با چوبدست خود، شباروز
بر زمین، دروازه مادرم میکوبم،
و میگویم: ای مادر عزیز، بگذار به درون آیم.
فردریش نیچه، فیلسوف این شعر را در دهان پیرمردی میگذارد که نمیتواند بمیرد. “در جامعه سنتها و عادتهایی وجود دارد که کموبیش درهمه دنیا مشخص است. برای برخی از این عادات تاریخی و اجتماعی مطالبهای برای تغییر وجود ندارد و پذیرفته شده است. ایرادی هم ندارد، به همین شکل ادامه پیدا کند. بااینحال برای تغییر مواردی از این ممنوعیتها مطالبه عمومی وجود دارد. در آن صورت است که جامعه به تغییر نیاز دارد. این مطالبه نشان میدهد خیلی از عادتهای ذهنی نیازمند تحول است”. این را بیات جامعهشناس و استاد دانشگاه میگوید. اما در طول تاریخ ایران بهچه مکانهایی زنان و بهچه مکانهایی مردان حق ورود نداشتند؟
در آیین مهر
هیچ چیز قطعی نیست، همه چیز از نشانههای محدود به دستآمده در حفاریهای باستانشناسی برداشت میشود؛ گویا در آیین مهر، زنان حق ورود به مهرکدهها را نداشتند. مارتین ورمازرن، پژوهشگر بلژیکی در کتاب “آیین میترا”، مسئلهای را مطرح میکند: “این مسئله مربوط به زنان است و آن، این است که آیا نمایندگان جنس ضعیف میتوانستند به فضیلت تشرف به اسرار دین نایل آیند؟ طرحکردن چنین مسئلهای برای ما غربیها که عادت به تساوی حقوق و امتیازات زن و مرد داریم، ممکن است عجیب جلوه کند و در اینکه خدایی منحصرا به مخلوق مذکرش التفات کند و زنان را مطرود، بیعدالتی عظیم میبینیم”. یا در جایی دیگر در این کتاب میگوید: “در تمام اسناد موجود فقط صحبت از مردان است و زنان را در مراسم راهی نیست”.“احسان یغمایی”؛ تنها باستانشناسی که به کاوش در مهر کدهها پرداخته، از ریشه احتمالی این آیین میگوید: “یکی از بارزترین ویژگیهای مهر، یاریرساندن به سربازان و جنگاوران برای پیروزی در نبرد است. شاهان هنگام جنگ برای مهر قربانی میکردند و از او پیروزی خواستار میشدند، این باور ریشه مهرپرستی برای مردان است. با اینکه زنان نیز به پرستش میترای پرداختند، روشن نیست که چرا آنها راهی به معابد مهر نداشتند. شاید یکی از دلایل آن مردانهبودن جنگ است”.اما در برابر این ممنوعیت حضور زنان در معابد مهر، بر پایه کاوشهای باستانشناسی یغمایی، در دشتستان برازجان یک مهرکده خصوصی در بافت یک کوشک عیانی به دست آمده که بسیار کوچک است و فقط چهارده تاقچه کوچک برای گذاشتن هدایا دارد. این مهرکده بدون الحاقات یک نیایشگاه بزرگ است که به نظر میرسد ویژه زنان بوده است؛ جایی که مردان هیچ راهی به آن نداشتند. از سوی دیگر میگویند که بیبی شهربانو در شهرری هم جزء بناهایی بوده که زمانی مردان نمیتوانستند به آن راه پیدا کنند و تا چند سال پس از انقلاب اسلامی این ممنوعیت برای مردان وجود داشته، با این وجود در حال حاضر مردان همچون زنان میتوانند به این بارگاه راه پیدا کنند و خواستههای خود را از بیبیشهربانو بخواهند.
سکوت تاریخ
“از دوران هخامنشیان و ساسانیان نشانههای زیادی در دست نیست که جایی کاملا زنانه یا کاملا مردانه وجود داشته باشد، بنابراین در این زمینه به راحتی نمیتوان اظهارنظر کرد”. این گفتههای لیلی پاپلی، باستانشناس است.
یغمایی در این زمینه مصداقی میآورد: “در نقوش تخت جمشید نگار زنی نیست، اما این نمیتواند دال بر این باشد که زنان در مراسم نوروز یا مهرگان شرکت نمیکردند و با اینکه نقش زنان نوازنده در بیشاپور آمده است، اطلاعاتی در زمینه مکانهای ممنوعه برای زنان و مردان وجود ندارد”. پاپلی میگوید: “البته بین ممنوعیتها تفاوتهای اساسی وجود دارد، برخی از ممنوعیتها عرفی و سنتی و دینی هستند و برخی از طریق قانون و حکومت اعمال میشوند”. مثلا اسناد بهدستآمده در دوران آل بویه گویای بخشنامهای است که براساس آن زنان باید در مراسم محرم شیون کنند و زجه بزنند. از سوی دیگر زنان در تکیهها تا دوران صفوی حضور داشتند بدون اینکه حضور فعال داشته باشند؛ یعنی زنان تماشاچی بودند”. هرچند هنوز این سنت باقی مانده است اما امروز تفکیکی نیز در این زمینه به وجود آمده و حسینیه برای مردان و زینبیه برای زنان بنا شده است.
اندرونی - بیرونی
سبک معماری خانههای دوران قاجار، خود نخستین ممنوعههای زنانه و مردانه آن روزگار به شمار میروند. معماری دوران قاجار دارای حیاطهای درونی و بیرونی است که به حیاط اندرونی مردان حق ورود نداشتند و به حیاط بیرونی زنان. بنابراین زنان در اندرونی دنیای خودشان را درست کرده بودند: “اندرونی نمونه کوچکی از یک جامعه بود و اگر ساکنان این اجتماع را به بیرون راهی نبود، در عوض سعی میکردند محیط کوچک خود را جایی بهتر و شادتر برای زندگی کنند”. این را مریم رضایی عاملی در کتاب “سفر دانه به گل” مینویسد. پاپلی اما با نگاهی به این اندرونی از مراسم رقصهای مخصوص زنان در این دوران یاد میکند که منجر به تولید ترانههای زنانه چون عمو سبزیفروش، مورچه داره و… شده است. از داستان مکانهای ممنوعه در دوره قاجار در سفرنامههای بیگانگان هم یاد شده. لیدی شیل، همسفر سفیر مختار انگلیس در سفرنامهاش زنان را محبوس در اندرونی خانهها تصویر میکند. نهتنها او نقب به اندرونی خانههای آن دوران میزند بلکه توصیف طولانی هم درباره حضور زنان در تکیهها دارد: “قسمتی از محل تماشاچیان به زنها اختصاص داشت که بیشتر آنان از طبقات پایین اجتماع محسوب میشدند و آنها درحالیکه خود را کاملا در چادر پیچیده بودند، درروی زمین مینشستند. قبل از آغاز نمایش، تلاش این زنها برای پیداکردن جای مناسب، واقعادیدنی بود”.هرچند شیل همواره نگاه غرضورزانه نسبت به ایران داشته، بااینحال باید بسیاری از ممنوعیتهای زنانه و مردانه در ایران را ریشهدار در سنت و فرهنگ یافت. اگر “زورخانهها” را یکی از مکانهای ممنوعه برای زنان بدانیم، نباید فراموش کنیم که در تعریف این مکان آمده: “زورخانه جایی است که مردان در آن ورزش میکنند و زنها حق ورود به آن را ندارند”. برمبنای پژوهشی از سعید ستارنژاد، این ممنوعیت میتواند یک دلیل تاریخی داشته باشد: “ورزش پهلوانی ایران، ریشههای عمیقی در دین مهرپرستی دارد. به نظر من، پیوستگیهایی بین دین مهرپرستی با زورخانه و ورزش پهلوانی وجود دارد”. هرچندکه در دوران پهلوی زنان طبقه اشراف و سران سایر کشورها میتوانستند از مراسم زورخانهای بازدید کنند و امروزه هم زنان با منع سفت و سختی برای دیدن ورزش زورخانهای روبهرو نیستند و زنان توریست هم میتوانند از آیین و رسوم زورخانهای بازدید کنند.
ایران امروز
راهی طولانی تا امروز ایران طی شده است. ایران امروز، ایران انقلاب اسلامی است و شرع مبنای قانون اساسی آن، که در این قانون بسیاری از تفکیکهای مکانی مورد حمایت قرار میگیرد؛ این تفکیکها از وسایل نقلیه عمومی گرفته تا استخرها و آرایشگاههای مردانه و زنانه را شامل میشود. تفکیک جنسیتی در سازمانها هم بارها و بارها مورد توجه مدیران وقت سازمانها بوده اما از آنجایی که بستر فقهی ندارد، تاکنون به نتیجه نرسیده است. “ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه”، یکی دیگر از ممنوعیتهای چالشبرانگیز مکانی است؛ ممنوعیتی که خاستگاه قانونی و شرعی ندارد و چندان مورد حمایت قشر وسیعی از فرهنگیان و دانشگاهیان نیست: “ما اگر جامعه بانشاط برای قشر جوان میخواهیم باید محیطهایی را فراهم کنیم که انرژی آنها مضاعف شود. جوانان باید در محیطهای ورزشی حضور داشته باشند. همانطور که ما در فضاهای مختلف مانند کنسرتها و محیطهای اجتماعی اجازه میدهیم، زنان و مردان با رعایت اصول و اسلوبی حضور داشته باشند. در ضمن ما نباید از یاد ببریم که ما یک دیدگاه سنتی داریم که با نگاه دینپرستانه مغایرت دارد. امروزه همانطور که زنان با مشتهای گرهکرده در کنار مردان از مواضع انقلاب دفاع میکنند، میتوانند در شادیهای جهانی ایران هم سهیم شوند”. این را بیات، جامعهشناس میگوید. بااینحال بسیاری همچون کسانی که موسوم به گروه دلواپسان هستند، این اعتقاد را ندارند و حضور زنان در ورزشگاهها را برابر با فحشا و فساد در جامعه میدانند. هرچند تجربه تاریخی در بسیاری از کشورها نشان داده تغییر لازمه وجودی هر جامعه پویایی است. همانطور که سیمون دوبوار، نویسنده و پژوهشگر فرانسوی در کتاب “جنس دوم” مینویسد: “رفتار مرد طی قرنها تحول میپذیرد و این امر در سرنوشت زن نیز تحولی پدید میآورد”.
منبع: شرق، ۱۴ تیر