کریستیان بوشه
شورش های خودجوش جهان عرب که از ماه فوریه در کشورهای مسلمان و عربی آغاز شده، چندان بازتابی در ایران نداشته است. البته بودند کسانی که در خیابان ها فریاد کشیدند: “مبارک، بن علی، نوبت سیّدعلی” و تلاش کردند تا مجدداً شورش ها را در ایران آغاز کنند. اما خیابان ها در آرامش باقی ماند و در ازای حفظ آرامش در خیابان ها، تنش ها به درون حاکمیت رخنه کرد و مردم نیز نسبت به آنچه در کشورهای عربی درحال روی دادن است بی تفاوت شدند. چرا؟ زیرا گزینه مردم ایران این نیست که بین نیمه دیکتاتور و نیمه دموکراسی یکی را انتخاب کنند، بلکه گزینه آنها بین مرتجعین مذهبی و ملی گرایان لائیک در نوسان است.
مردم ایران در سال ۲۰۱۳ به پای صندوق های رأی خواهند رفت تا رییس جمهورشان را انتخاب کنند. محمود احمدی نژاد دیگر نمی تواند نامزد باشد، زیرا طبق قانون اساسی رییس جمهور نمی تواند برای بار سوم به این سمت انتخاب شود. او اکنون یکی از بستگان خود را به عنوان جانشین برای خود دست و پا کرده تا کارزار او را ادامه دهد: اسفندیار رحیم مشایی. این درحالی است که وی به عنوان یک ملی گرای ایرانی و یک عملگرا در سیاست، شخصیت منفور مرتجعین ایرانی و آیت الله های افراط گراست که قسم خورده اند سر او را زیر آب کنند. درحالی که حدود ۱۵ نفر از نزدیکان و طرفداران احمدی نژاد به دلایلی دستگیر و روانه زندان شده اند، رویارویی ها به شکلی بسیار محدود به فضای رسانه ای و وبلاگ ها راه یافته است. با این وجود، رد شدن از خط قرمزها و وخیم شدن شرایط در میان مدت یا بلند مدت غیرقابل پیش بینی نیست و هستند کسانی که نگران وجود یک خطر بالقوه برای بقای جمهوری اسلامی هستند.
این رویارویی که درک ابعاد آن برای یک فرد اروپایی بسیار مشکل است، ولایت فقیه را که درحقیقت قاعده حیات سیاسی ایران را تشکیل می دهد در کفه ترازو قرار داده. این مسأله به صورت کشمکشی میان رهبر انقلاب علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد که طرفدارانش مدافع یک دیدگاه جدید و تشییع بدون آخوند هستند نمود پیدا کرده است.
محمود احمدی نژاد پس از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۵ یک ایدئولوژی جدید را مطرح کرد: ائتلاف تشیع مرتجع، ملی گرایی ایرانی و پوپولیسم اقتصادی. بدین ترتیب، به گفته فرهاد خسروخاور، محقق ایرانی در پاریس، “طرفداران احمدی نژاد مبلغ گرایشی هستند که اسلام و ملی گرایی را در هم ادغام می کند. از دید آنها، ایران شیعه یک ملت اسلامی کاملاً تکامل یافته است. محمود احمدی نژاد یک دیدگاه هزاره ای دارد و آن این است که امام غایب به عنوان ناجی خواهد آمد. در این صورت، دیگر وجود رهبر انقلاب و روحانیون غیرضروری خواهد بود.”
ازطرف دیگر، ولی نصر، کارشناس ایرانی در آمریکا، معتقد است که “از دید رییس جمهور و مشاورانش، کشور ایران از زمان انقلاب اسلامی به کشوری کاملاً اسلامی تبدیل شده و به همین دلیل اکنون باید جایگزینی برای روحانیون پیدا کرد، زیرا اگر جمهوری اسلامی مظهر یک حکومت عادل و مقدس است، دیگر شیعیان برای حفظ ایمان و ارتقای آن نیازی به روحانیون ندارند. درحقیقت، تقدس در حکومت است نه در میان نگهبانان آن”.
اکنون برخی تحلیلگران پیش بینی می کنند که احمدی نژاد می تواند مارتین لوتر ایران باشد و قدرت و اقتدار روحانیون شیعه را درهم بشکند. آیت الله ها که به خوبی خطر را احساس کرده اند ازاین پس از هر تصمیم رییس جمهور انتقاد می کنند و حاضر نیستند پذیرای او یا نمایندگان او در شهر قم باشند. درحال حاضر آنها هستند که همه برگ های برنده را دراختیار دارند و بر اکثر رسانه ها، مجلس، قوه قضاییه، و نیروهای امنیتی تسلط دارند و همین مسأله توجیه کننده دستگیری های اخیر نزدیکان احمدی نژاد است.
هیچ کس نمی داند که اکنون شرایط به چه صورت رقم خواهد خورد. حفظ شرایط حاکم تا سال ۲۰۱۳ امکان پذیر است و پس از آن این مردم هستند که بازیگر نقش اول را تعیین می کنند.
در واشنگتن همه به خوبی نسبت به زوایای مختلف این وضعیت آشنایی دارند و امیدوارند که مرتجعین مذهبی پیروز شوند. زیرا همان طور که ولی نصر نیز می گوید: “پیروزی روحانیون یک پیروزی بسیار پرهزینه خواهد بود که بیشتر به شکست شبیه است. بدون احمدی نژاد، مکتب خمینی ستایی باید با حملات اصلاح طلبان رو در رو شود. در رویارویی میان مقامات ایرانی نیز، جهان باید از روحانیون حمایت کند، زیرا پیروزی آنها به پایان جمهوری اسلامی سرعت می بخشد.”
منبع: لو پست، ۳۱ ژوئیه