ایران و استعفای اخضر ابراهیمی

حسین علیزاده
حسین علیزاده

اخضر ابراهیمی، نماینده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب پس از ۲۰ ماه تصدی این دو مقام از سپتامبر ۲۰۱۲، از منصب نخست خود استعفا کرد و به احتمال قوی از نمایندگی اتحادیه عرب نیز استعفا خواهد داد. در توصیف شرایطی که وی از مقام خود استعفا داد همین بس که گفت: “من این پست را در حالی ترک می‌کنم که اوضاع بسیار بدی در سوریه حاکم است.”

چنین اتفاقی دقیقا برای کوفی عنان، نماینده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب رخ داد که پس از ۱۰ ماه از تصدی این دو مقام، از هر دو آن ها استعفا داد تا اخضر ابراهیمی جای او را بگیرد.

اینک شکست این دو دیپلمات ارشد بین المللی در برقراری آتش بس در سوریه و کاستن از مرارت های جنگ سه ساله این کشور، شکست بزرگی برای همه طرف های درگیر به استثنای دمشق به شمار می آید.

گو اینکه نام افراد برجسته ای همچون کمال مرجان (وزیر خارجه پیشین تونس) و خانم سیگرید کاگ (Sigrid Kaag رییس سازمان “بازدارندگی از به‌کارگیری جنگ‌افزارهای شیمیایی” که وظیفه خلع سلاح شیمیایی سوریه را دارد) به عنوان جانشین های احتمالی اخضر ابراهیمی مطرح است ولی گره های کوری که در معادلات سوریه افتاده، افق تیره و تاری را در برابر هر فرد دیگری ترسیم می کند که بخواهد بخت خود را پس از کوفی عنان و اخضر ابراهیمی آزمایش کند.

اخضر ابراهیمی، دیپلمات کارکشته ای با کوله باری از تجربه در بحران هایی مثل عراق، افغانستان، لبنان، هائیتی و آفریقای جنوبی بود. وی به رغم مأیوس شدن کوفی عنان در برقراری آتش بس در سوریه، گفته بود “مردی است که همواره امید را در دلش زنده نگه می دارد و به رغم اطلاع از دشواری این مسئولیت، ناامید نیست.”

اینک استعفا و کنار گیری او دلیل بر باد رفتن همان اندک امیدی است که در دلش سو سو می زد. آنچه دیپلمات کارکشته ای مثل اخضر ابراهیمی را ناگزیر به استعفا می کند، چه بود؟ با استعفای ابراهیمی، شرایط برای ایران چه تغییری خواهد کرد؟

 

معنای کناره گیری اخضر ابراهیمی

بنا به تعریف، میانجیگر فردی بی طرف است که نزدیک کردن مواضع طرفین نزاع را برای وصول به توافق برعهده دارد. میانجیگری، به کارگیری مسالمت آمیز روش های دیپلماتیک برای حل بحران است. مثل معروفی است که “جنگ هنگامی آغاز می شود که دیپلماسی پایان یابد.”

از این منظر، پایان کار ابراهیمی را باید پایان دیپلماسی یک دیپلمات ارشد و پیش از او دیپلمات ارشد دیگری مثل کوفی عنان (دبیرکل پیشین سازمان ملل) دانست که بنا به ارزیابی شان، طرفین منازعه سوریه جز بر تغییر معادلات در جبهه نظامی، به چیز دیگری نمی اندیشند. ابراهیمی یک بار در توصیف اختلافات طرفین جنگ داخلی سوریه گفته بود: “روزی به خود می‌آیند که سوریه به کلی نابود شده است.”

چنین ارزیابی از سوی ابراهیمی پس از موفقیت نسبی او بود که توانست برای اولین بار طرفین بحران سوریه را در کنفرانسی موسوم به ژنو۲ (۲۲ ژانویه ۲۰۱۴) در زیر یک سقف جمع کند؛ موفقیتی که نصیب کوفی عنان در هنگام برگزاری ژنو۱ (۳۰ ژوئن ۲۰۱۲) نشد.

 

چرا اخضر ابراهیمی استعفا کرد؟

مسئولیت اخضر ابراهیمی در حالی در تاریخ ۳۱ مه به اتمام می‌رسد که بنا به تصمیم دولت سوریه قرار است انتخابات ریاست جمهوری این کشور با نامزدی بشار اسد در تاریخ ۳ ژوئن (سه روز پس از استعفای او) برگزار گردد.

ظاهراً قوی‌ترین دلیل ابراهیمی برای استعفا، همین مصمم بودن بشار اسد برای شرکت در انتخابات و تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری برای ۷ سال دیگر است. او پیشتر هشدار داده بود که نامزدی بشار اسد به معنی نادیده گرفتن مفاد ژنو۱ است که خواستار انتقال آرام قدرت از بشار اسد شده بود.

نامزدی دوباره بشار اسد، از این رو، نشان عزم جزم او برای بقا در قدرت و نادیده گرفتن مفاد ژنو۱ است که دمشق با قبول مفاد آن حاضر به شرکت در ژنو۲ شد.

از نگاه بشار اسد، حال که او پس از سپری کردن ۳ سال طوفانی توانسته پیروزی های چشمگیری در عرصه نظامی حاصل کند و مستظهر به حمایت مسکو و تهران عملا جنگ را مغلوبه کرده، دلیلی برای واگذاری قدرت وجود ندارد.

به بیان دیگر، معنای خیز برداشتن اسد برای بقا در قدرت این است که اگر کسی طالب این کرسی است، باید تن بجنگد بدهد و این یعنی پایان دیپلماسی و وظیفه ای که اخضر ابراهیمی برای انجام آن منصوب شده بود؛حل مسالمت آمیز بحران سوریه.

 

سوریه و مصر؛ مثال های متناظر

در کنفرانس ژنو۲ در حالی از تهران به عنوان تنها متحد استراتژیک سوریه دعوت به عمل نیامد که در جمع حامیان گسترده اپوزیسیون سوریه، مصر قرار داشت.

تا زمانی که محمد مرسی رییس جمهور برآمده از انقلاب مصر در قدرت بود، حمایت او از انقلابیون سوریه (که عمدتاً هم مشربان فکری او از اخوان المسلیمن بودند) موجه می نمود. مرسی به عنوان رییس جمهوری که نقطه پایان حکومت دیکتاتوری مبارک بود، خواستار کناره گیری حکومت موروثی و دیکتاتوری اسد در سوریه نیز بود.

اما، طنز تاریخ است که در ژنو۲ نمایندگانی از مصر در حمایت از اپوزیسیون سوریه حضور داشتند که به نمایندگی از دولت کودتایی نظامیان مصر به ژنو آمده بودند.

در حالی که ژنرال السیسی با کودتا علیه محمد مرسی، قدرت سیاسی را در قبضه خود گرفته و قرار است در ۲۷ ماه مه (پیش از پایان ماموریت ابراهیمی در سوریه) انتخاباتی فرمایشی در مصر برقرار کند و در این راه از هیچ سرکوبی در مصر کوتاهی نکرده، بشار اسد نیز به همین منطق مایل است انتخابات فرمایشی و نمایشی خود را برپا کند.

از منظر دمشق چه فرقی است بین انتخابات ریاست جمهوری که ژنرال السیسی در ۲۷ ماه مه در مصر برپا می کند و انتخابات ریاست جمهوری که بشار اسد در سوریه در ۳ ژوئن برپا می کند، به ویژه اینکه نفوذ نیروهای واپسگرا و تروریستی مثل داعش و جبهة النصرة در سوریه، از حمایت نظامی غرب نسبت به پیکارجویان سوری علیه اسد کاسته و معادلات نظامی به نفع دمشق چرخش آشکار داشته است.

این همه دلیلی است بر افق تیره و تار دیپلماسی که دیپلمات کارکشته ای مثل ابراهیمی را به تقدیم استعفای خود وادار کرده است.

 

ایران و استعفای اخضر ابراهیمی

همزمان با استعفای ابراهیمی، احمد الجربا، ریییس ائتلاف… به منظور درخواست سلاح های پیشرفته برای تغییر معادله نظامی در سوریه به امریکا سفر کرده بود. این در حالی است که تهران تمام وزن خود را برای ابقای بشار اسد به کار گرفته و برتری نظامی را شرط بقای اسد در قدرت می داند و نه میانجیگری فردی مثل اخضر ابراهیمی که حتی قدرت دعوت از تهران را برای ژنو۲ نداشت.

نامزدی اسد برای ریاست جمهوری و استعفای اخضر ابراهیمی، دو پارامتر جدید در تحولات داخلی سوریه است. این دو پارامتر نه تنها موجب از بین رفتن بحران سوریه نمی شوند بلکه آن را تشدید خواهند کرد.

در این میان تهران به عنوان اصلی ترین حامی اسد، بیش از پیش دخیل در بحران سوریه خواهد شد تا با حمایت نظامی- مالی از اسد بتواند ۷ سال آینده ریاست او را تضمین کند.