چقدر زشت است...

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

سال ها پیش در جلسه ای با حضور فعالان سیاسی، یکی از دوستان با نقل سه خبر، تحلیلی به جمع ارائه کرد که من بلافاصله با صراحتی دل آزار، گفتم که تحلیل وی درست نیست.

با واکنشی توام با عصبانیت گفت: برای چه درست نیست؟ گفتم به دلیل اینکه هر سه خبری که شما تحلیل خود را بر آن بنا کردید، درست نیست.

گفت؛ خبرها را خودم در روزنامه ها خوانده ام و کاملا دقیق است. در جواب گفتم؛ من هم آن خبرها را دیده ام اما اصل آنها چیزی دیگری بوده است و آنگاه اصل خبرها را نقل کردم.

با نگاهی تردید آمیز به من چشم دوخت و گفت؛ از کجا معلوم است که آنچه تو می گویی درست و آنچه من به نقل از روزنامه ها گفتم غلط است؟

جمع هم با او همدلی نشان داد، به گمانم بیشتر به این دلیل که تحلیل او با علایقشان سازگارتر بود و باعث آرامش خاطر و انسجام ذهن شان می شد.

طبیعی است که آزرده و عصبانی شدم، اما پس از اندکی درنگ حق را به آن دوست دادم نه از حیث اینکه خبرها و تحلیلش درست بود، بلکه با درک این نکته که او برای ارائه تحلیل به جمع، کلی به خودش زحمت داده و روزنامه ها را زیر رو کرده بود تا از لابلای آنها اخباری را «کشف» و تحلیلی را بر مبنای آنها استوار کند و حالا یک جوان نه چندان با تجربه، با یک جمله، بر صحت خبرها و تحلیلش خط بطلان کشیده بود.

طبیعتا در رویارویی با چنین وضعیتی، هر فردی هر چند سلیم النفس و منطقی باشد، ناراحت می شود، زیرا زحمات خود را بی دلیل بر باد رفته می بیند.

در این ماجرا نه او تقصیر داشت و نه من، مقصر اصلی مطبوعاتی بودند که خودآگاه یا ناخودآگاه خبرهای مجعول و دستکاری شده چند خبرگزاری داخلی را منتشر کرده بودند.

جالب تر از این، زمانی بود که پس از امضای قرارداد اسلو، از طرف دوستان مجله ایران فردا توصیه شدم که مطلبی در باره قرارداد بنویسم.

عمده اطلاعاتی که در باره قرارداد اسلو در مطبوعات ایران انتشار یافته بود، مطلبی از خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی تحت عنوان «متن» قراداد بود.

برخی دوستان که در آن دوره با سرویس بین الملل مجله ایران فردا همکاری داشتند، اصرار می کردند که من مطلبم را بر اساس همان متن منتشره از سوی خبرگزاری جمهوری اسلامی بنویسم، اما من مخالفت می کردم زیرا متن انتشار یافته به قدری سخیف و غیر عقلانی بود که من در باره جعلی بودن آن کمترین تردیدی نداشتم، اما در غیاب متن اصلی چگونه دوستانی را که ذهن شان در حوزه مسائل خاورمیانه چندان فعال نبود، می شد متقاعد کرد که قراداد اسلو چیز دیگری است؟

خوشمزه اما این بود که سران کشور بر مبنای همان متن مجعول، مرحوم یاسر عرفات را به باد حمله و ناسزا گرفتند و روزنامه جمهوری اسلامی که اصولا با هر چه در این دنیا رنگی از عقل و اعتدال داشته باشد، سر جنگ دارد، به عرفات لقب «رئیس ژاندارمری غزه» را داد.

من داستان های مضحک تر از این در باره گمراهی های ناشی از اطلاع رسانی ناقص و تحریف شده در ایران به خاطر دارم که فعلا مجال بازگویی آنها نیست. دو مورد فوق را به این دلیل نقل کردم که بهانه ای برای پرداختن به خبر اخیر منسوب به کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا را به دست آورم.

راستش هنگامی که تیتر خبر مربوط به خانم رایس را در خبرگزاری فارس دیدم، فکر کردم که این هم مانند دهها خبر دیگری است که این روزها توسط رسانه های ایران بدون توجه به اصل خبر ساخته و پرداخته می شود تا ذهن ایرانی ها را نسبت به آنچه در جهان پیرامونشان می گذرد، تیره و تار کنند.

در حالی که روابط ایران و آمریکا در همه عرصه ها رو به وخامت است، چه اتفاقی ممکن است رخ داده باشد که ناگهان خانم رایس از چرخش صدو هشتاد درجه ای سیاست کشورش در برابر ایران خبر دهد؟

بنابراین تیتر خبر به اندازه کافی تردیدبرانگیز است، اما از آنجا که این روزها نمی توان به چیزی مطمئن بود، ندیدن متن خبر هم دور از احتیاط است. در متن خبر نشانی از یک منبع قابل اعتماد نیست، زیرا خبرگزاری خود آن را به نقل از شبکه العربیه منتشر کرده است. با این حساب تردید نسبت به صحت آن بیشتر می شود. اصل عدم قطعیت بخصوص در امور سیاسی خود دلیل دیگری است که آدمی در خبرگزاری های معتبر بین المللی هم در باره موضوع جستجو کند و اگر در آنجا پیدا نشد، دیگر باید شک و تردید را کنار نهاد و در خوشبینانه ترین حالت تصور کرد که تنظیم کننده خبر، تسلطی بر زبان عربی نداشته و با درک ناقص خبر، آن را تحریف شده منعکس کرده است.

خب، در ایرانی که تاکید صریح و بی پرده جرج بوش بر ارسال سلاح از سوی ایران به داخل عراق را به عنوان «عقب نشینی» او از موضع نخستینش معرفی می کنند، این هم خبری در کنار خبرهای دیگر.

اینکه روزنامه کیهان هم همان خبر را تیتر نخست خود کند و برمبنای آن تحلیل بنویسد، جای تعجب ندارد چرا که این تقریبا کار هر روزه آن است. حتی بر روزنامه اعتماد ملی هم حرجی نیست اگر گمراه شود، تعجب از وزیر خارجه دولت آقای احمدی نژاد است که نسبت به یک خبر مخدوش و بی اعتبار واکنش نشان داه است.

یعنی دستگاه عریض و طویل وزارت خارجه این قدر بی در و پیکر است که حتی امکان احراز صحت و سقم خبری را پیش از اعلام موضع بالاترین مقام رسمی وزارتخانه ندارد؟

معلوم است که ندارد، اگر داشت که آقای متکی ادعا نمی کرد در همین چند ماه گذشته در ایران سی میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی صورت گرفته است. ظاهرا همه مخاطبان خود را کودک فرض کرده اند.