قانون مربوط به ازدواج با فرزندخوانده موج نگرانیآور بزرگی در جامعه ایجاد کرده که واکنشهای منفی در سطح مطبوعات و رسانهها نمونه آن است. صرفنظر از اینکه برای ازدواج با فرزندخوانده مجوز شرعی وجود دارد در این مورد به خصوص باید به مقبولیت آن نگاه کرد. شورای نگهبان با در نظر گرفتن ملاکهای مربوط به احکام اولیه در ازدواج سرپرست و فرزندخوانده ممنوعیت و خلاف شرع نمیبیند اما مگر هرآنچه خلاف شرع نباشد لزوما می تواند به یک کنش اجتماعی تبدیل شود پاسخ قطعا منفی است. استاد دکتر محقق داماد به پیروی از فقه شیعه و اجتهاد مستمر که ایشان آن را موجب فخر و مباهات میداند بر این باور است که اجتهاد برای تطبیق و سازگارسازی احکام اولیه شریعت با مقتضیات زمان و مکان و امور مستحدثه اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی و حتی سیاسی است. وقتی در شرایط خاص ازدواج مثلا یک پیرمرد یا پیرزن 70 – 60 ساله با فرزندخوانده نوجوان خود از آنچنان قباحت اخلاقی و اجتماعی برخوردار است که کسی در سطح رسانههای عمومی آن را عنوان و از آن دفاع نمیکند مجوز شرعی داشتن چنین ازدواجی مانند خلاف شرع نبودن بردهداری است زیرا با وجود خلاف شرع نبودن، داشتن و حتی خرید و فروش برده قرنها است بردهداری عملا منسوخ شده و احکام مربوط به آن را فقط میتوان در موزهها و کتب عهد عتیق پیدا کرد. فقهای شیعه تاکید دارند که هرگاه اجرای یک حکم اسلامی موجب وهن نسبت به اصل اسلام و بدبینی جامعه نسبت به آن شود آن حکم باید اجرا نشود.
راه دور نرویم موضوع قطع اعضای انسان یا سنگسار از دیدگاه شرع نهتنها ممنوع و نامشروع نیست بلکه به عنوان بخشی از نظام قضایی اسلامی به تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان رسیده و سالها جنبه اجرایی پیدا کرده بود و برخاستن موج منفی علیه این احکام و سیاهنمایی و تبلیغات سوء، مسوولان را بر آن داشت با صدور دستورالعملهای اجرایی و بخشنامهها حتیالمقدور دامنه اجرای این احکام را محدودتر کنند و علت این اقدامات عمدتا بازتابهای منفی اجرای چنین احکامی بوده است که نمونه جدید آن عدم اجرای حکم سنگسار سکینه محمدی است. در شرایطی که کشور با هجومهای همهجانبه اقتصادی و سیاسی و امنیتی روبهرو است که یکی از آنها تحریمهای فلجکننده است آیا به نفع منافع ملی است که چنین نهاد نازیبا و منفوری با تصویب قانون جنبه اجرایی پیدا کند؟ تصویب چنین قانونی رویکرد انسانی هزاران خانواده را شدیدا تحت تاثیر قرار میدهد؛ زیرا شاید در این یا آن کشور چنین اقدامی توبیخ و نکوهش عقلای جامعه را در پی نداشته باشد کما اینکه در بین اقوام و طوایف و قبایل حاشیههای جنوبی کشور خودمان بعضا ازدواج مردان سالخورده با دختران جوان از باب “فصل خون” یا حتی ازدواج معمولی نفرت اجتماعی را همانند جوامع پیشرفته باعث نمیشود اما تصور کنید پیرمرد سالخوردهیی را که دختربچه یک سالهیی را با یک احساس زیبای پدری و با علایقی غیرشهوی پرورانده و بزرگ کرده و در عنفوان جوانی آن دختربچه بخواهد آن احساس پدری را یکباره تغییر دهد و در یک رابطه ازدواجی این فرزند را به عنوان جفت خود به آغوش بکشد و یا مادرخواندهیی با همین مشخصهها که با پسرخوانده خود بر اساس مناسبات زوجیت رابطه برقرار کند در اینجا عرف و اخلاق حسنه قطعا مانع میشود و قبح اخلاقی و اجتماعی چنین اقدامی عملا جواز شرعی آن را مانند بردهداری منسوخ و بلاموضوع میکند.
منبع: اعتماد