محمد رضا فروغی
صادق شجاعی، مهدیه گلرو، سعید فیض الله زاده و مجید دری 4 دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه هستند که در اعتراض به این حکم دست به تحصن زدند؛ این تحصن به زندانی چند روزه ختم شد. با صادق شجاعی که به تازگی از زندان آزاد شده،دراین مورد گفت و گو کرده ایم.
آقای شجاعی شما در پی تحصن سه روزهای که داشتید، بازداشت شدید. این بازداشت چگونه انجام شد و با شکایت چه کسی و توسط چه نهادی صورت گرفت؟
سیر مختصر وقایع به این گونه بود که با توجه به اینکه هر یک از ما چهار نفر که در این تحصن شرکت کردهبودیم، بین سه تا چهار ترم از تحصیل محروم شدهبودیم و امیدی هم نداشتیم که حتی با پایان دوران محکومیتیهم که دانشگاه برایمان در نظر گرفته است به دانشگاه برگردیم، سعی کردیم از تمامی راههای قانونی استفاده کنیم. اما چون این کارها فایدهای نداشت، از این رو سعی کردیم، با این تحصن مسالمتآمیز و اقدام مدنی، حداقل خودمان را روبهروی چشم مسئولان دانشگاه و دانشجویان قرار دهیم. متأسفانه مسئولین دانشگاه اقدام خیلی آرام ما را هم برنتافتند. ماتوانستیم سه روز تحصنمان را ادامه دهیم. طی هر سه روز هم خبرهایی که به ما میرسید، حکایت از این داشت که دانشگاه و به طور ویژه حراست دانشگاه علامه طباطبایی، در حال لابی برای گرفتن دستور بازداشت ما از نهادهای امنیتی هستند که در نهایت هم موفق شدند. اما وقتی پیش مقامات قضایی رفتیم، این حس را داشتیم که تمایل زیادی به بازداشت ما وجود نداشتهاست. در حقیقت این اصرار دانشگاه و شکایت حراست دانشگاه و شخص شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی بود که باعث شد ما بازداشت شویم و در بازداشت بمانیم. کما اینکه اتهاماتی هم که به ما وارد میکردند بر مبنای گزارش حراست دانشگاه علامه طباطبایی ـ حتی همراه با دروغ ـ بود. یعنی آنها اقداماتی را به ما نسبت دادهبودند که اصلاً انجام نشدهبود. من حتی نامهای را دیدم که بر اساس آن آقای شریعتی،رئیس دانشگاه، دو نفر نماینده حقوقی را در روز اول تحصن ما به دادسرای ویژه امنیت معرفی کردهبودند که پیگیر شکایت دانشگاه باشند.
دقیقاً چه اتهامی را به شما نسبت دادند؟
اتهامی که به ما منتسب شد، اقدام علیه امنیت ملی بود، اما احساس میکنم که حتی خود بازپرس و مقامات قضایی پرونده هم این حس را داشتند که این برچسبی نیست که روی ما قرار بگیرد. چون ما از روز اولی که به دانشگاه رفتیم، اصرارمان بر این بود که خواستهمان، تنها حق تحصیل است که حق طبیعیمان است و من نمیدانم حق تحصیل چه سازگاریای با مخل امنیت کشور بودن دارد!
از شرایط زندان بگویید. از همان زمانی که بازداشت شدید، حرف از اعتصاب غذای شما بود. این اعتصاب چرا و از کی شروع شد؟
ما حتی اگر بازداشت هم نمیشدیم، دست به اعتصاب غذا میزدیم. ما دو شب پیاپی و در شنبه شب و یکشنبه شبی که تحصن داشتیم، با خشونت دانشگاه و مأموران حراست دانشگاه، از دانشگاه بیرون انداخته شدیم. به همین علت در روز آخر تحصنمان اعلام کردیم اگر باز هم با رفتار خشونتآمیزی صورت گیرد، چه در زندان باشیم، چه بتوانیم به دانشگاه برگردیم و چه حتی در خانههایمان باشیم، اعتصاب غذا خواهیم کرد. در واقع این عکسالعملی بود به رفتاری که دانشگاه با ما داشت و با توجه به اینکه خشونتآمیزترین کار ممکن، یعنی بازداشت ما انجام شد، ما چهار نفر اعتصاب غذایمان را شروع کردیم و تا لحظهای هم که از زندان آزاد شدیم، به این اعتصاب ادامه دادیم.
در کدام بند زندان اوین، زندانی بودید؟
هر کداممان در یکی از بندهای مختلف زندان اوین بودیم. آقای فیضاللهزاده در بند کارگری بود. من و آقای دری و خانم گلرو هم در بند زندانیان مالی بودیم.
پس از اینکه از زندان آزاد شدید، دانشگاه با مطالبات شما چگونه برخورد کرد؟ آیا واکنش مثبتی نشان داده شد؟
متأسفانه پیگیریهای ما چه قبل و چه بعد از بازداشتمان با جواب سرراستی از سوی دانشگاه همراه نبودهاست و معمولاً با جوابهای سربالای دانشگاه روبهرو شدهایم. با این حال در هفته آینده و پس از تمام شدن تعطیلات جلساتی با مسئولان دانشگاه خواهیم داشت تا ببینیم آیا آن طور که آقای سیدی رئیس حراست دانشگاه در مصاحبه با رادیو فردا گفتهاند که این بچهها به کلاسهای درسشان باز میگردند؛ همچنان بر سر حرفشان هستند یا خیر.
یعنی برنامه آیندهای که برای مطالبه حقوقتان دارید، همین مذاکره با مسئولان دانشگاه است؟
مذاکره که نمیشود گفت؛ مذاکره روندی است که در آن یک سری چیزها را میدهند و یک سری چیزها را میگیرند و در حقیقت نوعی معامله است که انجام میگیرد. اما، ما چیزی برای دادن نداریم و تنها چیزی هم که میخواهیم بگیریم، حق تحصیل و حق ادامه دادن تحصیلمان است.
آیا هیچ نهاد قانونی دیگری وجود ندارد که شما بتوانید از طریق آن مطالباتتان را پیگیری کنید؟
از نظر قانونی یکی کمیته انضباطی مرکز در وزارت علوم است که ما میتوانیم اعتراضهایمان به احکام دانشگاه را به آن بدهیم. اما مدتهاست که دوستان ما و بچههایی که این مشکل را داشته و به آنجا اعتراضهایشان را اعلام کردهاند، جواب مشخصی نگرفتهاند. جای قانونی دیگری هم که هر کسی که با هر بخشی از قوانین و ادارات دولتی مشکل دارد، به آنجا شکایت میبرد؛ دیوان عدالت اداری است. اما متأسفانه گویا رویهای هست که دیوان عدالت اداری شکایتهایی را که از وزارت علوم است، نپذیرد. مدتی بچهها این کار را میکردند و به دیوان شکایت می بردند اما این اواخر حتی دیوان شکایتها را هم نمیپذیرد.
مصوبهای وجود دارد یا این عمل خودسرانه است؟
دقیقاً نمیدانم، اما بنا بر این است که تصمیمهایی که در زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته میشود قابل استیناف و دادخواهی در دیوان عدالت اداری نباشد.
از آغاز به کار آقای صدرالدین شریعتی تاکنون، میزان برخوردها با فعالیتهای دانشجویی افزایش یافته؛علتاش را به طور کلی در چه میدانید و این برخوردها چه نتیجهای داشتهاست؟
سابقاً ما، یعنی فضای دانشجویی عادت داشت که مشکلات و انتقاداتاش را خیلی راحت در فضای دانشگاه بیان کند و اتفاقی هم نمیافتاد. در زمان ریاست قبلی دانشگاه، یعنی آقای نجفقلی حبیبی، اگر مشکلی وجود داشت، در محیط دانشگاه خیلی صریح و راحت و بدون اینکه هیچ هزینهای برای ما و دانشگاه داشتهباشد؛ گردهمآیی کوچکی در دانشگاه برگزار میکردیم و درخواستمان را اعلام میکردیم و تا جایی هم که برای دانشگاه مقدور بود، این خواستهها برآورده میشد. اما از زمانی که آقای شریعتی ریاست دانشگاه را بر عهده گرفتهاند، در اولین قدم نهادهای دانشجویی، شامل انجمنهای صنفی و اسلامی و گروههای علمی دانشگاه و نشریات و کلاً تریبونهای دانشجویی و جاهایی را که دانشجویان میتوانستند در آنها تضارب آرا داشتهباشند و احتمالاً انتقاداتشان را مطرح کنند، هدف گرفتند و آنها رایکییکی حذف کردند. ما هم طبق روال دانشجویی، انتقادات خودمان را به این موضوع نشان دادیم. غافل از اینکه این بار دانشگاه نقشه دیگری دارد و کوچکترین اعتراضی را با حداکثر مجازاتی که میتواند، یعنی دو ترم تعلیق از تحصیل با احتساب در سنوات پاسخ میدهد. یعنی به این شکل بازی را عوض کردند، طوری که ما دیگر تنها مطالبهمان،درخواست حق تحصیلمان شده و اعتراض به اینکه چرا حق تحصیل ما سلب شدهاست. متأسفانه در جواب به این سؤال و این انتقاد و خواسته هم دانشگاه باز از تیغ تعلیق استفاده کرد.
در این راستا چند مورد اخراج از دانشگاه هم دیده شده، این امر به چه شکل اتفاق افتادهاست؟
بله. در دانشگاه علامه طباطبایی آقای رشید اسماعیلی اخراج شد.البته اخراج دانشجو در دایره تصمیمگیری دانشگاه و کمیته انضباطی نیست، اما روش ناجوانمردانهای که اینان به کار می گیرند این است که چون تعلیقهایی که میزنند با احتساب در سنوات است، انقدر این تعلیق را تکرار میکنند تا سنوات دانشجو پر شود و اخراج آموزشی صورت بگیرد. اخراج آقای رشید اسماعیلی از دانشگاه علامه طباطبایی به همین ترتیب بوده است.