی پررنگتر به جمهوری اسلامی ایران در منطقه میبخشد.