صادق زیباکلام درگفت و گو با روز، با اشاره به تصمیم دیروز دولت مبنی بر ساخت ده مرکز غنی سازی اورانیوم در واکنش به صدور قطعنامه شورای حکام، تاکید کرد که از این واکنش عجولانه اسراییلی ها بیشتر از همه خوشحال می شوند. وی معتقد است مقامات ایرانی نباید با مساله هسته ای و غرب با لجبازی برخورد کنند و تاکید دارد: “اگر فکر می کنیم که غنی سازی اورانیوم به معنی پیشرفت و توسعه اقتصادی است خیال باطلی است. برای اینکه ما حتی اگر اورانیوم باغلظت بالا یا حتی سلاح اتمی هم تولید کنیم، نهایت می شویم کره شمالی یا پاکستان.” این گفت و گو در پی می آید.
چرا سرانجام مذاکراتی که انتظار می رفت به حل مساله هسته ای ایران با غرب بینجامد چنین به تلخی گرایید؟
در مذاکرات ژنو به نظر می رسید نوعی توافق ضمنی درخصوص ادامه فعالیت های هسته ای ایران به وجود آمده. به این معنی که ایران اورانیوم سه ونیم درصد غنی شده خود را بدهد (حداقل بخشی ازآن را) و درمقابل اورانیوم غنی شده بگیرد. نگرانی کشورهای غربی این است که ما اورانیوم را از ۵ درصد که مورد نیاز نیروگاه های هسته ای است، بیشتر غنی کنیم که بتواند در ساخت سلاح هسته ای مورد استفاده قرار گیرد. به همین خاطر کشورهای ۱+۵ از ایران همواره خواسته اند که غنی سازی را متوقف کند. ما می گفتیم که مطابق قواعد آژانس کشورهایی که عضو ان پی تی هستند لازم نیست فعالیت های غنی سازی خود را تعطیل کنند، بلکه تنها باید یک سری موارد از جمله بازرسی سر زده و مساپلی از این دست را قبول کنند که ایران هم این کار را کرده است و درمجموع مشکل خاصی با آژانس نداشته است. اما این بحث همواره مطرح بوده که ایران ممکن است زمانی بگوید می خواهم بیش از ۵ درصد غنی سازی کنم. بنابراین مشکل اصلی ایران با غرب همین موضوع غنی سازی است که ما روی حق خودمان پای فشردیم وکشورهای ۱+۵ هم با توجه به وضعیت حکومت ایران روی این موضوع که غنی سازی در ایران صورت نگیرد پافشاری می کردند. اما برای اولین بار در ژنو به نظر می رسید که این مساله اساسی درحال حل شدن بود. به چه صورت؟ به این صورت که ما اورانیوم سه و نیم درصد غنی شده خودمان را می دادیم به آژانس و درمقابل اورانیوم بیست درصد غنی شده که مورد نیاز راکتور هسته ای تهران بود را از آنها می گرفتیم. حداقل شماری از مسوولین عالی رتبه کشور و فکر می کنم خود آقای احمدی نژاد به نظر می رسید که با چنین طرحی خیلی مخالفت نداشته باشند. نکته مهم در این طرح آن بود که به صورت غیرمستقیم و دوفاکتو پذیرفته می شد که ایران به غنی سازی ادامه بدهد. برای اولین بار به نظر می رسید که یک تفاهم اساسی بین ایران و کشورهای ۱+۵ به وجود می آید. این توافق می توانست راه را برای اعتمادسازی بازکند و باعث شود به جای اینکه ما از فن آوری های بازارسیاه مانند قزاقستان و کره شمالی و پاکستان استفاده کنیم، فن آوری به روز وپیشرفته اروپا را مورد استفاده قرار دهیم و غنی سازی را همچنان به پیش ببریم. این تفاهمی که ما با این کشورها پیدا کردیم می توانست زمینه ساز حل مشکلات با آمریکا و کشورهای غربی شود. این موضوع البته در بلند مدت ممکن بود.
دراین دو ماه چه اتفاقی افتاد که چنین رویکردی عملا جای خود را به تردید و مخالفت با توافق اولیه داد؟
مشکل آن بود که به نظر نمی رسید در ایران دیدگاه یکدستی در خصوص اینکه چه باید کرد وجود داشته باشد. از یک سو وزیرخارجه می گفت که حاضریم این تعویض را در تهران انجام بدهیم. یعنی در تهران اورانیوم ۲۰ درصد بگیریم و اورانیوم خود را بدهیم. یکی دیگر از مسوولین می گفت که ما به هیچ ترتیبی موافقت نخواهیم کرد. یکی دیگر هم می گفت که ما سوخت هسته ای مورد نیاز خود را تنها حاضریم بخریم و نه این که چیزی را معاوضه کنیم. اظهار نظر های مختلفی از تهران در قبال این مساله بیرون می آمد و نظر قاطعی وجود نداشت که معنایش آن باشد که این فرمول را قبول داریم وحالا برویم سر جزییاتش. این حالتی که ایران نه پاسخ قطعی مثبت می دادنه پاسخ قطعی منفی، باعث شد که کشورهای غربی به این نتیجه برسند که شاید ایران باز می خواهد طبق معمول زمان را بکشد. اینجا بود که این کشورهاحتی روس ها گفتند که ایران نمی تواند پیشنهاد البرادعی را روی هوا نگه دارد و پاسخ مثبت یا منفی ندهد. بنابراین قبل از اینکه جواب قطعی ایران داده شود، شورای حکام جمعه گذشته آن قطعنامه شداد وغلاظ را علیه ایران صادر که در نهایت به شورای امنیت خواهد رفت و منجربه تحریم ایران خواهدشد. آنچه موجب دلخوری ایران ها شد رای مثبتی بود که روسیه و چین به قطعنامه شورای حکام دادند واین موضوع خیلی برای ایران ناگوار بود. رای کشورهای دیگر علیه ایران جای تعجب نداشت، اما تهران رای مثبت چین وروسیه را پیش بینی نمی کرد.
واکنش دیروز ایران مبنی برای اینکه یک سری تاسیسات جدید غنی سازی درست خواهد کرد را چگونه می بینید؟
واکنش ایران یک عمل خشم آلود و نوعی لجبازی بود که حالا که شما این قطعنامه را تصویب کردید ما به تعداد تاسیسات غنی سازی خودمان اضافه خواهیم کرد. اصلا ما همه ایران را می خواهیم بکنیم تاسیسات غنی سازی. من فکر می کنم این دقیقا واکنشی است که اسراییلی ها و گروهی از آمریکایی ها می خواهند. دقیقا واکنشی است که مخالفین تهران در صحنه بین المللی می خواهند که بیشتر منزوی بشود وتحریم ها علیه ایران سنگین تر شود. ما باید سیاست هسته ای مان را به نحوی پیش ببریم که کمترین هزینه را روی منافع ملی مان وارد کند نه اینکه روی لج ولجبازی با کشورهای ۱+۵ به نحوی عمل کنیم که بیشترین هزینه را بر منافع ملی مان داشته باشد.
برخی کارشناسان می گویند حتی اگر ایران بتواند غنی سازی کنونی خود را ادامه بدهد میزان اورانیوم غنی شده لازم برای نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی بوشهر سالی حداقل چند تن است . درحالی که ما طی چندسال گذشته در مجموع چیزی کمتر از ۲ تن اورانیوم غنی کرده ایم . توجیه اقتصادی وفنی پافشاری براین مدل غنی سازی چیست؟
توجیه اقتصادی را که اصلا شما صحبتش را نکنید. غنی سازی با این شکل و وضعیتی که ایران انجام می دهد به هیچ نحوی توجیه اقتصادی ندارد. اگر معلوم شود که ما از ۱۰ -۱۵ سال گذشته که آقای هاشمی رفسنجانی خیلی جدی برنامه هسته ای را شروع کردند چقدر خرج این برنامه کرده ایم یک رقم نجومی خواهد بود. حتی اگر ما بتوانیم در سال مثلا ۵ تن هم اورانیوم غنی شده را برای نیروگاه بوشهر تامین کنیم، برقی که تولید می شود آنچنان هزینه اش سنگین است که اصلا برای آن توجیه اقتصادی وجود ندارد. متاسفانه برای برخی از مسوولین ما بحث هسته ای بیش از آنکه توجیه اقتصادی یا صنعتی یا هر جور توجیه دیگری داشته باشد، اهمیت ایدئولوژیک دارد که از مساله هسته ای به عنوان یک ابزاری برای مقابله با غرب استفاده شود. درست مانند برخوردی که با مساله رابطه با آمریکا می شود. برای برخی از مسوولین ما فعالیت های هسته ای مان ابزاری برای نه گفتن به غرب است.
اگر ایران پافشاری کند و به سمت ایجاد تاسیسات جدید غنی سازی برود ، آینده این روند چگونه خواهد بود؟
وضعیت پیچیده خواهد شد. برای همین می گویم که ما نباید مساله را به اصطلاح از منظر لج ولجبازی و روکم کردن دنبال کنیم. ما به بحث هسته ای مان نباید اصلا از این زاویه نگاه کنیم که می خواهیم به غرب چیزی را ثابت کنیم و یا چیزی را نشان بدهیم. ببینید هندی ها وقتی سلاح اتمی خودشان را منفجر کردند تازه دنیا فهمید که این کشور سلاح اتمی دارد. پاکستان هم به همین وضعیت. ما متاسفانه درحد ۳ درصد که توانسته ایم اورانیوم غنی کنیم همه دنیا را سر این مساله به چالش گرفته ایم. اگر فکر می کنیم که موضوع غنی سازی اورانیوم به معنی پیشرفت و توسعه اقتصادی است خیال باطلی است. برای اینکه حتی اگر اورانیوم را با خیلی غلظت بالا هم تولید کنیم یا حتی اگر بتوانیم سلاح اتمی هم بسازیم، نهایت می شویم کره شمالی یا پاکستان. این دو کشور آیا خیلی کشورهای پیشرفته ای هستند؟ شما پاکستان را با مالزی یا ترکیه مقایسه کنید، کره شمالی را با کره جنوبی مقایسه کنید… این تصور که اگر شما فن آوری هسته ای داشته باشید کشوری پیشرفته هستید فکر درستی نیست. این تصور که اگر ما نیروگاه هسته ای داشته باشیم دنیا به ما احترام می گذارد و تحویل می گیرد فکر سنجیده ای نیست. اتحاد جماهیر شوروی سابق بزرگترین زرادخانه هسته ای دنیا را داشت. چقدراین کشور احترام در عرصه بین المللی و افکار عمومی و حتی درمیان کشورهای جهان سوم داشت؟ و درنهایت چقدر آن انرژی هسته ای توانست جلوی فروپاشی این کشور را بگیرد؟