انتخابات پیش رو

نویسنده

kouroshzaeem.jpg

‎ ‎ادوار نیوز: آقای مهندس زعیم، شما به عنوان یکی از فعالان سرشناس جبهه ملی در سالهای اخیر ‏که نقش عمده ای در فعالیتهای جبهه ملی ایران در زمینه های جنبشهای اجتماعی و همچنین حقوق بشر داشته ‏اید. بر این پایه، دیدگاه جبهه ملی ایران نسبت به وضعیت موجود در سیاست داخلی کشور چیست؟ بطور ‏مشخص شما مهمترین دلیل گره خوردگی موجود در عرصه سیاسی ایران را در چه می دانید؟‎ ‎

‏ ‏

بیانیه ها، موضعگیری ها، هشدارها و سخنان سران جبهه ملی در طی سالهای گذشته وضعیت سیاستهای ‏داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را به دقت و با صراحت و شفافیت بیان کرده است. ما افتخار می کنیم که ‏در همه موارد ثابت شده که مواضع رسمی جبهه ملی درست بوده است. بیانیه های ما در پیوند با سیاستهای ‏اقتصادی، سیاست خارجی، حقوق بشر، انتخابات و انحظاط اخلاقی و فساد، روندی را نشان داده که پیوسته به ‏سوی بدتر شدن وضعیت کشور وسقوط رفته ایم. اکنون ما وضعیت کشور را در بدترین شرایط ممکن ارزیابی ‏می کنیم که افزون بر سقوط کامل ارزشهای اخلاقی، اقتصادی و سیاسی، با خطر برخوردهای ویرانگر ‏نظامی هم روبرو هستیم. مهمترین دلیل گره خوردگی موجود در عرصه سیاسی کشور، فساد سازمان یافته ‏اقتصادی و سیاسی است که همه عوامل نظام را در بر گرفته و آنها را در یک بهم پیوستگی امنیتی ناشی از ‏تنازع بقاء فلج کرده است. عوامل درون حاکمیت، با وجود اختلافات شدید درونی خود و تبادل اتهامات، در ‏این توهم هستند که یا باید راه حلی پیدا کنند که همه با هم بمانند یا همه مجبور به رفتن می شوند. چون حل ‏مسئله آنها در بقای دسته جمعی است، یافتن راه حلی که برای مردم پذیرفتنی باشد امکان پذیر نیست، مگر راه ‏حلی برپایه تغییر بنیادین ساختار بطور مسالمت آمیز که مجریان آن خردمندان بیرون از حاکمیت باشند؛ که ‏زمان تاثیرگذاری آنهم بسرعت در حال سپری شدن است. ‏

‏ ‏

‎ ‎در مورد وضعیت داخلی جبهه ملی در سالهای پس از انقلاب، جبهه ملی همواره دیدگاه روشنی ‏داشته و البته هزینه این دیدگاه را نیز پرداخته است. با عنایت به نزدیکی دیدگاههای جبهه به برخی گرو ه ها و ‏سازمانهای سیاسی داخلی، نوع تعامل جبهه ملی با احزاب سیاسی کشور بر چه مبنایی است؟‏‎ ‎

‏ ‏

ما از دیدگاه آرمانی با همه سازمانهای سیاسی که خواستار یکپارچگی سرزمینی، دموکراسی، حاکمیت ملی و ‏رعایت حقوق بشر بوده اند یا هستند هماهنگی داریم و همیشه کوشش در همکاری و همبستگی با آنها داشته ‏ایم. ولی از آنجا که در ذهنیت سیاسی ما ایرانیان همکاری به معنای یگانگی همه باورها تلقی می شود، جبهه ‏ملی بر آن شد که منشور خود را که از سال 1358 پیش نویس و در سال 1365 ویرایش شده بود، با توجه به ‏شرایط روز جهان و ایران بازنویسی و نهایی کند. این منشور که در سال 1384 در شورای مرکزی جبهه به ‏تصویب رسید به همه سوء تفاهم ها پایان داد. این منشور خطوط بنیادین راهبردی جبهه ملی را روشن کرده و ‏آینده بینی ما را برای ایران ترسیم نموده است. با وجود این منشور، شرایط عضویت در جبهه هم مشخص شده ‏و کسی که منشور را نپذیرد، عضو جبهه به شمار نمی آید. اکنون دیگر هیچ ابهامی در مورد اندیشه سیاسی ‏جبهه ملی ایران نمانده و اینکه همکاری های ما با حزب های دگر اندیش و سازمانهای سیاسی و مدنی دیگر ‏بیرون از حاکمیت، موردی و کاربردی یا برای هدفهای تعریف شده خاصی است نه راهبردی. این همکاری ‏ها هنگامی می تواند استراتژیک شود که آنها اصول بنیادین منشور جبهه ملی را پذیرا باشند. در هر حال، از ‏آنجا که نظام حاکم بر کشور ما در فاصله بسیار دوری از آرمانهای جبهه ملی قرار دارد و اینکه ما هنوز به ‏آنجا نرسیده ایم که نتوانیم با سازمانهای سیاسی دیگر روی هدفهای بنیادین بسیاری که همه سازمانهای سیاسی ‏میهن دوست در دستور کار خود دارند هماهنگی و همکاری داشته باشیم، بازوان جبهه ملی برای همبستگی ‏موردی و همکاری با همه سازمانهای سیاسی بیرون از حاکمیت باز است.‏


‎ ‎با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری دهم موضع جبهه ملی ایران در این مورد ‏چیست؟‎ ‎

اظهار نظر قاطع در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری هنوز زود است، زیرا ما شرایط حاکم بر سیاست ‏کشور را سیال می بینیم. از امروز تا پایان سال امکان چرخش هایی در شرایطی که انتخابات آینده را ترسیم ‏خواهد کرد در افق مشاهده می شود. در هر حال، اگر شرایط و قوانین همان باشد که بوده، موضع جبهه ملی ‏هم همان خواهد بود که بوده است. ما از پیش شرط های خود که همانا آزادی انتخابات و عدم دخالت نهادهای ‏غیر مسئول در گزینش، نظارت و کنترل انتخابات، و البته اجرای اصل های 23، 24، 25، 26، 27 و 9 ‏قانون اساسی است، عقب نشینی نخواهیم کرد. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎آنچه مشخص است اینست که ایران در دو سال اخیر با بحران هسته ای و مخالفت کشورهای عمده ‏دنیا با فعالیتهای هسته ای خود روبرو بوده است. شما دلیل این مخالفتها و همچنین راهکار خروج از وضعیت ‏فعلی و حرکت به سوی یک سیاست خارجی بی بحران را در چه می بینید؟‎ ‎

‏ ‏

من دلیل مخالفت ها را در چهار محور می بینم. نخست اینکه جمهوری اسلامی از آغاز پیدایش، پیش از اینکه ‏خود را بشناسد و به عنوان یک کشور مسئول بشناساند، بنا را بر صدور انقلاب و دخالت ستیزگرانه عقیدتی ‏در کشورهای دیگر گذاشت. در آغاز، این دخالت ها و تهدیدها از موضع قدرت کاذب نفوذ مذهبی ابراز می ‏شد، زیرا تصور می شد که این قدرت راستین مذهب در مردم بود که آنها را به قدرت رسانید نه کاربرد ‏ابزاری از مذهب. وقتی متوجه واقعیت امر شدند و با واکنش منفی مردم نسبت به سیاستهای مذهب پایه خود ‏شدند، آنقدر در افکار عمومی ضعیف شده بودند، که مجبور بودند برای بقای خود و حفظ قدرت در برابر ‏نارضایتی ها، عوامل امنیتی و نظامی گری و بحران سازی را وارد اصول حکومتی خود کنند. محور خارجی ‏بحران سازی که در واقع هدف اصلیش کنترل جمعیت ایران بود، کشورهای همسایه را نگران کرد و آنها در ‏این توهم فرو رفتند که یک دولت فاشیست مذهبی در حال شکل گیری در ایران است و می تواند همان نقشی ‏را که حزب نازی آلمان و هیتلر در اروپا بازی کرد در این منطقه بای کند. ترس فراگیر از جمهوری اسلامی، ‏قدرتهای بزرگ را هم نگران کرد که یک بحران گسترده در خاور میانه جریان انرژی را به جهان مختل ‏خواهد کرد و ماهیت بازارهای این منطقه و تعاملات بین المللی را تغییر خواهد داد. افشای فعالیت های پنهان ‏هسته ای جمهوری اسلامی که در واقع بر هیچ کس پنهان نبود و بزرگنمای تخلفات هسته ای ایران که در میان ‏‏54 کشور متخلف، از جدی ترین نبود، به علت همین ترس از رشد فاشیسم مذهبی در ایران بود. ‏

دوم اینکه، ترس جمهوری اسلامی از فروپاشی که از سال 1368 و باز گشت سپاهیان و بسیجیان بیکار، ‏ناراضی و متوقع از جبهه های جنگ قدرت گرفت، باعث شد که سران حکومت دست به ایجاد شبکه های ‏مافیایی قدرت اقتصادی با پشتیبانی نظامی نمایند. ساختار این شبکه ها طوریست که قدرت مالی و نظامی را ‏بر خلاف سیستم حکومتی کلاسیک، در دولت یا حکومت مرکزی متمرکز نمی کند، بلکه آن را میان خانواده ‏های سیاسی، یا جناح های سیاسی، تقسیم می کند. به این ترتیب هر خانواده که سوا از قانون و مقررات کشور ‏اقدام به کسب درآمد می کند موظف است ابواب جمعی خود را از نظر شغل و درآمد راضی نگه دارد. در این ‏سیستم تخصص و شایستگی فنی یا مدیریتی مطرح نیست، بلکه معیار شایستگی وفاداری است. اکنون این هرم ‏های قدرت مالی و نظامی چنان ریشه دوانده اند که هیچکدام حریف دیگری نمی شود و هر کدام برای خود ‏ادعای دولت بودن می کنند. بنابراین، کشور نه تنها از ناشایستگی و سوء مدیریت رنج می برد، بلکه تدوین ‏یک سیاست منسجم و متمرکز نیز غیر ممکن شده است. به همین دلیل است که در چند سال اخیر، بیشتر از ‏سالهای گذشته، مذاکرات برونمرزی همیشه به بن بست بر می خورد و همواره تعهدات یک گروه در مذاکرات ‏با نفی و عدم پذیرش گروهی دیگر مواجه می گردد. جامعه بین المللی هم به همین دلیل به جمهوری اسلامی ‏اعتماد ندارد، زیرا می داند هیچ پیمانی ضمانت اجرایی نخواهد داشت.‏

سوم اینکه، ناکارآمدی و سوء سیاستهای جمهوری اسلامی باعث سقوط همه ارزشهای اجتماعی در کشور شده ‏است. اقتصاد سقوط کرده، اخلاق سقوط کزده، سطح وفاداری بخشهای مهم و حساسی از مردم سرزمین ما ‏نسبت به دولت مرکزی سقوط کزده، درجه تحمل مردم سقوط کرده، امید به آینده سقوط کرده و مهمتر از همه ‏برای حاکمیت، باورهای دینی که همیشه عامل حفظ ارزشهای اخلاقی بوده سقوط کزده است. مردم حاکمیت ‏جمهوری اسلامی را به درستی عامل این سقوط ها می دانند و با توجه به ستیزگری آشکار و کینه توزانه ‏حاکمیت نسبت به هویت ملی ایرانی، سران جمهوری اسلامی خود را بصورت یک جزیره در یک دریای ‏بیکران می بینند و ترس از آینده و غرق شدن، آنها را به افزایش سیاستهای خشونت آمیز علیه مردم واداشته ‏که در واقع مهمیز زدن به دریاست. این وحشت از اینده باعث شده که درجه بحران سازی را در عرصه بین ‏المللی افزایش دهند تا بحران و خطرات خارجی بحران داخلی را در افکار عمومی کم اهمیت جلوه دهد.‏

چهارم اینکه، ابرقدرتهای جهان نیز که تعامل و سازش با جمهوری اسلامی را به دلایل بالا غیرممکن می ‏بیند، خود به طرح نقشه هایی برای تغییرات عمده و ساختاری در این منطقه پرداخته اند و دیگر حاکمیت ‏جمهوری اسلامی را در اجرای این نقشه ها به حساب نمی آورند و در مذاکرات و برخوردها فقط با آنها بازی ‏می کنند تا شرایط برای آنچه در سر دارند فراهم آید. به باور من، جمهوری اسلامی با ساختار کنونی خود هیچ ‏شانسی در اعمال نفوذ در آنچه روی خواهد داد ندارد و از معادلات خارج شده است. ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎یکی از موارد عمده ای که توسط شما به عنوان یکی از سران جبهه دنبال می شود، وضعیت ‏حقوق بشر است. نگاه جبهه ملی ایران به وضعیت حقوق بشر در ایران چیست؟‎ ‎

‏ ‏

حقوق بشری در ایران وجود ندارد که ما دیدگاه خود را نسبت به آن توضیح دهیم. جبهه ملی ایران همیشه این ‏موضع را داشته که نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ابعادی بسیار گسترده و تحمل ناپذیر دارد. ایران که ‏اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته و کنوانسیون ها و تعهدات مربوط به آنها را امضاء کرده باید مفاد آن را ‏نیز در قانون اساسی خود بگنجاند. منشور جبهه ملی ایران به صراحت رعایت حقوق بشر و ادغام کلیه مفاد ‏قوانین بّین المللی را در قانون اساسی ضروری دانسته است. ‏

‏ ‏

‎ ‎شما تا چه حد قایل به نقش دادن به نهادهای بین المللی- به طور خاص نهادهای پیگیر بحث حقوق ‏بشر- در خصوص موارد متعدد نقض حقوق شهروندی در ایران هستید؟‎ ‎

‏ ‏

ما از عدم توجه لازم و موثر سازمانهای بین المللی به بحران حقوق بشر در ایران دلگیر و شاکی هستیم. ‏شورای حقوق بشر خود متشکل از اعضایی است که متهم به نقض فاحش حقوق بشر در کشورهای خود هستند ‏من سال گذشته پیشنهادهایی به سازمان ملل برای رفع این نقیصه دادم که هیچ کشوری که خود نقض حقوق ‏بشر می کند نباید اجازه نشستن در شورای حقوق بشر را داشته باشد. ما مصمم به پیگیری این مسئله حیاتی در ‏سطح جهانی هستیم و از هیچ تلاشی فروگذار نخواهیم کرد.‏

‏ ‏

‎ ‎وضعیت جنبشهای اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ سیاست جبهه ملی در مورد این ‏جنبشها (مشخصا دانشجویی و زنان) چیست؟‎ ‎

‏ ‏

ملت ایران بار دیگر نشان داده است که از زنده ترین، هوشمندترین و مبارزترین ملتهای جهان است. جنبش ‏های پویا و شکست ناپذیر زنان، دانشجویان و کارگران علیه ستمگری، فساد و نقض حقوق بشر بسیار ستایش ‏انگیز و غرورآفرین است. همه ما وظیفه داریم که نه تنها از آنها پشتیبانی کنیم، بلکه به آنها بپیوندیم. سیاست ‏جبهه ملی ایران همیشه بر پشتیبانی از جنبش های مردمی آزادیخواهانه و دموکراسی خواهانه بر پایه ‏خردورزی و مسالمت بوده است.‏

‏ ‏

‎ ‎آقای زعیم شما در پاییز گذشته، در گفتگوی مبسوطی با ادوارنیوز، به تشریح دیدگاه های جبهه ‏ملی پیرامون بحث قومیت ها پرداختید. با توجه به تاکید بر حقوق قومیتها در اسناد مختلف حقوق بشری و ‏دیدگاه روشن جبهه ملی در مورد حقوق بشر، نوع نگاه تان را نسبت به این مقوله بیان فرمایید.‏‎ ‎

‏ ‏

مسئله عمده ما در ایران، تبعیض شدید و ضد حقوق بشری و غیرعقلانی جمهوری اسلامی بر پایه مذهب ‏است. جبهه ملی ایران، همانگونه که در منشور خود تاکید کرده، معتقد به آزادی مذهب و جدایی دین از ‏حکومت است. وقتی بخشی از مردم از دید مذهبی، اقتصادی و مشارکت در اداره کشور محروم می شوند، و ‏حکومت شرایط گریز از مرکز را بوجود می آورد، مردم ستمدیده و محروم و مستاصل در جستجوی هویتی ‏ثانوی یا اقلیمی بر می آیند. در این رابطه، عوامل دشمنان خارجی هم از این فرصت سوء استفاده کرده هویت ‏های کاذب را دامن می زنند. بنابراین، هدف نخستین ما باید ایجاد شرایط برابری همه، فرصتهای برابر، رفع ‏تبعض، رعایت حقوق بشر و دموکراسی و در پی آن رفاه و پیشرفت اقتصادی باشیم. تاریخ ایران نشان داده ‏که هیچ جدایی میان مردم ما نیست. نارضایتی در شرایط دیکتاتوری، فساد گسترده و تبعیض است که مردم را ‏وادار به کاربرد هر تاکتیکی برای رهایی می کند. در هر حال، ما به رعایت کلیه مفاد اعلامیه جهانی حقوق ‏بشر اعتقاد داریم.‏

‏ ‏

‎ ‎شما در سالهای اخیر همواره تاکید خاصی بر مقوله حفظ ارزشها و آثار ملی داشته اید، و در این ‏مورد سخنرانی ها و فعالیتهای فراوانی انجام داده اید، دلیل عمده تاکید بر میراث ملی را چه می بینید؟‎ ‎‎ ‎

‏ ‏

میراث تاریخی و فرهنگی ما بزرگترین عامل همبستگی ملی ما بوده و هست. میراث و ارزشهای تاریخی و ‏فرهنگی ما به علت عظمت، قدمت و احترامی که همه جهانیان برای آن قایل هستند، به ما غرور ملی می دهد، ‏همه ما را در سراسر ایران زمین، که در ایجاد این میراث بی همتا سهیم بوده ایم، بهم نزدیک و در برابر ‏سختی ها و دشمن متحد می کند. میراث تاریخی ما ناموس ملی ماست و باید تا پای جان در حفظ آن و در دفاع ‏از آن تلاش کنیم تا ما را نجات دهد و برای آیندگان بماند. اگر به پیرامون خود بنگریم مشاهده می کنیم آنها که ‏از این کیفیت فرهنگی برخوردار نبوده اند، با همه ثروت خود احساس کمبود می کنند و به نابود کردن میراث ‏ما، به تحریف آن یا به دست اندازی به آن می پردازند. عوامل جمهوری اسلامی نیز که هویت خود را در ‏فرهنگ بدوی و قبیله ای هزاران سال پی جغرافیایی دیگر جستجو می کنند، نسبت به هویت تاریخی و ‏فرهنگی مردم ایران احساس خطر می کتد و تاریخ و فرهنگ کهن و با عظمت ایرانی را مانع مشروعیت ‏سیاستهای خود می بیند. بهمین دلیل مستقیم یا غیر مستقیم تلاش در توهین، وارونه نمایی و نابودسازی ‏سیستماتیک آن داشته اند.‏

‏ ‏

‎ ‎در باره خود جبهه ملی، وضعیت این تشکل سیاسی از لحاظ کادرها و همچنین هوادارن و اعضا ‏چگونه است؟‎ ‎

‏ ‏

جبهه ملی ایران از کنگره، یا در شرایط عدم امکان تشکیل آن همایش فعالان سازمانی، تشکیل شده که در ‏نشست های چهارسالانه خود به گزینش یک شورای مرکزی 35 نفره، قابل افزایش تا پنجاه نفر، می پردازد. ‏شورای مرکزی مانند مجلس شورای جبهه ملی عمل می کند. شورای مرکزی هر دو سال یکبار سه نهاد را بر ‏می گزیند: (1) هیئت رئیسه شورا شامل رییس و دو نایب رییس و دو منشی، (2) یک هیئت رهبری پنج نفره ‏و (3) یک هیئت اجرایی هفت نفره. شورا همچنین یک هیئت سه نفره پژوهش و بازرسی هم برای نظارت بر ‏عملکرد نهادهای منتخب بر می گزیند. در تشکیلات جبهه ملی، شانزده سازمان تخصصی تعریف شده، مانند ‏سازمان زنان، سازمان دانشجویان و دانش آموختگان، سازمان حقودانان، سازمان پزشگان، سازمان مهندسان ‏و غیره که همگی نشست های ماهانه برگزار می کنند. در برخی شهرستانها نیز شاخه های تشکیلاتی فعال ‏داریم.‏

به دلیل جو خفقان و جلوگیری از فعالیت آزاد جبهه ملی ایران و خطراتی که در سر راه اعضای ما بویژه ‏جوانان وجود دارد، عضوگیری رسمی به عمل نمی آید، ولی از هواداران بیشماری برخوردار هستیم که گاه ‏در گرهمایی ها یا مراسم همگانی ما شرکت می کنند و پیوند اطلاع رسانی با ما دارند. شرط عضویت در ‏جبهه ملی ایران اکنون پذیرش منشور و اساسنامه جبهه و پرداخت حق عضویت است، هرچند که حق ‏عضویت اختیاری است و مبلغی رسمی برای آن تعیین نشده است.‏

‏ ‏

‎ ‎در باره فعالیتهای جبهه ملی در کشورهای خارجی و نحوه تعامل جبهه ملی در داخل با آنها را ‏توضیح بفرمایید؛ به طور خاص، بعضی ادعاها در خارج از کشور که اخیرا نیز بازتاب وسیعی یافت و منجر ‏به جوابیه هیئت رهبری شد بفرمایید.‏‎ ‎

‏ ‏

در کشورهای خارجی سازمانهای متعددی هستند که به نام جبهه ملی فعالیت می کنند. از آنجا که به علت ‏دوری راه، ما هیچ کنترلی روی گزینش عضو، فعالیت و موضعگیری اعضای جبهه ملی در خارج از کشور ‏نداریم، و به علت حساسیت شدید جمهوری اسلامی نسبت به ارتباط ما با فعالیت های خارج از کشور، و نیز ‏اینکه محدودیت های فعالیتی و آزادی بیان آنها بسیار کمتر از ما در ایران می باشد، موضع رسمی ما اینست ‏که هیچ رابطه سازمانی با هیچ یک از سازمان های جبهه ملی در خارج نداریم. تنها درخواستی که از آنها ‏کرده ایم اینست که اعضای آنها منشور جبهه ملی ایران را پذیرفته باشند و در راستای آرمانها و موضعگیری ‏ها وسیاستهای رسمی جبهه ملی در ایران فعالیت کنند.‏

مشکل ما اینست که نه شناخت کاملی از همه فعالان جبهه ملی در خارج داریم و نه می توانیم گفته ها و نوشته ‏های آنها را محدود کنیم. گاهی وقتی یک عضو واقعی یا ادعایی جبهه ملی از یک رسانه همگانی مطالبی در ‏رابطه با فعالیت های جبهه ملی در داخل کشور می گوید، و آن مطالب با سیاستها و یا واقعیات جبهه ملی ‏ایران همساز نیست، ما مجبور می شویم برای رفع سوء تفاهم اعلام برائت کنیم. آن اعلامیه هم که شما به آن ‏اشاره می کنید در همین رابطه بوده است

منبع:‏‎ ‎ادوار نیوز