سامان نفیسی
جشنواره جهانی فیلم برلین هم هیچ فیلمی از ایران را برای این دوره خود نپذیرفت. جشنواره برلین که پنجاه و هفتمین دوره خود را بر گزار کرد، دومین فستیوال مهم جهانی بعد ازکن است که بر خلاف سال های گذشته از نمایش فیلم های ایرانی خودداری کرد.
محمد عبدی، منتقد و نویسنده هنری که در این دوره جشنواره برلین حضورداشت به “روز” گفت: “طی بیش از یک دهه، تمام فستیوال های دنیا توجه ویژه ای به سینمای ایران نشان می دادند و شماری از معتبرترین جوایز جشنواره ها نصیب سینمای ایران شد [حتی نخل طلای جشنواره کن که معروف ترین جایزه جشنواره های فیلم محسوب می شود]، اما به نظر می رسد اقبال سینمای ایران برای جوایز جشنواره ها- و حتی حضور در آنها- به طرز محسوسی از بین رفته و زنگ خطر به صدا درآمده است. جشنواره سال گذشته کن هم کاملاً به سینمای ایران بی اعتنایی کرد و حالا جشنواره برلین از هیچ فیلم ایرانی برای حضور حتی در بخش های فرعی دعوت نکرده است.”
عبدی که سال هاست سینمای ایران را از نزدیک دنبال می کند، اضافه کرد: “جدای از مسائل سیاسی ـ که خواه ناخواه بر مسائل هنری و به ویژه جشنواره های فیلم بی تاثیر نیست- افت قابل ملاحظه سینمای ایران از دلایل اصلی این بی توجهی است. سینمای ایران به طرز غریبی طی این دو سه سال به سمت یک خودکشی هنری حرکت کرده و می کند. هرچند باز احوال سیاسی حاکم، بر این قضیه به طور ملموس تاثیر گذاشته، اما فیلم های غیر قابل تماشا از فیلمسازانی که روزگاری فیلم های دیدنی و حتی خوب بر کارنامه شان می افزودند، ما را انگشت به دهان باقی می گذارد. همین طور افول جدی فیلم های معروف به جشنواره پسند که چهار فیلم ضعیف و بی مخاطب آن در جشنواره گوتنبرگ امسال توجه هیچ کس را جلب نکرد.”
تنها سهم ایران از فستیوال امسال برلین، حضور نیکی کریمی به عنوان داور بخش مسابقه فیلم های اول بود. کریمی در جلسه مطبوعاتی هم شرکت کرد و سرانجام جایزه پنجاه هزار یورویی این بخش به یک فیلم هندی با نام واناجا ساخته راجنش دومالپالی تعلق گرفت. کارگردان و بازیگر بسیار جوان این فیلم - که احتمالاً برای اولین بار به اروپا پا گذاشته بودند- در مقابل دوربین خبرنگاران سر از پا نمی شناختند.
ژاله صفا، منتقد سرشناس سینمای ایران که نپذیرفتن فیلم های ایرانی به جشنواره های مهم جهانی را ناشی از دلایل سیاسی می داند هم به “روز” گفت: “سینمای ایران با صرف سرمایه کلانی توانست به صحنه جهانی راه بیابد و خلاقیت سینماگران ایران هم به این امر کمک شایانی کرد. امادر اصل رونق بی سابقه سینمای ایران که سال ها حضور جدی در جشنواره ها کوچک و بزرگ داشت، به آن سیاست عمومی بر می گشت که قصد جذب ایران را داشت. اما بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، ورق برگشت و جهان سینما از ایران روی تافت. این سیاست از جشنواره کن دوره گذ شته آغاز و در جشنواره برلین ادامه یافت. سیاستی که به نظر می رسد درجشنواره کن دوره آینده هم ادامه داشته باشد.”
سینمای پر رونق جهان
اما جشنواره برلین امسال، زنده، سر حال و حتی پر قدرت تر از سال های پیش برگزار شد. حضور انبوهی از ستارگان سینما ـ از شارون استون تا جنیفر لوپز، از آنتونیو باندراس تا ریچارد گر ـ تا بازیگران کارکشته و بی نظیر تاریخ سینما ـ از رابرت دنیرو تا لورن باکال پیر- رونق خاصی به فستیوال داده بود.
کارگردانان با اسم و رسم کماکان از حضور در جشنواره و جلسه مطبوعاتی خشنود بودند. ژاک ریوت فیلمساز کهنه کار فرانسوی با فیلم به تبر دست نزن، یک قصه بالزاک را با حال و هوای غریب فیلم های خود آمیخته بود و البته نتیجه به هیچ وجه در حد و اندازه های شاهکارهایش ـ از سلین و ژولی قایق سواری می کنند تا زیبای مزاحم ـ نبود.
فیلم تازه فرانسوا اوزون - فیلمساز جوان پر سر و صدای این سال های سینمای فرانسه ـ هم متاسفانه چنگی به دل نمی زد و اگر نام کارگردان در تیتراژ نبود، قطعاً کسی نمی توانست حدس بزند که سازنده این فیلم تاریخی سرد و کسالت بار ـ به سبک فیلم های جیمز آیوری- همان سازنده پر جنب و جوش و خلاق هشت زن یا استخر باشد؛ جدا شدن از یک دنیای شکل گرفته و خاص و تلاشی بیهوده برای کار در سبکی تازه و یک شکست کامل برای سازنده اش.
مرور آثار آرتور پن از جمله بخش های جنبی جشنواره بود که مشتاقان سینمای کلاسیک را به خود جلب می کرد، اما بهترین بخش برای یک عاشق سینما، انبوهیاز فیلم های صامت طراز اول بود که با پیانوی زنده همزمان به نمایش در می آمد؛ و غالباً فیلم هایی که احتمالاً در هیچ موقعیت زمانی و مکانی دیگر امکان تماشای آنها فراهم نیست؛ از فیلم های دهه بیست ارنست لوبیچ تا میکی ناروسه، از سیسیل ب. دومیل تا جیوانی پاسترونه. از همه دیدنی تر فرصت استثنایی تماشای کابیریا، ساخته دیدنی پاسترونه در سال 1914 بود که نسخه بازسازی شده آن توسط مارتین اسکورسیزی به نمایش در آمد و عظمت دکورها و صحنه های پر از سیاهی لشکر آن همگان را به وجد آورد و شایعه تاثیر پذیری گریفیث را از این فیلم - برای ساخت تعصب - قوت بخشید.