اژدها وارد می شود

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

حالا دیگر وضع خطرناک است. از یک طرف ایران تا یک ماه و نیم دیگر فرصت دارد که در مقابل قطعنامه سازمان ملل کوتاه بیاد و دست از این رفتار آنارشیستی بردارد. از جانب دیگر دولت ایران و بازی انقلابیگری احمدی نژاد نیز در دنیای اسلام متوقف شده و اگر احمدی نژاد و دوستان نظامی اش دست از بازی برندارند، دولت هایی چون عربستان و پاکستان و مسلمانان اهل سنت، تبدیل به دشمنان اصلی دولت ایران و جنبش تندروهای شیعه می شوند. در داخل هم روزبه روز اوضاع نابسامان تر می شود، دولت انتخابات را باخته است و در حوزه اقتصادی هم ناموفق عمل کرده است. قطع برق، قطع گاز و گرانی کالاها حاصل دولت بی عرضه ای است که با وجود داشتن بیشترین درآمد در سال جاری، نه تنها طبق بودجه خودش عمل نکرده بلکه ذخیره ارزی کشور را هم تمام کرده است. احمدی نژاد هم سر در زیر برف زمستانی کرده و به بازی بازی دیدارهای شهرستانی خودش مشغول است و تلاش می کند تا با نمایش جمعیت استقبال کننده شهرستانهای کشور، بحران عدم اقبال عمومی اش را بپوشاند. با دولتی که نه در میان نیروهای سیاسی درون حکومتی طرفداری دارد، نه با اقبال مردم مواجه است، نه پشتیبانی منطقه و جهان اسلام را دارد و نه با سازمان ملل متحد کنار می آید، ایران در وضع خطرناکی قرار گرفته که حالا دیگر بسادگی آسیب پذیر است. حسین موسویان، عضو سابق هیات مذاکره ایران گفت: « بحران باید همین جا متوقف شود.» ظریف هم با ترکیبی از ظرافت، امید مبهم و نومیدی سرشار اعلام کرد: « هنوز خیلی دیر نشده است.» هفته پیش استاد چرچیل، معروف به هاشمی رفسنجانی در حالی که لب و لوچه اش را جمع می کرد، گفت: « این قطعنامه خطرناک است.» و یک روز بعد، خاتمی با نگرانی اعلام کرد: « هاشمی راست می گوید.» اما دکتر محمود پوپول که در شهرستانهای خوزستان جوگیر تشویق حضار شده است، در کمال خونسردی و بی تفاوتی گفت: «قطعنامه چیز مهمی نیست.» از طرف دیگر من نمی دانم به چه دلیل و براساس کدام علامتی که احتمالا علی لاریجانی در آسمان برای سولانا ول کرده است، خاویر سولانا دیروز برای گفتگو با آمریکا در مورد ایران عازم نیویورک شد.( توضیح: نیویورک را همین جوری از خودم درآوردم، چون حدس می زنم که سولانا در لاس وگاس با رایس ملاقات نمی کند.) شورای نوظهور ملی ایرانی آمریکایی که یک آقایی به اسم تریتا پارسی رئیس آن است اعلام کرد: « بوش بداند، بهای شکست در عراق بسیار بیشتر از بهای مذاکره با ایران است.» فعلا اوضاع شیرتوشیر است و حدس می زنم به قول مرحوم بروس لی « اژدها وارد می شود.»

چه کسی صدام را اعدام کرد؟

دارم به این نتیجه می رسم که احتمالا کسی که اعدام شده احتمالا یکی از بدل های صدام بوده که توسط یکی از بدل های طالبانی حکم اعدامش امضا شده و یکی از بدل های مالکی نخست وزیر عراق دستور اعدامش را صادر کرده است. بعد از اعدام هم یکی از بدل های بوش گفته است که در مورد اعدام صدام نظری ندارد، یکی از بدل های خالد مشعل هم اعلام کرده که حماس اعدام صدام را ترور سیاسی می داند. به دنبال اعدام صدام و واکنش هایی که پیرامون آن صورت گرفته بود، جلال طالبانی که در گفتگوی تلفنی با احمدی نژاد اعلام کرده بود که ما صدام را اعدام کردیم چون آمریکایی ها می خواستند او را فراری بدهند، گفت: « من در جریان اعدام صدام نبودم.» از طرف دیگر مالکی، نخست وزیر عراق هم دچار افسردگی بعد از اعدام شد و اعلام کرد که دوست ندارد نخست وزیر عراق باشد و از این مقام راضی نیست. سخنگوی ارتش آمریکا در عراق نیز اعلام کرد که ارتش آمریکا در اعدام صدام نقشی نداشته است. از طرف دیگر طرح فراری دادن صدام به اردن توسط آمریکائی ها فاش شد. ظاهرا آمریکایی ها می خواستند صدام را از خودشان بدزدند و به اردن بیاورند و به خودشان تحویل بدهند تا او را از دست خودشان نجات داده و در اختیار خودشان بگیرند.

حالا که رهبرت عراقی شده پول ما رو پس بده

سه روز پس از اینکه حماس اعلام کرد که « اعدام صدام یک ترور سیاسی بوده و حماس شدیدا با آن مخالف است.» و در پی اعلام این موضوع فلسطینی ها با خیابان رفته و در سوگ صدام تظاهرات کردند، یک وزیر حماس اعلام کرد که « ما با اعدام صدام مخالف نیستیم.» آگاهان گفتند به دنبال اعلام این موضع حماس، مردم فلسطین که تا نیم ساعت قبل در عزای صدام گریه می کردند، ناگهان عزاداری خود را قطع کرده و شروع به شادمانی و رقص کردند. اما چون از ایران به آنها اطلاع داده شد که رقص هم اشکال شرعی دارد، فقط دو دستی بشکن کلفتی زده و جشن گرفتند. دولت ایران نیز در همین رابطه به دولت های عراق و آمریکا و فلسطین اخطار کرد که از هر اظهار نظری در مورد صدام خودداری کنند، چون اعدام صدام مساله داخلی ایران است و هیچ ربطی به عراق یا کشورهای دیگر ندارد. همچنین احمدی نژاد که روز گذشته از خالد مشعل خواسته بود یا نظر موافقش را درباره اعدام صدام بگوید و یا پول ایران را پس بدهد، طی یک تماس تلفنی با حماس از پس گرفتن پول اعلام انصراف کرد. از طرف دیگر دولت عراق اعلام کرد که فیلمبرداری که صحنه اعدام صدام را فیلمبرداری کرده و آن را در سراسر جهان پخش کرده، دستگیر کرد. دولت عراق از مردم جهان خواست که فرض کنند که آن فیلم را ندیده اند. دولت عراق اعلام کرد که آماده است تا هفته آینده به شکلی متناسب با قوانین بین المللی صدام را دوباره اعدام کند.

طالبان یا طالبانی؟

احمدی نژاد اعلام کرد که در گفتگوی تلفنی با طالبانی، وی گفته است که چون ما می ترسیدیم که آمریکایی ها صدام را فراری دهند، او را بسرعت اعدام کردیم، یک روز بعد طالبانی اعلام کرد که من در جریان اعدام صدام نبودم. در پی این امر، آگاهان موارد زیر را در مورد احمدی نژاد اعلام کردند:

1) احمدی نژاد اصلا با طالبانی تلفنی حرف نزده بود، منتهی چون مدتی بود با هیچ خارجی حرف نزده بود برای دیگران خالی بست و این نقل قول را کرد.

2) احتمالا احمدی نژاد بدون مترجم با طالبانی تماس گرفته و متوجه گفته های او نشده و همین جوری یک چیزی توی هوا پرانده است.

3) طالبانی به احمدی نژاد یک جمله گفته و از او خواسته این جمله را به کسی نگوید، اما همانطور که احمدی نژاد جمله محرمانه کاسترو را الکی الکی نقل کرد و باعث سکته طرف شد، نقل قول محرمانه طالبانی هم لو رفت.

4) احتمالا کسی که احمدی نژاد با او حرف زده نماینده طالبان بوده، اما احمدی نژاد اشتباها فکر کرده طالبانی است.


آی ام اسلامیک، اوکی؟

نوزده نماینده مجلس در مورد حضور آقای مشائی در یک مجلس رقص به احمدی نژاد تذکر دادند. مشائی در پاسخ به این موضوع توضیحات مفصلی داد و گفت: من پس از رقص اعتراض کردم و گفتم نو اسلامیک. وی توضیح داد که در جوانی هم برخلاف بعضی ها متدین بوده است، اما چون زیادی متدین بوده به کلاس زبان نرفته و فقط نواسلامیک را یاد گرفته است. وی مشت محکمی به دهان دشمنان خود زد و گفت من مثل احمدی نژاد فکر می کنم و بهترین حمایت احمدی نژاد از من این است که من همچنان مشغول کارم هستم. وی به خبرنگاران خارجی گفت: آی ام سرونت آف پرزیدنت آف نیواسلامیک.

الهی قربونش برم من

عشق من دوباره ظهور کرد و حرف زد و ملتی را از افسردگی درآورد. آیت الله العظمی حسنی مرجع تقلید طنزنویسان ایرانی در یک مصاحبه شرکت کرد که چون گفته هایش بسیار دقیق و مهم است، بدون هیچ دخالتی( اعم از دست یا پا یا هیچ عضو دیگری) بخشی از آن را به اطلاع می رسانم.

حسنی گفت: « اصلاح طلبان می گفتند که می شود حتی علیه خدا تظاهرات کرد و امام زمان را استیضاح کرد.» وی در مورد اهمیت کشاورزی گفت: « باید کشاورزی را توسعه داد. من نمی فهمم در ادارات چه خبر است که همه می خواهند در آن ها استخدام شوند.» وی گفت: « به احمدی نژاد پیشنهاد دادم که به هر کشاورز مقداری از کویرها را بدهید، اما نمی دانم چرا به پیشنهادم جوابی نداد.» وی در مورد اهمیت تولید کشاورزی در کویرها گفت: « اگر کویرها را آباد کنیم ولی نتوانیم محصول تولید کنیم کویرهای آباد هم روی دستمان باد می کند.» حسنی در ادامه سخنان گهربارش گفت: « اگر دریاچه ارومیه کلا خشک شود مگر چه اتفاقی می افتد؟» وی به یک موضوع مهم فلسفی در تاریخ بشر اشاره کرد و درباره ضدانقلاب گفت: « باید نسل ها عوض شود و این ها از بین بروند و یا من.» آیت الله حسنی در کمال صداقت چیزهایی را که بقیه علما به آن اعتقاد دارند ولی روی شان نمی شود، آن را بگویند گفت: « آزادی در اسلام همیشه مورد نکوهش است… ما در اسلام آزادی نداریم…کسانی که امروز از آزادی حرف می زنند به نوعی ضدانقلاب هستند.» حسنی در مورد اینکه چرا طرفدار هاشمی است، اما معتقد است با وجود اینکه هاشمی بهتر از احمدی نژاد است، اما با این وجود این احمدی نژاد بهتر از هاشمی است، گفت: « من خیلی به این دولت اعتقاد دارم، البته من خودم به آقای هاشمی رای دادم و الآن هم فقط هاشمی را اصلح می دانم… احمدی نژاد هم کمتر از هاشمی نیست و به اعتقاد من مسایلی را که هاشمی نتوانست ریشه کن کند، احمدی نژاد ریشه کن کرد.» آگاهان در این راستا خیلی فکر کردند و دیدند اگر بیشتر فکر کنند مثل حجت الاسلام میشوند و احتمالا حکم امام جمعه ارومیه به نامشان صادر میشود، از ادامه کار صرفنظر کردند.


دارا و سارا و محمود و شمسی

آقا من نمی دانم چرا وقتی تصویر احمدی نژاد را در لباس های محلی می بینم یاد عروسک دارا و سارا می افتم. فکر کنید اگر احمدی نژاد کمی قدرت پیدا می کرد و طرفدارانی مثل شمسی پهلوون و غیره همچنان در شب یلدای احمدی نژاد، از صبح تا شب هندوانه زیر بغلش می دادند، احتمالا همین توهماتش ادامه پیدا می کرد و همه میدان های شهر پر می شد از مجسمه احمدی نژاد در لباس لری و کردی و عربی و بلوچی و غیره، کانون پرورش فکری هم دو تا عروسک درست می کرد به نام های « محمود» و « شمسی» یکی شبیه احمدی نژاد و یکی شبیه فاطی رجبی. در سه روز گذشته احمدی نژاد تمام بحران های روحی افسردگی پس از انتخاباتش را در سفر به کرمانشاه و خوزستان برطرف کرد. وی به تنهایی و بدون اینکه اتفاقی افتاده باشد، رسما اعلام کرد: « ایران امروز یک ایران هسته ای است.» آگاهان بعید نمی دانند که از فردا احمدی نژاد اعلام کند که ما الآن سه ماه است که داریم از نیروگاههای اتمی استفاده می کنیم. در همین راستا، دکتر پوپول در مواجهه با جمعیت سرمازده خوزستان که روی تابلوهایی که در دست داشتند نوشته بود: « نفت و گاز حق مسلم ماست» دو روز قبل اعلام کرد: « مشت های ملت به صورت هر زورگویی نواخته می شود.» وی یک روز بعد چون دیده بود که باید کمی تندتر برود، گفت: « کسانی که مقابل ایران بایستند با سیلی کوبنده مواجه می شوند.» آگاهان پیش بینی کردند که اگر اوضاع همینطور پیش برو احتمالا جملات زیر را در هفته های دیگر از احمدی نژاد در سخنرانی خواهیم شنید:

گاو های قبلی و بی سوادهای فعلی

این مجلس هفتم هم پدیده جالبی است، اول تصویب کردند که شرط نمایندگی داشتن فوق لیسانس است، بعد بررسی کردند و دیدند که بخشی از نمایندگانی که این طرح را تصویب کردند خودشان لیسانس ندارند، به همین دلیل شورای نگهبان طرح را تغییر داد و اعلام کرد که « از این به بعد نمایندگان باید فوق لیسانس یا حداقل لیسانس باشند.» جان مادرتان! آخر این هم شد قانون؟ اگر حداقل لیسانس است، چرا در قانون نوشته می شود، فوق لیسانس یا حداقل لیسانس؟ روزنامه کیهان هم نه گذاشت و نه برداشت و همانطور که به اعضای مجلس قبلی گفته بود « گاو» به نمایندگان این مجلس گفت« بی سواد»