گفتگوبا مهدی ودادی کارگردان فیلم “ زن ، مرد، زندگی “
وقتی یک فیلم توقیف می شود ، صاحب آن هم ممنوع الکارمی شود!
خانواده به عنوان بنیادیترین بنیان اجتماع، یک موضوع قابل بررسی برای کشف آسیبهای انسانی و ارائه راهکار است که شاید سینما جذابترین بستر پرداخت به آن باشد.مهدی ودادی این روزها یک درام خانوادگی را روی پرده اکران دارد که ناگفتههای میان زوجهای جوان را مطرح کرده است. “زن، مرد، زندگی” فیلمی جدی است که به گفته سازندهاش ابتدا مضمونی طنزآمیز داشت.
فیلمنامه اولیه” زن، مرد، زندگی” طنز بود و شما آن را به حالت درام درآوردید؟
نویسنده این فیلمنامه زامیاد سعدوندیان است و من در هر شرایطی نام ایشان را به عنوان نویسنده قید می کنم و تنها بازنویسی نهایی آن بر عهده من بود و البته با همکاری خود ایشان. واقعیت این است که نسخه اولیه این فیلمنامه به طنز نگارش شده بود و ما دریک بازبینی ترجیح دادیم آن را به صورت درام دربیاوریم.
امیر حسین رستمی هم همان موقع انتخاب شد؟
دقیقاً همینطور است. او از همان ورژن اولیه انتخاب شده بود و بعد از بازنویسی هم ترجیح دادم که بازیگر دیگری را جایگزین نکنم و از این اتفاق هم ناراضی نیستم.
اما ریسکی بود که حاضر به انجامش شدید؟
بله ، چون احساس کردم امیرحسین رستمی هم می تواند از پس یک نقش درام بر بیاید و چرا که نه؟ در واقع بر اساس آن معیارهایی که من در نظر داشتم، این کار شدنی بود و به نظرم امیرحسین هم به خوبی آن را ایفا کرد.
بقیه بازیگران چطور انتخاب شدند؟
لیلا اوتادی و سحر قریشی را بعد از بازنویسی برای همین نقشها انتخاب کرده بودم. روال کار هم همیشه به این گونه است که وقتی فیلمنامهای در دست هست، بر اساس بودجه موجود و همچنین شناختی که از بازیگرها داری، دست به انتخاب می زنی و من بر همین اساس از گروه بازیگرانم رضایت دارم.
فکر می کنید اگر همین موضوع را طنز در می آورید، چطور میشد؟
من به طور کلی روحیه طنز ندارم. یک تلهفیلم طنز هم ساختهام و اتفاقاً بد هم در نیامده، اما به این نتیجه رسیدهام که برای این فضا مناسب نیستم. طنز کار کردن کار خیلی مشکلی است و تصمیم به تجربه دوباره آن ندارم. وقتی هم فیلمنامه”زن، مرد، زندگی “ به دستم رسید از هسته اصلی آن خوشم آمد و نویسنده را مجاب کردم که آن را با درام بالا، بازنویسی کنیم.
سکانس شروع فیلم که البته جذاب هم هست، برای آغاز یک درام خانوادگی مناسب بود؟ به نظر می رسد چیزی بوده که دلتان نیامده از نسخه طنز فیلم حذفاش کنید.
نه، ببینید ما از ابتدا قصد داشتیم کاراکتر زن قصه غافلگیر شود. به نظر من در سینمای ایران جای خالی زیادی برای تولید فیلمهای خانوادگی که به مسائل آن بپردازد و به نوعی آسیبشناسی هم داشته باشد، وجود دارد. به خصوص درمورد دختر و پسرهای جوانی که چیز زیادی از شروع زندگی مشترک آنها نمی گذرد. در ابتدا وقتی تصمیم به ساخت این فیلم گرفتم خیلی به این موضوع فکر می کردم که چگونه کار کنم تا حرفی که در نظرم هست منتقل شود و آن تاثیرگذاری مطلوب حاصل شود. در نتیجه به آن سکانس شروع رسیدیم و می خواستیم کاراکتر زن فیلم به آن صورت غافلگیر شود. ما می خواستیم تبلور ناگفتههای مردی را نشان بدهیم که برای مدت زیادی احساسات خود را پنهان کرده است و در طی یک جریان، انفجار تلنبار مسائل حل نشدهاش را به تصویر کشیدیم. این مرد در پنجمین سال زندگی خود بالاخره به حرف می آید و ابایی از گفتن این موضوع به همسرش ندارد که می خواهد او را ترک کند. طی اتفاقات بعدی، حرفهای همیشه سر به مهر مجال بروز پیدا می کنند و این موضوع متجلی می شود که گاهی آدمها تنها از سرعادت در کنارهم زندگی می کنند و آن علاقهای که لازمه یک زندگی مشترک است دیگر وجود ندارد. مشکل زن و شوهرها این است که معمولاً نمی نشینند تا با هم صحبت کنند و مسائلشان را طی یک گفتمان حل و فصل کنند و همین گفتمانهای هرگز ایجاد نشده است که به جنگ و جدلهای آنچنانی می انجامد. اگر مشکلات خانوادگی از ریشه حل نشوند و یا هرگز مجال مطرح شدن پیدا نکنند، می توانند پایانبخش یک زندگی باشند. شاید برایتان جالب باشد بدانید وقتی خودمان نشستیم به بررسی این موضوع که یک زن و شوهر جوان ممکن است بر سر چه مسائلی بحث و جدل داشته باشند، به اتفاقات کوچکی رسیدیم که شاید در نگاه اول اهمیتی نداشتند، اما همین مسائل به مرور می توانند خطرناک شوند. باید دانست که حل کردن یک مسئله با رد کردن آن فرق دارد.
برای دست گذاشتن روی چنین موضوعی به سراغ روان شناسی هم رفتید؟
قبل از اینکه من وارد ماجرا شوم آقای سعدوندیان مطالعات زیادی در زمینه مشکلات خانوادگی انجام داده بود و بعد از اینکه قصه به دست من رسید با چند نفر مشاور خانواده و روانشناس صحبتهایی داشتم. آنان آمارهایی را به من دادند که نشان می داد بر اثر چه اتفاقاتی و تا چه میزان، زندگی مردم از هم پاشیده است. تلاشمان این بود که یک کار سلامت به سینما تحویل دهیم و امیدوارم موفق شده باشیم.
چرا با دوربین کارکردید ؟ برای جلوگیری از مشکلات حمل و نقل
مسلما وقتی می خواهی یک کار حرفهای و در شأن سینما انجام بدهی، مسئلهای مثل حمل و نقل دوربین پررنگ نمی شود. این دوربین هم دوربینی است که در صورت بهرهگیری درست از آن می تواند کیفیت خیلی خوبی را به کار ببخشد. آن رنگ و لعاب دلخواه را حاصل کرد و در اتالوناژ هم دست ما را برای انجام خیلی کارها باز گذاشت. همه چیز بستگی به تبحر فرد استفاده کننده از این دوربین دارد و فرشاد گلسفیدی هم در این کار فرد ماهری است.
چرا برای بستن فیلم دچار وسواس شدید؟ شنیدهام آن را یک بار تغییر دادهاید.
من دو پایانبندی برای فیلم در نظر داشتم که هر دو را هم فیلمبرداری کردم، اما در نهایت پس از مشورت گرفتن از چند نفر از دوستانم که به درایت آنان اطمینان داشتم، پایانبندی فعلی انتخاب شد و به نظرم با فضای کلی کار مناسبتر بود و ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار می کرد. ممکن است اینطور گفته شود که پایان فعلی گلدرشت شده است، اما به نظر من با توجه به ژانر خانوادگی فیلم، این پایانبندی بهتربود.
اسم هم گویا تغییراتی داشته است.؟
بله اسم اولیه فیلم “سورپرایز” بود، اما ارشاد از ما خواست آن را عوض کنیم و ما هم از میان گزینههای موجود، “زن، مرد، زندگی” را انتخاب کردیم.
گریزی بزنیم به سالهای دور و زمانی که با کانون پرورش فکری کار می کردید. چرا دیگر فیلم کودک نساختید؟
خیلی از فیلمسازهای جوان از کانون و فیلم کودک شروع کردهاند و من هم در همین فضا وارد شدم، اما کم کم بعد از اینکه کار حرفهای تر شد تصمیم گرفتم فضاهای جدی تر و بزرگسال را تجربه کنم و واقعیت هم این است که سبک کاری من حتی در همان دورانی که فیلم کودک کار می کردم سبک کودکانهای نبود. من همان موقع “نگاهی به آثار کته کلویتس” را کار کردم که یک طراح اتریشی است و کمتر کسی او را می شناخت. من اما به واسطه اینکه خودم نقاشی کار می کردم، با او آشنا بودم. من آن دوران که در کانون کار می کردم، به سراغ موضوعاتی می رفتم که چندان به کودک ربط نداشت، مثل مهاجرت یک جوان از روستا به تهران.
درباره “پسران مهتاب” هم صحبت کنید؟
فیلمی که در سال ۸۰ ساخته شد و در یک کلام پدر ما را در آورد! بازیگران آن حمید گودرزی و پژمان بازغی و شیوا خنیاگر و سحر ذکریا و … بودند که هیچ وقت پروانه نمایش نگرفت. هرگز دلیل روشنی برای این ممانعت به ما نگفتند. وقتی یک فیلم ممنوعالنمایش می شود به طور غیررسمی اما عملی صاحب آن هم ممنوع الکار می شود. به این معنی که تا سالهای بعد دیگر به من پروانه ساخت نمی دادند. کم کم شرایطی پیش آمد که به سمت تلویزیون کشیده شدم، اما تبعات این فیلم همچنان دامنگیر من بود.
دیگر به کل این فیلم را رها کردهاید؟
این اواخر بنیاد فارابی و ارشاد تصمیماتی درباره این فیلم گرفتهاند و قرار است اتفاقات خوبی رخ دهد.
منبع : بانی فیلم آنلاین