آلترناتیو سیاست خارجی ایران!

نویسنده

جلال یعقوبی

ماجرای فرج سرکوهی اعتراضهای گسترده‌ای در سطح بین‌المللی بدنبال داشت و حتی برخی محافل داخلی ایران نیز بصورتی سربسته نسبت به آن معترض شدند. چنانچه روزنامه سلام دراین‌باره نوشت: «فردی دستگیر می شود، آزاد می شود. مجدداً دستگیر می شود و سروصدای آن دنیا را پر می کند ولی در داخل نه مردم و نه ارباب جراید نمی دانند که اصل خبر چه بوده و چه اتفاقی افتاده است و دلیل کاری که انجام شده، چه چیزی است ؟ و چگونه در برابر تهاجم بیگانگان باید از عملی که انجام شده است، دفاع کرد.» [روزنامه سلام - بیست‌وپنجم بهمن‌ماه 1375]

هفته‌نامه‌ی عصرما-ارگان مجاهدین انقلاب- نیز، این ماجرا را برنامه‌ی جناحی خاص برای تشنج در روابط با اروپا ارزیابی کرده و نوشت: «به نظر می رسد یک جناح خاص در صدد است تحولی در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایجاد کند و در این زمینه قرائنی به چشم می خورد. برای مثال مدتی است روابط ایران و آ لمان، که در میان کشورهای اروپایی نزدیکترین روابط را با جمهوری اسلامی داشته است « به دنبال واقعه رستوران میکونوس» و اظهار نظر های دادستانی آلمان مبنی بر دخالت مقامهای عالی رتبه جمهوری اسلامی در این ماجرا متشنج شده است. در این مدت گام‌هایی در جهت بهبود روابط میان دو کشور برداشته شد، اما باز شدن پرونده جدیدی در روابط بین دو کشور به نام «ماجرای فرج سرکوهی» مجدداً روابط فیمابین را متشنج کرد.» عصرما در جمله‌ای کنایه آمیز اضافه کرده بود:«از آن طرف تحرکاتی برای بهبود رابطه جمهوری اسلامی ایران با انگلستان دیده می‌شود. شاید سفر هیأت بلند پایه‌ی متشکل از سه وزیر اقتصادی ایران به لندن و استقبال گرم دولتمردان انگلیس از این هیأت به این منظور صورت گرفته باشد.» [هفته‌نامه عصرما- شانزدهم اسفندماه 1375]

اوج ماجرای میکونوس، در فروردین سال 1376 اتفاق افتاد. در این ماه دادگاه پرونده‌ی میکونوس رای خود را صادر کرد و طی آ ن چند تن از متهمان به حبس ابد و چند تن دیگر به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند. اما در مقدمه این حکم اشاراتی به رهبران بلند پایه ایران در برنامه ریزی این قتلها شده و با تعابیر تندی حکومت جمهوری اسلامی ایران، مورد خطاب قرار گرفته بود. در این حکم رهبرایران؛ هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور، علی فلاحیان وزیر اطلاعات، علی اکبر ولایتی وزیر خارجه و محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران متهم به مشارکت در ماجرا شده بودند.

متن حکم دادگاه میکونوس و اینکه چه چیزی در آ ن ذکر شده است، در ایران منتشر نشد. لیکن از اخبار جسته و گریخته نشریات مشخص بود که ماجرا چیست. به دنبال صدور این رای، ایران در اولین واکنش رسمی، سفیر آ لما ن را به وزارت خارجه احضار کرده و ضمن اعتراض شدید به صدور چنین حکمی، از سفیر آ لما ن خواست که «چهار دیپلمات آ لما نی در تهران به دلیل رفتار خلاف شئون دیپلماتیک، خاک جمهوری اسلامی ایران را ترک کنند.»! [روزنامه همشهری –بیست و سوم فروردین‌ماه 1376] با اوج گیری تنش در روابط دو کشور سفیر آ لما ن نیز از ایران اخراج شد که اقدامی بی‌سابقه تلقی شد. دولت آلمان بارها تاکید داشت که اعمال نفوذی در دستگاه قضایی کشورش نمی‌تواند انجام دهد لیکن ایران معقد بود که دولت آلمان نیز در این ماجرا مقصر است. بلافاصله پس از این اقدام کلیه‌ی سفیران دولت‌های اروپایی برای اعتراض به اقدام ایران و همبستگی با دولت آلمان به کشورهای خود فرا خوانده شده و ا ز ایران خارج شدند. حسین موسویا ن، سفیر وقت جمهوری اسلامی و دیپلماتهای ایرانی نیز چندی بعد از آ لمان اخراج شدند. بحران سیاست خارجی ایران به اوج خود رسیده بود.

به این ترتیب روابط ایران و اروپا که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به عنوان آ لترناتیو رابطه با آمریکا پیگیری می شد سرد شد و به وضعیتی شکننده منتهی گردید. از طرفی تظاهرات سازماندهی شده‌ی مختلفی در شهرهای ایران و تهران در محکومیت حکم دادگاه میکونوس انجا م گرفت و احزاب در بیا نیه های گوناگون به محکوم کردن این ماجرا پرداختند. جالب آن بود که تظاهر کنندگان هیچ خبری از ماجرا نخوانده یا نشنیده بودند و آنچنان که در ایران مرسوم است چون حکومت نیاز به چنین نمایشی داشت گروهی نیز وجود داشت که در نمایش شرکت کند!

علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت در نمازجمعه تهران، حکم دادگاه را یک فضاحت تاریخی برای دستگاه قضایی آلمان توصیف کرد و همزمان شدن اعلام رای دادگاه و آنچه راکه شکست مذاکرات صلح خاورمیانه می‌نامید؛ قابل تأمل دانست. رفسنجانی در سخنان خود به سیر دیپلماتیک این دادگاه نیز اشاراتی کرد و سپس ماجرای خلبا ن اسرائیلی - ران آراد - را پیش کشید و اشاره کرد که می‌خواسته‌اند بر سر آن با ایران معامله کنند. او گفت: «دلالان اینها قبلا آمده بودند و پیغام داده بودند که چیزی بدهند و یا بگیرند. بارها از زبان مسئولان آلما نی و انگلیسی و دیگران شنیدیم که قبلا می گفتند ایران محکوم می شود، و این برای دادگاه که عامل دست جریانات ناحق سیاسی قرار بگیرد افتضاحی است که یک جریان عادی و مربوط به یک قاضی نیست، بلکه موضوعِ یک کشور و سیستم مطرح ا ست.» وی ادامه داد: «آ نها که پیشنهاد معامله می‌کردند که برای سرنوشت “ران آراد” کمک کنید آلمانی نبودند اما دولت آلما ن هم نتوانست از منافع خودش حفاظت کند و ما با هیچ دولتمرد آلمانی در این چند سا ل ملاقات نکردیم که بگوید این دادگاه به ضرر آ لما ن نیست.» رفسنجانی در اظهاراتی شگفت‌آور- بی آنکه حداقل به فلسفه‌ی ظاهری تفکیک قوا توجه کند- اضافه کرد: «این خفت است که یک دولت نتواند جریانی را که از پشت بر دولت خودش خنجر می زند کنترل کند. آلما نیها می دانند با این حکم رسوا، در ایران و دنیای اسلام چه چیز را از دست می دهند، صد سا ل است که عاطفی ترین روابط بین مردم ایران و آ لمان برقرار بوده، اما ا ینکه دولتی مجبور شود یک دوستی صدسا له را در کشوری مثل ایران که در قلب جغرافیای جهان قرار گرفته، با یک رای بی پایه‌ای یک تاریخ دوستی را تضعیف کند، موضوعی است که برای مدتی لااقل مردم ما نمی توانند این ناجوانمردی آ لمانی ها را فراموش کنند.»[روزنامه همشهری – بیست و سوم فروردین 1376]

هاشمی، خروج سفرای اروپایی از ایران را نیز مشابه خروج آنان در ماجرای سلمان رشدی دانست و اینکه نهایتاً با «خضوع» برگشتند.