ایرانی ها این روز ها خوشحال به نظر می رسند. در حالیکه آمریکاییان روزانه 5 میلیارد دلار برای ثبات عراق، دشمن قدیمی ایران، خرج می کنند، ایرانی ها روزی 5 میلیارد دلار ازفروش نفت عاید خود می کنند. ایران زندگی را برای آمریکاییان در عراق سخت کرده است و اجازه می دهد اسلحه و مواد منفجره به دست ستیزه جویانی که با آمریکاییان می جنگند برسد (اگر نگوییم که خود به ستیزه جویان تعلیم هم می دهد). این در حالی است که نوری المالکی، که قبلا در تبعید در ایران زندگی می کرده است، هفته پیش بر خلاف میل بوش، با محمود احمدی نژاد صمیمانه دست دوستی داد.
در همین حال سانتریفوژ های ایران هم مشغول غنی سازی اورانیومی هستند که می تواند در بمب هسته ای بکار رود. هر چند روسیه اولین قدم را برداشته و گفته است که سوخت هسته ای برای نیروگاه بوشهر را به ایران تحویل نخواهد داد، ولی کشور هایی که در تجارت با ایران منافعی دارند مانع از صدور قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل برای تحریم ایران می شوند. اشخاصی که این اواخر سیاستمداران ایرانی را ملاقات کرده اند، آن ها خوشحال، با اعتماد به نفس و حتی از خود راضی توصیف کرده اند که هیچ علاقه ای هم به بهبود روابط با آمریکا ندارند.
در پاسخ به این وضع بوش در حال تشدید لفاظی های سیاسی است. روز پنج شنبه بوش گفت کسانی که برای کشتن آمریکاییان اسلحه و مواد منفجره در اختیار جنگجویان قرار می دهند باید “منتظر عواقب آن باشند.” روز جمعه روزنامه مک کلاچی از قول دیک چنی گزارش داد که وی طرفدار حمله به اردوگاه های تعلیم ستیزه جویان در ایران است.
حال چه این خبر بطور عمدی برای تهدید ایران درز کرده باشد یا توسط مخالفین چنی برای نشان دادن افراطی بودن او منتشر شده باشد، به هر حال آنچه واضح است این است که امکان حمله آمریکا را نمی توان رد کرد. ولی توسل به زور علیه ایران با حضور 160000 سرباز آمریکایی در عراق نمی تواند عاقلانه باشد. از طرف دیگر چنین کاری باعث حمایت مردم از دولت غیر مردمی احمدی نژاد خواهد شد.
آمریکا ناچار است با دخالت ها و تحریکات ایران در عراق مقابله کند ولی در عین حال باید بداند که دامنه این درگیری ها ممکن وسعت یافته و به مزر ایران و عراق وخلیج فارس هم کشیده شود. در این صورت ایران هم برای تلافی وسایلی مانند دستگیری ملوانان انگلیسی و امثال آن را در اختیار دارد.
تمام کاندیدا های ریاست جمهوری آمریکا نیز از لزوم مقابله با ایران سخن گفته اند ولی آنچه آن ها به صراحت به مردم آمریکا نمی گویند این است که واقعا امکان موفقیت یک اقدام نظامی علیه ایران چه میزان می تواند باشد. اسلحه های فروخته شده به عربستان سعودی تنها برای مقابله با سلاح های معمول موثر است ولی توان بسیج حزب الله و اقدامات آن را نمی توان نادیده گرفت.
موثرترین سلاح علیه ایران سلاح اقتصاد است. آمریکا هنوز بطور کامل موفق نشده است جهانیان را قانع کند که ایران هسته ای تا چه حد خطر ناک می تواند باشد تا آن ها بتوانند از منافع اقتصادی خود چشم پوشی کنند. بخصوص آلمان، روسیه و چین باید امنیت جهانی را مقدم بر منافع خود قرار دهند تا بتوانند دست از مناسبات اقتصادی با ایران بر دارند. تحریم های آمریکا ممکن است باعث محدودیت دسترسی ایران به بازار های سرمایه شود ولی ایران می تواند کماکان به فعالیت هسته ای خود ادامه داده و زودتر از نتیجه دادن تحریم های اقتصادی به سلاح هسته ای دست یابد.
برای جلوگیری از تبدیل احمدی نژاد به یک قهرمان ضد آمریکایی سیاستمداران آمریکا باید دست از سخن گفتن در باره بمباران ایران بردارند. آمریکا باید وجهه جهانی خود را بازیابد و بدین وسیله سایر کشور ها را متقاعد سازد که تحریم های مالی و اقتصادی علیه ایران تنها راه جلوگیری از هسته ای شدن ایران محسوب می شود.
منبع : لوس آنجلس تایمز - 12 آگوست 2007