اکثر متجاوزان به کودکان تبرئه می شوند ‏

نویسنده

asiehamini.jpg

آسیه امینی

جایزه بین المللی حقوق بشر ایتالیا جمعه شب، 22 خرداد، بدون حضور نسرین ستوده، وکیل ایرانی که نخستین برنده این ‏جایزه و در حال حاضر ممنوع الخروج است، با نیابت، به همسر و دختر وی اهدا شد. ‏

nasrinsotodeh.jpg

نسرین ستوده درتهران از پدر و مادری شمالی به دنیا آمد. خودش در این باره می گوید: “درخانواده ای مذهبی به دنیا آمدم. ‏تا جایی که به خاطر دارم در آن زمان در خانواده ما مذهب، شامل قشری نگری و رعایت آدابی خالی از محتوا نبود . بلکه ‏مفهوم و ارزشی انسانی مثل راستگویی و صداقت داشت . پدر و مادرم ارزشهای انسانی را در رفتار اجتماعی و خانوادگی ‏به عنوان معیارهای زندگی رعایت می کردند و به ما نیز آموزش می دادند.“‏

نوجوانی نسرین، با انقلاب همزمان بود. چند سال پس از انقلاب او در رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و سپس ‏فوق لیسانسش را نیز در همان دانشگاه در رشته حقوق بین الملل دریافت کرد. وی در دوران وکالت، از بسیاری از کودکانی ‏که در خانواده مورد تجاوز و خشونت خانگی قرار گرفته اند و نیز از کودکان محکوم به اعدام دفاع کرده است. او همچنین ‏وکیل بسیاری از مدافعان حقوق زن و فعالان اجتماعی بوده است. با او، که چهارشنبه گذشته در حالی که قصد خروج از ‏کشور و حضور در مراسم اهدای جایزه اش را داشت، در فرودگاه با ممانعت از خروج خود مواجه شد، به گفت و گو نشسته ‏ایم. ‏


‎ ‎فعالیت حقوق بشری را از کی و چگونه شروع کردید؟ آیا این نوع فعالیت برای شما یک انتخاب بود یا ‏اتفاق؟‎ ‎

اتفاق نبود. من از نوجوانی به مسائل اجتماعی توجه داشتم و در مدرسه هم دانش آموز فعالی بودم. طوری که وقتی برای ‏گزینش دانشگاه برای تحقیق آمدند، پرونده ام با مشکلاتی روبرو شد که بعد خوشبختانه رفع شد. بعد از دانشگاه نیز گرفتن ‏پروانه ی وکالتم هشت سال طول کشید، چون به دلایل مختلف رد می شد و بالاخره در نتیجه تلاش خانم فریده غیرت – که ‏جا دارد اینجا از ایشان تشکر کنم- پروانه وکالتم در سال83 صادر شد. پیش از آن البته فعالیت مطبوعاتی هم می کردم. ولی ‏از 83 به بعد بر کار وکالت متمرکز شدم. در حوزه ی حقوق بشر من فعالیتم را با حقوق کودک شروع کردم. به خاطر ‏عضویتم در کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان، با مراجعه های فراوانی روبرو بودیم از کودکانی که در خانواده ‏مورد تجاوز قرار گرفته بودند. همچنین مراجعه هایی هم داشتیم از کودکان محکوم به اعدام. درواقع، حقوق بشر یک مقوله ‏مرتبط و به هم متصل است. از کودکان وارد مسائل زنان می شوی و از آنجا به حوزه های دیگر اجتماعی …‏

در مورد خاص پرونده های کودکان، باید بگویم جامعه ما جامعه ای مذهبی است و مساله تجاوزهای خانگی، یک تابو در ‏ذهن مردم است. از سویی در دادگاه ها هم به طور غیر رسمی اشاره می شد که این موضوع، جزء حریم خصوصی افراد ‏است و بهتر است کوتاه بیاییم. با وجود اینکه مدارک زیادی وجود دارد که نشان می دهد به این بچه ها در خانه تجاوز شده ‏است، ولی حدود 99 درصد این پرونده ها با برائت پدر یا فرد خاطی روبرو می شود. ‏


‎ ‎چرا؟ این برخورد غیر رسمی به این دلیل بود که نمی خواستند فرد خاطی دچار مجازات سنگینی مثل اعدام شود ‏یا اینکه نگاه پدرسالارانه، آنها را به این نتیجه می رساند؟‏‎ ‎

تلفیقی از هردوی این عوامل موثر است. فراموش نکنیم که ریاست همه ی دادگاه های ما با قاضیان مرد است. این مقاومت ‏هم خاص جامعه ما نیست. در اغلب جاهای دنیا در برابر تجاوزهای خانگی، وقتی ریاست دادگاه ها فقط با مردان است با ‏مقاومت در برابر چنین پرونده هایی روبرو می شویم. به همین دلیل است که ما اصرار داریم که در دادگاه هایی که اطفال ‏چه به عنوان بزهکار و چه بزه دیده حضور دارند، حتما باید قاضی زن نیز حضور داشته باشد. ‏

صادقانه بگویم که در هنگام شروع کارم روی این نوع پرونده ها، از حجم پرونده های با موضوع تجاوز خانگی دچار ‏وحشت شده بودم. دو راه در پیش داشتم. یکی اینکه سرم را برگردانم و به بهانه اینکه از دست من به تنهایی کاری بر نمی ‏آید ، راه خودم را بروم. و دیگر اینکه چاره بیندیشم و کمک بگیرم از افراد دیگر برای مبارزه با این پدیده اجتماعی. من راه ‏دوم را انتخاب کردم و به گمانم در چهار سال اخیر توانسته ایم با کمک رسانه ها بویژه روزنامه ها، توجه زیادی را جلب ‏کنیم. اگر چه هنوز در ذات قضیه، اتفاقی رخ نداده، اما تلاشها کمترین دستاوردش این است که توجه زیادی گرفته و جرم یاد ‏شده حریم امنش به هم ریخته است. ‏


‎ ‎شما جزو کسانی هستید که از فعالان حقوق برابر دفاع می کنید. می خواهم نظرتان را درباره تاثیر قانون بر ‏زندگی افراد بدانم.‏‎ ‎

در دانشگاه استادان ما تاکید می کردند که قانون بد بهتر از بی قانونی است. آن زمان ما با آنها جدل می کردیم که قانون بد ‏را نباید رعایت کرد. بعدها خودم به این نتیجه رسیدم که قانون در هر حال باید اجرا شود. اما اگر قانونی بد است بهتر است ‏تلاش کنیم برای تغییرش. ‏


‎ ‎مهمترین پرونده هایی که داشته اید کدامها بودند؟‎ ‎

یک سری پرونده های اجتماعی و سیاسی به دلیل کلان بودن اهمیت داشته اند. از جمله پرونده وبلاگ نویسان، پرونده ‏فعالان کرد مثل طلوعی و کبودوند، پرونده فعالان زن و … در مورد اعدام زیر 18 ساله ها نیز از نظر موضوعی، این ‏مساله حائز اهمیت است. مثلا در پرونده صغری نجف پور برای جرمی که واقعا محل شک و تردید است، این دختر ‏مجازاتی معادل اعدام متحمل شده (18 سال زندان) و حالا نیز با وجود درخواست 300 میلیون تومان بابت دیه، باز او در ‏معرض خطر اعدام قرار دارد. ‏


‎ ‎شما هم موکل بزرگسال دارید و هم موکلان کودک و نوجوان. از نظر دفاع حقوقی و از نظر حمایت انسانی، این ‏دو چه تفاوتی با هم دارند؟‎ ‎

وقتی می خواهم از یک قعال اجتماعی و مدنی دفاع کنم یا حتا از یک پرونده ای که موکل بزرگسال دارد، از ابتدا برای او ‏توضیح می دهم که همه تلاشمان را خواهیم کرد، ولی ممکن است که موفقیت کامل به دست نیاید. ولی نمی توانم به بچه ای ‏که هر شب مورد تجاوز پدرش قرار می گیرد، این حرف را بزنم. فشار به این بچه ها خیلی بالاست، و گاهی مقاومت قاضی ‏باور نکردنی است. ‏

ما اصراری بر مجازات سنگین نداریم. اما دادخواست می دهیم که حضانت بچه را به مادر بسپارند، قاضی می گوید مادر ‏این اتهام را وارد کرده که بهانه ای برای حضانت داشته باشد. پس می بینید که هر یک ویژگی های خاص خودشان را ‏دارند.‏


‎ ‎برگردیم به جایزه شما و ممنوع الخروج شدنتان. فکر می کنید چرا ممنوع الخروج شدید؟‎ ‎

طبق قانون قاضی زمانی می تواند فردی را ممنوع الخروج کند که علی رغم قرارهایی که علیه وی صادر کرده، این بیم ‏وجود دارد که او با خارج شدن از کشور، از دسترس دور شود. اما به نظر می رسد که اینجا مساله این نیست و به قول ‏وکیل محترمی، دستگاه قضایی با رفتن ما مشکلی ندارد بلکه با برگشتن مان مشکل دارد. ‏

حتا در برخی موارد موکلان من نقل کرده اند که بصراحت به آنها گفته شده که چند راه پیش رو دارند. یکی از این راه ها ‏این بوده که بگذارید و بروید! این نشان می دهد که نگرانی به خاطر بیرون رفتن از کشور نیست بلکه به خاطر داشتن ‏ارتباطات فراملی گسترده است. ‏


‎ ‎گفتید دستگاه قضایی و رای قاضی. بنابراین به شما یا به اداره گذرنامه حکم ممنوع الخروجی ابلاغ ‏شد؟‎ ‎

خیر. اتفاقا من رائی ندیدم. و اگر رائی بود حتما باید به اداره گذرنامه ابلاغ می شد. در حالی که وقتی من در فرودگاه از ‏آخرین گیت نیز عبور کردم و بر پاسپورتم مهر خروج زده شد، ماموری به سمت من آمد و خود را مامور نهاد ریاست ‏جمهوری معرفی کرد. البته برای من ارتباط این موضوع با نهاد ریاست جمهوری واقعا مبهم است. من از ایشان کارت ‏شناسایی خواستم که گفته شد بی سیم دستم کارت من است و خب این از نظر من قابل قبول نبود. پس از آن فرد دیگری نیز ‏آمد که کارت شناسایی اش را نشان داد و گفت که برای پی گیری پاسپورتم به ساختمان سنگی جردن مراجعه کنم. و البته با ‏اصرار من در پی ضبط پاسپورتم، رسیدی به من داده شد. ‏


‎ ‎از مراسم بگویید.‏‎ ‎

من به همسر نمایندگی کتبی دادم که از سوی من در این مراسم که جمعه ساعت 10.30 شب برگزار شد، شرکت کرده و ‏جایزه را دریافت کنند. ‏


‎ ‎موخره:‏‎ ‎

نسرین ستوده در متن سخنرانی خود، که از قول وی در مراسم اهد ای جایزه حقوق بشر ایتالیا خوانده شد، آورده است:‏

بی شک هریک از شما حکایت‌هایی را از نقض حقوق بشر در ایران شنیده‌اید. حقوق زنان، کودکان، فعالان جنبش‌های مختلف ‏اجتماعی اعم از جنبش دانشجویی، کارگری و معلمان‎. ‎ضمن تأیید این حکایت‌ها که زمینه ساز نقض حقوق بشر در ایران ا ‏ست، دوست دارم از تلاش جامعه مدنی ایران و هزینه سنگینی که در دهه گذشته پرداخته‌اند و تلاش فعالان اجتماعی که ‏احکام سنگینی تا پای اعدام را تحمل کرده‌اند، سخن بگویم. ‏

تلاش فعالان جنبش دانشجویی، کارگری، معلمان، زنان و اقلیت‌های قومی به ویژه هموطنان کرد ما با چالش‌های بزرگ ‏قضایی مواجه بوده است که در بسیاری از اوقات امر دفاع از آنان را با دشواری مواجه ساخته است. ‏

زیرا بر خلاف قانون اساسی ایران، قوانین مربوط به نحوه رسیدگی به اتهامات، به قاضی این اختیار را می‌دهد که از دخالت ‏وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی در پرونده‌های متهمان از جمله متهمان سیاسی جلوگیری به عمل آورد و این خود زمینه ‏ساز نقض حقوق متهمان سیاسی است. ‏

از طرف دیگر وجود قوانینی که می‌تواند مخالفان سیاسی حکومت یا فعالان اجتماعی را به عنوان محارب مورد محاکمه ‏قرار دهد و حکم اعدام برای آنها صادر کند، از دیگر مشکلات پیش روی فعالان اجتماعی است که البته بسیاری از آنان را با ‏احکام سنگین حبس‌های طویل‌المدت و یا حتی اعدام مواجه کرده است. ‏

طی سال‌های اخیرکه دوران سخت این جنبش محسوب می‌شود، زنان نه تنها مورد تعقیب قضایی، بازداشت و یا ‏ممنوع‌الخروجی قرار گرفتند بلکه احکام محکومیت سنگین، تا 5 سال حبس و یا شلاق نیز برای آنان صادر شد. زنان ایرانی ‏هرچند در جایگاهی هستند که خواسته‌هایشان کاملاً روشن و شفاف است، اما در عین حال به مانند بسیاری از جنبش‌های ‏زنان در سراسر دنیا با گزینش روش‌های مسالمت‌آمیز، اراده خود را مبنی بر پرهیز از روش‌های خشونت آمیز اعلام ‏می‌نمایند. ‏

در آخرین اقدام، در اعتراض به لایحه حمایت از خانواده که حق تعدد زوجات را به رسمیت می‌شناخت، فعالان جنبش زنان ‏با حضور در مجلس، خواستار خروج این لایحه از دستور کار مجلس شدند. این عمل فعالان جنبش زنان هر چند منجر به ‏خروج موقت لایحه از دستور کار شد اما اظهارات ضد و نقیض از سوی دست اندرکاران، باعث شده است که جامعه زنان ‏ایران، همچنان نگران سرنوشت لایحه باشند و بنابراین فعالیت زنان در این زمینه ادامه دارد و آنها با نگرانی سرنوشت ‏لایحه را دنبال می‌کنند و چنانچه لازم باشد با اعتراضات مدنی ، فریاد خود را به گوش جهانیان می‌رسانند و البته هزینه آن ‏را نیز پرداخت می‌کنند.‏

بی شک حقوق بشر در جامعه ‌ای پایدار نمی‌ماند که چند کشور آن سوتر مکرراً نقض می‌شود، به تجربه‌ای که خود در ایران ‏شاهد آن بودم اشاره می‌کنم که تا سی سال پیش اعدام کودکان به موجب قوانین رسمی ایران ممنوع بود اما تأثیر دیدگاهی که ‏به نام مذهب، تصمیم گیری می‌کند توانست در مدت اندکی این حقوق را چنان دگرگون کند که دخترکان 9 ساله را در ‏معرض اعدام قرار دهد. ‏

در پایان مایلم از پیش کسوتان حقوق بشر در ایران و از پیشگامی زنان در این خصوص یادی کنم. از تلاش‌های شیرین ‏عبادی که با وجود تهدید‌های مستمر علیه ایشان و خانواده‌شان همچنان بر اتخاذ روش‌های قانونی و پرهیز از خشونت پای ‏می‌فشرند و همچنین مهرانگیزکار که با پرداخت هزینه‌ای سنگین و تحمل زندان و مخاطرات جدی سلامتی خود ، ناگزیر به ‏ترک ایران شد. ‏

همچنین مایلم از تلاش حقوق‌دانان کلاسیک ایتالیا یادی کنم که تأثیر همه جانبه‌ای بر نگاه حقوقی دنیا نسبت به جرم و مجرم ‏گذاشتند‎. ‎تلاش‌هایی که قبل از پدید آمدن اعلامیه حقوق بشر منجر به تغییر دیدگاه جهانیان به مجرم و رعایت حقوق متهمان ‏گردید. ‏