پیام اسقف توتو، مبارز آپارتاید و برنده جایزه صلح نوبل در سومین سالگرد جنبش سبز مردم ایران، نگاهی بالاتر از کشمکشهای روزمره جنبش سبز داشت. اینکه تا ظلم هست، مبارزه هست؛ اما مبارزه با ظلم باید شریف و انسانی و والا باشد.اینکه در راه آزادی مسیری دشوار در پیش روست که جمعی باید بیشتر تلاش کنند، مرارت کشند و رندی کنند اما نرنجند؛ اینکه مذهب و اسلام چنین آموزههای استبدادی را به حاکمان ایران توصیه نمیکنند، اینکه باید زندان اوین بسته شود همان گونه که زندان سیاسی در آفریقای جنوبی بسته شد؛ اینکه رهبران دیگر کشورها و ایرانیان خارج از کشور باید پیام رسای خواستههای مردم ایران باشند. اینکه رئیس قوه قضاییه و حاکمان باید مجری عدالت باشند و عاقبت اسقف توتو از فرزندان خود نام برد: نرگس (محمدی)، مجید (توکلی) و حسین (رونقی ملکی) و با زبان محبت برای آنان و همه زندانیان دعا کرد. و در پایان با زبان فارسی، این گونه به ما امید داد: فردا از آن ماست.
این گونه مشعل راه شدن، سپهری از امید ایجاد میکند، بخصوص در دوران سخت.
شریعتی در اسلامشناسی مشهد در دوره سخت جنگ خندق میگوید وقتی یکی از صحابه بر سنگ سخت کلنگ میزد، با هر ضربه سه جرقه از سنگ نمودار میشد و محمد پیامبر نوید سه پیروزی بزرگ را داد؛ آن هم در سختترین شرایط مسلمانان در مدینه یعنی در محاصره بودن مسلمانان و پیمان شکستن متحدان و همراهی آنان با دشمن.
یاسر عرفات در سختترین سالها، زمانی که مقاومت از لبنان به تونس تبعید میشد گفت از درون تاریکیها روشنی قطب را میبینم.
مهندس سحابی در سال آخر عمر به ما تلنگر میزد که نباید ناامید شوید. چرا که فردا همیشه برای آزادی است.
اینک خداوند با زبان توتو همه را به خیر، حقیقت و زیبایی فرامیخواند.
آیتالله طالقانی که چون پدر بود نیز این گونه بود. در سختترین شرایط میآمد و نوید فردایی بهتر را میداد. پیام خداوند در نگاه طالقانی پیام رحمت بود و زحمت برای آزادی و زحمت کشیدن برای آزادی. حال که نه طالقانی و نه منتظری را داریم، اسقف توتو از آن سوی دنیا ما را به امید فرامیخواند.
در نوجوانی من اسقف توتو، آیتالله طالقانی، اسقف کاپوچی زبان خداوند بودند که رهایی را نوید میدادند. اینان چهرهای از مذهب بودند که به تعبیر شریعتی بر مذهب حاکم میشوریدند، از تکفیر رسمی هراس نداشتئند و از الهیات، رهاییبخشی تلقی میکردند. در زمانه من الهیات رهاییبخش در برخی از کشورها کمک به استقرار دموکراسی کرده است که اسقف توتو از بارزترین چهرههای آن است. پس پیام چنین مبارزی دلگرمکننده است. مبارزان ایرانی را فرزندان خود میخواند و به حاکمان ایرانی چنین میگوید: آموزههای اسلام چنین نیست، حال این حاکماناند که باید پاسخ دهند که برای این همه ظلم به نام خداوند چه توضیحی دارند؟
چرا که اسقف توتو مرد خدایی است که سالها برای آزادی تلاش کرده است. او میتواند نشان دهد زبان خداوند را بهتر از دیگران شنیده است.
وقتی نرگس را به زندان، به تبعید، میبرند و به زندانی میبرند که در هر دعوا میان زندانیان چند نفر آسیب میبینند و یا نقص عضو پیدا میکنند در حالی که حتی قوانین ناقص فعلی اجازه چنین تبعیدی را نمیدهد، در این رفتار مسئولان این پیام نهفته است که قصد انتقام و گروگانگیری دارند نه حتی اجرای حکم ناعادلانه زندان را. و هزاران رفتار این گونه آیا میتوانند در برابر پرسش اسقف توتو پاسخی معقول بدهند؟
اسقف توتو از زنی یاد میکند که او نیز به حقوق بشر وفادار است و معتقد است که مذهب و قرآن به دنبال بازی برد ـ– برد میان انسانهاست. آیا حاکمان و مسئولان در برابر این گونه اعمال توجیه خداپسندانه و انسانی دارند؟ اما آنچه که مشخص است زبان خداوند برای عدهای زبان رحمت است و برای عدهای زبان زحمت و عذاب. این کشمکش در دنیای انسانی در جریان است. یک سوی آن مذهبیون دموکرات و سوی دیگرش بنیادگرایان مذهبی. و باز این سخن طنینانداز میشود: اینک خداوند، اما کدام خداوند؟