برای افرادی که حج را از دور دیده اند، شاید عجیب باشد که مثلا در اتفاقی که امسال رخ داد، این همه آدم کشته شده اند، یا اصولا نمی توانند تصور کنند که چنین چیزی می توانست قبل یا بعد از این رخ بدهد، و هی دنبال دلیل می گردند. برای من این اتفاق خیلی عجیب نیست، نه اینکه فاجعه نیست، از قضا فاجعه عظیمی است، اتفاق تلخی است، رویداد غم انگیزی است، ولی اصلا گمان نمی کنم که یک دستی از یک آستینی درآمده و چنین حادثه هولناکی رخ داده. این که در سالهای قبل همین اتفاق نیافتاده بیشتر عجیب است. چرا؟
اگر برایتان عجیب است که چرا این همه آدم کشته شدند، بروید آمارهای کشته های داعش را در دوسال گذشته ببینید، قطعا آن اتفاق هولناک تر از این حادثه بود. و اتفاقا دو قدرت مسلمان بزرگ منطقه یعنی عربستان و ترکیه و قطر کوچولو ولی پولدار هم نه تنها با آن مبارزه نمی کردند، بلکه بخاطر منافع خودشان از جنایت چشم می پوشیدند. به همین دلیل به نظر من اصلا واقعه منا شگفت انگیز نیست. تلخ و سیاه و بد است، ولی عجیب نیست. اگر کسی ادعا کند که این اتفاق غیرمنتظره و مخالف وضعیت عادی عربستان سعودی است، باز هم به نظرم حرف غلطی است. عربستان سعودی سالهاست گردن می زند، با حجاج مثل حیوانات برخورد می کند و اصولا کسی هم در این مورد هیچ حرفی نمی زند.
به نظرم چیزی که از این واقعه عجیب تر است، برخورد مسئولان جمهوری اسلامی با این رویداد است. خدا حفظش کند آقای جواد فریدزاده را که واقعا از اجله متفکران مملکت بود و هست. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش. ایشان یک جمله درخشانی داشت که واقعا باید با آب طلا می نوشتند و پرتش می کردند یک گوشه، چون اگر آویزانش می کردند، بلافاصله مسئولان مملکتی پرتش می کردند به همان گوشه. آقای جواد فریدزاده زمانی گفته بود: “آدم نمی داند یعنی حتی ده نفر آدم هم در این مملکت پیدا نمی شوند که معنی حرف خودشان را بفهمند؟” نه اینکه راست بگویند، یا حرف خوب بگویند، یا تند و کند و میانه باشند، نه، فقط اینکه وقتی حرفی می زنند خودشان بفهمند آن حرف چه معنایی دارد. فقط همین.
سپاه تهران بزرگ طی اطلاعیه ای اعلام کرده که “حادثه منا خیانت امنیتی های سعودی بود.” اولین سئوال این است که کی به کی خیانت کرده؟ فاعل که به گفته سپاه “امنیتی” های سعودی هستند، به کی خیانت کردند؟ لابد به کسی که با او باید وفاداری می کردند. جز این که دیگر خیانت می شود و حالتی متصور نیست. شما که نمی توانید بگوئید زن همسایه به من خیانت کرده. اصلا زن همسایه به شما چه ربطی دارد؟ نیروهای امنیتی عربستان هم می توانستند به حکومت عربستان یا مثلا به ارتش عربستان خیانت کنند. یعنی سپاه تهران بزرگ از اینکه نیروهای امنیتی به سپاه تهران بزرگ خیانت کردند، شاکی است؟ مثل این می ماند که اوباما بگوید کشتن ستار بهشتی توسط نیروهای امنیتی ایران، خیانت وزارت اطلاعات به پنتاگون است. چنین چیزی معنی دارد؟ اصلا نیروی امنیتی کشور دشمن یا مخالف کارش خیانت کردن به کشورهای دیگر است، وگرنه وظیفه اش را انجام نداده.
اصلا بیایید ببینیم از نظر مسئولان حکومتی ایران واقعه منا چه اتفاقی بود؟ وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی گفته: “حادثه منا سهوی نبود.” اما سردار صفوی از فرماندهان سپاه گفته است: “بعید می دانم حادثه منا عمدی باشد.” حالا به فرض عمدی یا سهوی باشد، این عمد به چه قصدی است؟ سردار نقدی که احتمالا اطلاعاتش به اندازه یک هزارم سردار صفوی نیست، یعنی اطلاعاتی ندارد فقط مامور فحش است و خیلی هم از این شغل خوشحال گفته: “حادثه منا از سوی آمریکا برنامه ریزی شده بود.” برای چی؟ همان سردار نقدی توضیح داده است: “چون درصددند که مردم را از اصل حج بری کنند.” فرض کنیم این دلیل درست باشد. عربستان از این واقعه چه سودی می برد؟ آمریکا چکار به حج دارد؟ اگر مشکل شان با حاجی های ایرانی است که کلا حجاج ایرانی سه درصد حجاج هستند. اگر با حجاج ایرانی دشمن هستند، پس چرا حجاج سودان و مصر را کشتند؟ اصلا مگر عربستان از حج کم استفاده می کند؟
پناهیان یک کمی دور تند حرکت کرده و گفته “حادثه منا قتل عام بود.” قتل عام کی؟ قتل عام کل حجاج؟ کشته های بیچاره که نه از یک کشورند، نه از یک نژادند، نه از یک حزب اند، نه شبیه هم بودند، نه اصلا ربطی به هم داشتند. قتل عام چه کسانی را می خواستند بکنند؟ قتل عام مسلمانان؟ یعنی گروهی از مسلمانان می خواستند گروهی دیگر از مسلمانان را قتل عام کنند، آن هم فقط بخاطر اینکه در یک جا هستند.
از آن طرف یک کارشناس مذهبی سیمای جمهوری اسلامی گفته: “چون آمریکا از بحث هسته ای ایران ناامید شده بود، ماجرای منا را ایجاد کرد.” یعنی این کارشناس اول اصل را بر این گذاشته که آمریکا از بحث هسته ای ایران ناامید شده بود. در حالی که اتفاقا آمریکا در تنها چیزی که ناامید نیست، بحث هسته ای ایران است. آمریکا فقط یک نقطه امید در ۳۷ سال گذشته با ایران دارد، آن هم پرونده هسته ای است. حالا اصلا به فرض که آمریکا از بحث هسته ای ایران ناامید شده باشد، چرا باید حجاج نیجریه را بکشد؟ یعنی در آن مغزی که می تواند این دو چیز را به هم ربط بدهد، چه سیستمی وجود دارد؟ اصلا سیستم وجود دارد؟ یکی نیست که به این آقا بگوید که آمریکا در حال حاضر رابطه اش با ایران بهتر از رابطه اش با عربستان است.
وسط این همه خل و چل، یک دفعه سروکله آقای علی مطهری هم پیدا می شود و ناگهان این جمله صادر می شود که “شاید حادثه منا مقدمه سقوط آل سعود باشد.” یعنی هیچ تصور دیگری جز این نمی توان کرد که علی مطهری در مسابقه تلویزیونی حاضر شده و به او گفته اند با کلمات منا و آل سعود یک جمله بساز و او هم فقط ده ثانیه وقت داشته باشد. چنین پرت و پلایی نمی تواند از عقل سلیم صادر شده باشد. اصلا بحث سقوط آل سعود و صعود آل سعود نیست، مگر شما وقتی حرفی برای گفتن نداری، مجبوری نظر بدهی؟ با همین قیاس می توان گفت که “شاید حادثه منا مقدمه نابودی اسرائیل باشد” یا “شاید حادثه منا مقدمه ممنوع کردن حجاج ایرانی برای حج است” یا “شاید حادثه منا مقدمه حمله داعش به اردن است.” یعنی این شاید و اما و اگر بالاخره باید یک دل و مدلول باشد.
از طرف دیگر آقای شریعتمداری هم داستان خودش را تعریف کرده، نه مهم است که کی کشته شده، نه اینکه کی کشته؟ اصلا انگار طرف فقط جنگ خودش را دارد می کند. اصلا برایش مهم نیست که آدم کشته شده. این وسط حسین شریعتمداری گیر داده که: “ادامه سفر رئیس جمهور بعد از حادثه منا اهانت به مردم است.” یعنی چی؟ یعنی کل دعوا نازل شده در این سطح که روحانی از نیویورک به ایران برگردد، برای چه؟ برای اینکه توافق ایران و آمریکا چهار روز دیرتر اتفاق بیافتد. از طرف دیگر شریعتمداری کلا ماجرا را برده طرف ترکیه که “سکوت ترکیه مقابل عربستان به خاطر یک مشت دلار است.” از موضع آدمی حرف زده که دارد خودش فریاد می زند و از افرادی که ساکت هستند شاکی است.
حالا مثلا ترکیه اگر می خواست حرفی بزند، تندترین حرفش می شد حرف خامنه ای که با کمال ملاحت گفته: “حکام سعودی عذرخواهی کنند.” یکی هم نیست جلوی این رهبر معظم را بگیرد، که طرف را تکه تکه نکند. بابا تو که کشتی اش. چقدر خشونت؟ چقدر رادیکالیزم؟ آن وقت بسیج که اگر در دانمارک یا هلند یکی رو به قبله جیش کند، سفارت طرف را در تهران با خاک یکسان می کنند، اعلام تجمع در برابر سفارت سعودی کرده و وزارت کشور هم مجوز نداده و بسیجیان که سفارتخانه های خارجی را از روی شکل دیوارشان می شناسند و دائم به در و دیوار سفارتخانه ها آویزان هستند، برای اولین بار یک تجمع خودش را لغو کرده.
یعنی کلا بیایید ببینیم راه موثر اعتراض به عربستان چیست؟ طبیعی است که بهترین اعتراض همین است که بروی جلوی سفارت عربستان سعودی و فریاد بزنی و علیه این جنایت اعتراض کنی. یعنی همان یک کاری که باید می کرد را نمی کند.
چه باید کرد؟
طرف را به ده راه نمی دهند، سراغ خانه کدخدا را می گیرد. دقت کردید این ماجرای کدخدا در حال تبدیل به یک مبحث اساسی در گفتمان سیاسی ایران شده. آقای جواد ظریف رفته با وزیر خارجه عربستان سعودی ملاقات کند. وزیر خارجه عربستان هم که خودش یکپا سردار نقدی است، ظریف را نپذیرفته. بعد روزنامه خراسان گیر داده که چرا دیپلماسی ایران در برابر سعودی ضعیف است؟ دیپلماسی یعنی چی؟ یارو زده هزاران نفر را کشته، ملاقات کند چه بگوید؟ بگوید ببخشید، از دست مان در رفت؟ بعد هم کجا تشریف داشتید وقتی رییس جمهورتان هر روز نامه می نوشت به رییس یک کشور و آن ها بهش چخه نمی گفتند، کجا بودید وقتی خودش را چسباند به ملک عبدالله و او گفت این پسره کیه چی میگه. خودش را آویزان کرد به شیوخ که یک موقع افتخارشان دستبوسی شاه ایران بود، آن ها هم در حضورش گفتند سه جزیره که هیچی کیش هم مال ماست رفیقمان از بس قوی بود خندید.
از آن طرف آقای رئیسی معاونت قوه قضائیه که قاضی ارشدش سعید مرتضوی با پنج تا قتل عمد، چهار سال است که از ولنجک حاضر نیست تا میدان ارگ بیاید، اعلام کرده که “آغاز پیگیری محاکمه آل سعود توسط قوه قضائیه”. چنان با جدیت هم حرف می زند، انگار آل سعود اصغر و اکبر و حسن آقا دریانی هستند که سرکوچه گرانفروشی می کردند، حالا دستگیر شدند و قرار است محاکمه شوند. حالا این محاکمه باید کجا انجام شود؟
حاج آقا رئیسی گفته از طریق مجامع و دادگاههای بین المللی. حالا آل سعود جنایتکار، آل سعود نسل کشی کرده، آل سعود جنایت جنگی کرده، همه اینها درست، ولی شما که اگر پایت را بگذاری به مجامع بین المللی، اول از همه خودت را بخاطر پانزده سال پرونده دستگیر می کنند. عکس رئیس قوه قضائیه و معاونینش و وزیر دادگستری و همه فامیلشان روی دیوار پلیس بین الملل سالهاست دارد خاک می خورد، طرف می خواهد بشود شاکی پرونده آل سعود. حداقل یک آدم محترم پیدا کنید که راهش بدهند در مجامع بین المللی.
مجامع بین المللی سه سال است دارند می گویند این خبرنگار بدبخت آمریکایی را ول کنید، جوابش را نمی دهند، بعد لابد انتظار دارد که اگر امروز شکایت کرد فردا ملک سلمان را کت بسته پلیس بین الملل تحویل بسیج میدان ولی عصر بدهد. بابا تو دیگه کی هستی؟ یعنی طرف فکر نمی کند، حرف می زند.
آن یکی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته: “ملت ها و دولت های مسلمان از فرصت پیش آمده استفاده کنند و با توجه به جنایتی که آل سعود طی شش ماه گذشته در یمن مرتکب شده و جنایاتی که با حمایت از تروریست ها در کشورهای منطقه به عمل می آورند، عدم شایستگی این خاندان برای حاکمیت در عربستان را اعلام نمایند.” یعنی: یک، طرف هنوز نمی داند که ملت های مسلمان اگر می توانستند سرنوشت شان را خودشان تعیین کنند، که الآن پنجاه درصد حکام کشورهای اسلامی داشتند توی کوه و کمر بزمی چراندند، آقای خامنه ای هم می رفت کوههای درکه لواشک و آلو و بلال به کوهنوردان می فروخت که دائما هم در حال ورزش باشد.
دو، هنوز نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی نمی فهمد که کشور عربستان یک کشور مستقل است، حالا فاشیست، جنایتکار، کثیف، بد، دزد، فاسد، ولی یک کشور مستقل است، مثل سودان که رئیس اش نسل کشی کرده و کسی هم نمی تواند کاری با او بکند. یعنی در تخیل نویسنده سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی چنین توهمی وجود دارد که مردم لبنان و ایران و یمن و ترکیه و افغانستان و پاکستان می توانند حاکمان سعودی را برکنار کنند. مگر سازمان ملل و اروپا و تمام دنیای اسلام و اصلا مگر کل مردم ایران می توانند خامنه ای را برکنار کنند؟
سه، نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی فکر می کند که مردم دنیای اسلام اگر آزادی داشته باشند، دموکراسی را انتخاب می کنند، به این هم فکر نمی کند که در کشور ایران که ۳۵ انتخابات در ۳۶ سال برگزار کرده آخرش رای مردم تعیین کننده نیست، جنتی جایشان رای می دهد، آن وقت کشورهایی مثل عربستان سعودی چطوری قرار است انتخابات آزاد داشته باشند؟ اصلا مگر تو خودت می گذاری مردم رای بدهند که فکر می کنی بقیه کشورهای اسلامی هم به همان چیزی که تو دوست داری رای می دهند؟ من اصلا بعید نمی دانم در انتخاب میان اردوغان و داعش یا آل سعود و داعش مردم ترکیه و عربستان به داعش رای ندهند.
چهار، در قانون اساسی ایران یک ماده وجود دارد که در صورت عدم کفایت سیاسی با نظر مجلس و رای رهبر می توان رئیس جمهور را برکنار کرد. من کاری به مخالفان حکومت ندارم، مطمئنم اگر به زن احمدی نژاد هم بگویند تو امنیت داری، مطمئنا اعتراف می کند که شوهرش ممکن است پدر خوبی برای بچه هایش بوده باشد، ولی قطعا رئیس جمهور با کفایتی نبوده. شخص خامنه ای حداقل در دوره دوم هر سه رئیس جمهور( هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد) موافق برکناری آنها بوده. ولی هرگز چنین کاری را نمی توانست بکند. آن خمینی هم که بنی صدر را برکنار کرد، به خدا اعتقاد داشت و هیچ موجودی برایش مهم نبود، وگرنه او هم این کار را نمی کرد. اصلا مگر کشکی است که یک حاکمی آن هم در دنیای اسلامی که داعش جلوی دوربین دل و روده مردم را بیرون می کشیده و هنوز هم دارد ول می گردد، به مردم اجازه انتخاب بدهد. حالا من یک کلمه گفتم خمینی به خدا اعتقاد داشت برندارید بکنید توی بوق که من تعریفش را کردم، طبق شواهد تاریخی حداقل در صد سال گذشته تقریبا نود درصد جنایات بزرگ بشری توسط آدمهای معتقد و مومن به یک اندیشه یا ایدئولوژی و دین انجام شده، آدم مزدور نمی تواند جنایت بزرگ بکند، فقط آدم مومن چنین جنایاتی می تواند بکند.
یعنی اصلا انگار این آدمها توی این دنیای واقعی پر از جنایت و کثافت و بی عدالتی زندگی نمی کنند، یا یادشان می رود به خودشان نگاه کنند. طرف رقیب انتخاباتی اش را شش سال است انداخته توی زندان، بعد از بقیه کشورهای اسلامی انتظار دارد انتخابات برگزار کنند. شوخی می کنی این وقت شب؟