روزنامه نگاران ایران با انتشار نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه، خواستار آزادی همکاران دربند خود شدند و به او نوشتند: “ما روزنامهنگاریم. وظیفهی ما خبررسانی و تحلیل اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. وظیفهی ما ترسیم سیمای واقعی از هرآن چیزی است که در حال اتفاق افتادن است و البته انتقاد بدیهیترین حق ما است”.
آنها از رئیس قوه قضائیه خواسته اند: “دوستان و همکاران ما را آزاد کنید تا به وظیفه خود عمل کنند”.
در این نامه که نسخه ای از آن در اختیار “روز” قرار گرفته، با ابراز تاسف از برخورد با روزنامه ها و روزنامه نگاران منتقد با جریان حاکم، پرسیده شده است: “ آیا پلمپ دفتر رسمی تنها انجمن صنفی مورد اعتماد روزنامهنگاران، زندانی بودن دبیر این انجمن و به زندان افتادن دهها روزنامهنگار و وبنگار به این معنی تلقی نمیشود که جمهوری اسلامی ایران، تحمل روزنامهنگاران و انتقادات علنی آنها را ندارد؟ و این برداشت در افکار عمومی، آیا بدترین نوع تبلیغ علیه نظام و خشن و غیر منطقی جلوهدادن چهره آن نیست؟”
روزنامه نگاران ایران در ادامه این سوال را طرح کرده اند که: “اگر نوشتن یک مقاله در یک نشریه یا وبسایت و یا مصاحبه با یک رسانهی غیر ایرانی حسب ادعا منجر به مخدوش شدن چهرهی نظام میشود، آیا ماهها برخورد با روزنامهها و روزنامهنگاران و وبنگاران زندانی که ضوابط دادرسی عادلانه در مورد آنها رعایت نشده است، خدشهای بر چهرهی نظام وارد نمیکند”؟
متن کامل نامه روزنامه نگاران به رئیس قوه قضاییه که مورد حمایت وکلای مدافع آنان نیز قرار گرفته به شرح زیرست: “پس از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری در تابستان سال گذشته، حوادثی در ایران رخ داد که غیرمنتظره و گاه رنجآور بود.این حوادث از یک سو با اعتراضات آرام و گستردهی بخشهای کثیری از مردم ایران آغاز شد، اعتراضاتی که تا امروز هم ادامه دارد و از سوی دیگر در همان زمان با برخوردهای دولتی همراه شد.دستگیریهای گسترده، محاکمهها و زندانهایی که همه، زیر نظر دستگاه قضایی و یا ظاهراً توسط ضابطان قضایی انجام شد و همچنان ادامه دارد، بخشی از این برخوردها است.
در این میان آنچه مایهی نگرانی و تأسف مضاعف ما است، برخورد با روزنامهها و روزنامهنگاران منتقد با جریان حاکم است. روزنامهها و نشریات متعددی توقیف شد؛ وبسایتهای بسیاری فیلتر و دهها روزنامهنگار منتقد بازداشت شدهاند. برخی از روزنامهنگاران در دادگاههای انقلاب، بدون حضور هیأت منصفه و بعضاً حتی بدون وکیل، محاکمه و محکوم شدهاند و بسیاری هنوز ماههاست بلاتکلیف، در بازداشت موقت به سر میبرند وگروهی از آنان نیز با سپردن وثیقههای سنگین بطور موقت از زندان خارج شدهاند.از طرفی ماهها پیش دفتر “انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران” پلمپ و چندی بعد دبیر محترم تنها نهاد صنفی مورد اعتماد روزنامهنگاران؛ سرکار خانم بدرالسادات مفیدی، بازداشت شد و همچنان هم بدون اینکه در دادگاه صالحه محاکمه و یا برای تبدیل قرار بازداشت او به قرار مناسب برای آزادی اقدامی صورت گیرد در زندان بهسر میبرد. جنابعالی به روشنی واقفید که بازداشت موقت در زمره موارد استثنایی است و اصل بر صدور قرار حتی در صورت احراز اتهام بوسیله وثیقه یا کفالت است که این موضوع در مورد روزنامهنگاران مشکل پذیرفته می شود.
ریاست محترم قوه قضائیه؛
آیا پلمپ دفتر رسمی تنها انجمن صنفی مورد اعتماد روزنامهنگاران، زندانی بودن دبیر این انجمن و به زندان افتادن دهها روزنامهنگار و وبنگار به این معنی تلقی نمیشود که جمهوری اسلامی ایران، تحمل روزنامهنگاران و انتقادات علنی آنها را ندارد؟ و این برداشت در افکار عمومی، آیا بدترین نوع تبلیغ علیه نظام و خشن و غیر منطقی جلوهدادن چهرهی آن نیست؟
از سوی دیگر آیا تعیین عناوین مجرمانه و توسعۀ جرمانگاری توسط دستگاههای ذیربط که تنها وظیفهشان اجرای قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی است، دخالت در وظایف قوای مربوطه (مقننه و قضائیه) و در نهایت رویهای علیه استقلال دستگاه قضایی و به معنی مخدوش کردن چهره نظام نیست؟
اگر نوشتن یک مقاله در یک نشریه یا وبسایت و یا مصاحبه با یک رسانهی غیر ایرانی حسب ادعا منجر به مخدوش شدن چهرهی نظام میشود، آیا ماهها برخورد با روزنامهها و روزنامهنگاران و وبنگاران زندانی که ضوابط دادرسی عادلانه در مورد آنها رعایت نشده است، خدشهای بر چهرهی نظام وارد نمیکند؟
ریاست محترم قوه قضائیه؛
با گذشت حدود چهار ماه از بازداشت دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و با توجه به اخبار منتشر شده، نگرانی از وضعیت ایشان افزایش یافته است و در شرایطی که همزمان با سرکار خانم مفیدی بسیاری از همکاران و دوستان روزنامهنگار و وبنگار دیگر در زندان بهسر میبرند، این نگرانیها روزبهروز بیشتر میشود.
ما روزنامهنگاریم. وظیفهی ما خبررسانی و تحلیل اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. وظیفهی ما ترسیم سیمای واقعی از هرآن چیزی است که در حال اتفاق افتادن است. و البته انتقاد بدیهیترین “حق” ما است.
دوستان و همکاران ما را آزاد کنید تا به وظیفهی خود عمل کنند.
اسامی امضا کنندگان این نامه به شرح زیرست:
آبا شیوا، ابراهیمزاده فرزانه، استیری فاطمه، اسلامیه سعیده، افتخاریراد امیرهوشنگ، آقایانی زهره، اللهبداشتی ساناز، امامی پروین، انواری امیرهادی، ایاز لیدا، ایمانی معصومه، بارسقیان سرگه، بختیارنژاد پروین، بختیاری ستاره، بستهنگار محمد، بکتاش صدرا، بنییعقوب ژیلا، بهکام نگین، بیکپور فاطمه، پاکنهاد ایمان، پوررضایی محمود، تاجیک عبدالرضا، تاجیک مهدی، تهرانی رضا، جعفرزاده زهرا، جعفری حمید، جعفری محمد، جعفری نوشین، جلاییپور حمیدرضا، جوالچی رضا، جودکی نرگس، حقی فرشته، حکمت علی، حیدری محمد، حیدری هادی، خامسیان علیرضا، خجستهرحیمی رضا، خسروی الهه، دهقان علی، راد نیما، رجایی علیرضا، رحمانی تقی، رحمتی شبنم، رحیمینژاد علیرضا، رستگاری ثمینا، رسولی مرضیه، رسولی نرگس، رضایی نسرین، رفیعیطالقانی مسعود، رنجیپور علی، روستایی فرزانه، زهدی محمدرضا، ستوده معصومه، سحابی عزتالله، سرابپور سونیتا، سوری پوریا، سیدآبادی علیاصغر، شبانی مریم، شجاعیان رضا، شعردوست صبا، شفیعی حامد، شمسالواعظین ماشالله، شیرافکن آمنه، صابر هدی، صادقی محمد، طالقانی اعظم، طاهری سیامک، طباطبایی ریحانه، عابدی احسان، عبداللهی عشرت، عدلی محمد، علمالهدی امین، علمی حدیث، علیپور محمدحسن، علیجانی رضا، غیبی رضا، فراهانی عذرا، فرجی مهران، فرهادیان سروش، فرهادیان سلیمان، فغفوری گیسو، قلیزاده مهتاب، کاضمیان مرتضی، گلبری اعظم، لقایی سارا، لقایی مرجان، متقی سیدحمید، محمدی حسن، محمدی داوود، محمدی سلیمان، محمدی نرگس، محمودیسرایی سام، مدنی سعید، مزروعی علی، مظفر محمدجواد، معتمدی ابوذر، معصومی سارا، مهرجو بهراد، مهرگان کیوان، موسوی آمنه، مومنی مینو، مومیوند بیژن، نظری مریم، نمازیخواه سحر، نوروزیان مهدی، ویسمه اعظم، همتی زینب، یوسفی مسعود.
وکلای حامی روزنامه نگاران
احمدی نعمت، بختیاری ساقی، پوربابایی هوشنگ، دادخواه سیدمحمدعلی، ستوده نسرین، سلطانی عبدالفتاح، سیفزاده سیدمحمد، سیفی سحر، عبادی شیرین، غیرت فریده، کرباسی مریم، کیانارثی مریم، نیکآرا مرضیه، نیکبخت صالح