انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پایان رسید و باراک حسین اوباما برای ۴ سال دیگر در کاخ سفید باقی خواهد ماند. پیروزی او به قوت دوره قبل نبود. رقیب تقریبا مصافی نزدیک با وی داشت. او تنها دو ایالت ایندینیا و نورس کالورینا را از میان لیست ایالت های برنده در دور قبل از دست داد. اما به طور نسبی حامیانش در بین جوانان و سیاهان در این دوره کاهش یافتند. پشتوانه اصلی موفقیت نخستین رئیس جمهور سیاه آمریکا در دومین دوره زنان و اسپانیائی تباران بودند.
کسب مجدد اکثریت مجلس نمایندگان توسط جمهوری خواهان در کنار حفظ برتری دموکرات ها در سنا باعث تداوم وضعیت موجود سیاسی در امریکا می شود که به نوعی بن بست در اجرای کامل سیاست های دو حزب اصلی آمریکا را فراهم نموده است. در این چارچوب اوباما مجبور است با جریان رقیب مصالحه کند و از موضع خودش فاصله گرفته و در جای حد وسط دو حزب قرار بگیرد. با این توضیح سعی می شود نتایج انتخاب مجدد اوباما در خصوص سیاست آمریکا در قبال ایران تشریح گردد.
نخست باید متذکر شد نگاه های هر دو حزب اصلی آمریکا در خصوص سیاست با ایران در سال های اخیر خیلی به هم نزدیک شده است. در اصل پس از تغییر جهت در راهبرد مصالحه اوباما و تمایل او به پیش برد راهبرد دو مسیر تحریم و گفتگو، تمایز بین استراتژی دموکرات ها با جمهوری خواهان که از ابتدا قائل به سختگیری بودند کم رنگ شد.
در انتخابات هر دو کاندیدا به صراحت استفاده فوری از گزینه نظامی را رد کردند و قائل به استفاده از دیپلماسی سخت گیر و تهاجمی بودند. در عین حال هر دو تاکید داشتند که در صورت لزوم و نبودن راه حل دیگر در استفاده از گزینه نظامی تردید نخواهند کرد. بنابراین نمی توان یکی را جنگ طلب نامید و دیگری را تبرئه کرد. از دید هیچیک جنگ گزینه مطلوب نیست و الویت ندارد ولی به عنوان آخرین راه حل می تواند مورد استفاده قرار گیرد. البته شاید رامنی زودتر حمله نظامی را انتخاب می کرد.
امافاکتور تعیین کننده در این ماجرا اراده رئیس جمهور امریکا نیست بلکه رفتار مقامات اصلی تصمیم گیر در تهران و موازنه قوای جهانی است.
بیشتر انتقادات رامنی در خصوص مسامحه با ایران و نزدیک تر شدن جمهوری اسلامی به بمب اتم جنبه مصرف داخی و جلب نظر لابی های یهودی را داشت. همچنین طبق عرف انتخاباتی در امریکا معمولا کاندیدا ها ازمنتهی الیه نظرات حزبی شروع می کنند و هر چه به زمان انتخابات نزدیک می شوند، موضع آنها به سمت مرکز و تعدیل میل می کند. بنابراین موضع گیری های افراطی رامنی بیشر جنبه انتخاباتی داشت و وی اگر در کاخ سفید راه می یافت قطعا عقب نشینی هایی را انجام می داد.
همچنین باید در نظر داشت جلوگیری از دست یافتن جمهوری اسلامی به سلاح اتمی راهبرد امنیتی امریکا است و فرا تر از ترجیحات و یا تصمیم گیری های دو حزب اصلی آمریکا قرار دارد.
اوباما به صراحت در مناظره انتخاباتی با رقیب عنوان کرد که در دوره ریاست جمهوری وی ایران هرگز به بمب اتم دست پیدا نخواهد کرد.درزمینه مذاکره با ایران نیز در اصل ماجرا تفاوتی بین طرفین وجود نداشت اما اوباما به گفتگو خوشبین تر از طرف مقابل بود. به عبارت دیگر در رابطه چماق و هویج، رامنی بیشتر متمایل به استفاده از چماق بود.
اصل تصمیم و راهبرد بین دو کاندیدا یکسان بود تفاوت در روش های اجرایی و زمانبندی است. البته در صورت گسترش تنش بین ایران و امریکا لحن تند تر رامنی می توانست به تشدید خطای محاسبه در طرفین منجر شود و از این رهرو احتمال رویارویی نظامی را افزایش دهد.
البته این حالت در موقعی است که وی سکاندار جنگ کلامی وروانی با ایران می شد. و گرنه انتخاب وزیر خارجه و یا دفاع با تجربه می توانست جلوی این کار را بگیرد
هر دو کاندیدا نسبت به اینکه جمهوری اسلامی حامی تروریسم است و باید در منطقه مهار گردد هم نظر بودند. همچنین در خصوص حمایت از جنبش دموکراسی خواهی و تغییر سیاسی در ایران نظر مثبتی داشتند.
شاید تفاوت ها بیشتر در نوع و اندازه حمایت از اسرائیل وبخصوص تنش آن با ایران قابل مشاهده باشد. رامنی به نحوی چشمگیر خواهان همراهی بیشتر با اسرائیل و بخصوص دولت نتانیاهو بود. موضع گیری رامنی در خصوص ایران به میزان زیادی متاثر از زاویه نگرانی های اسرائیل بود. به عبارت دیگر نقطه کانونی سیاست وی به جای انکه خود ایران باشد، بر برطرف سازی دغدغه های اسرائیل از جمهوری اسلامی متمرکز بود.
اگرچه اوباما ناخرسندی خود را از اسرائیل و بخصوص تفاوت نظرش را با دولت نتانیاهو به نمایش گزارده، اما فاصله گیری وی بدین معنا نیست که نسبت به اسرائیل بی نفاوت است. همانگونه که در مناظره آخر با رامنی بیان داشت خود را موظف به حمایت از اسرائیل در صورت مواجه شدن با خطر می بیند.
اما باید توجه داشت سیاست دولت امریکا فراتر از شکاف دو جناح به لحاظ استراتژیک متمایل به دور شدن از اسرائیل است. البته کماکان اسرائیل را متحد بشمار می آورد ولی دیگر جایگاه سابق را برای آن قائل نیست. در دکترین جدید خاورمیانه سعی می شود حمایت از اسرائیل با گسترش و تحکیم رابطه با ترکیه و کشور های عربی توازن پیدا کند و حتی تفاهم با اخوان المسلمین نیز در دستور کار است.
لذا در این چارچوب روابط آمریکا و اسرائیل دیگر بمانند سابق نیست و دولت امریکا ترجیح می دهد هزینه های کمتری در این خصوص بپردازد. نگرانی از تبعات منفی حمله نظامی یکجانبه اسرائیل به ایران بیشتر ماهیت نظامی و امنیتی دارد تا اینکه متاثر از سیاست خارجی مطلوب حزبی باشد.
یکی از وجوه تمایز اصلی دیدگاه دو کاندیدا در خو نوع نگاه به اپوزیسیون ایرانی است. رامنی اگر رئیس جمهور می شد به احتمال زیاد ارتباط دولت امریکا با اپوزیسیون ایرانی وبخصوص گروه های بر انداز و قومیتی را افزایش می داد. همچنین ممکن بود طرح هایی نظیر تشکیل آلترناتیو منفک از داخل ایران و متکی به گروه های اپوزیسیون برون مرزی مورد حمایت دولت امریکا قرار بگیرد.
اما در تحلیل آخر بسیار بعید بود تکرار تجربه عراق وافغانستان و اشغال نظامی مورد توجه وی واقع شود.
رامنی در کوتاه مدت فشار بیشتری را به جمهوری اسلامی اعمال می کرد. اما با توجه به اینکه وی خواهان چالش بیشتر با روسیه و چین بود لذا اوباما در میان مدت به طور نسبی بهتر می تواند اجماع جهانی بر علیه جمهوری اسلامی را حفظ کند.
بنابراین اگر فضا به سمت جنگ محدود برود، اوباما به مراتب مشروعیت بیشتر برای حمله دارد وبهتر می تواند دنیا را بر علیه ماجراجوئی اتمی حکومت ایرات بسیج نماید. این واقعیت مورد توجه مراکز امنیتی جمهوری اسلامی نیز است.
همچنین پیروزی اوباما منجر به تداوم فشار های موجود شد اما آمدن رامنی وفقه ای ایجاد می کرد تا سیاست تازه و تیم جدید تشکیل گردد واین امر به حکومت ایران مجال تنفس کوتاه مدتی می داد.
اوباما قائل به چند جانبه گرایی وتعامل با جهان اسلام است. این امر باعث می گردد تا در مجموع مشارکت جهانی در مدیریت جهان افزایش یابد و از درگیری ها و برخورد تمدن ها کاسته شود. چنین سیاستی در دراز مدت به نفع نیرو های عدالت خواه و صلح طلب در دنیا است و کمک می کند تا مبارزه با برتری طلبی و سیاست های یکسان ساز تحمیلی در دنیا تقویت شود. از این منظر انتخاب اوباما منفعت مشخصی برای جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران دارد.
ولی بزرگترین تفاوت در ماورای سیاست در قبال ایران قرار دارد که البته تاثیر غیر مستقیم بر فضای سیاسی ایران نیز خواهد داشت.
اما حال چه خواهد شد؟
بر خلاف تصویری که برخی از تحلیلگران داخل و خارج ارائه داده اند، پیروزی مجدد اوباما تغییری در کاهش تنش با حکومت ایران ایجاد نخواهد کرد. فشار سنگین کنونی ادامه خواهد یافت تحریم هایکمرشکن بیشتری به صورت یکجانبه و چند جانبه ادامه خواهد یافت. او تا زمانی که حکومت ایران حاضر به مصالحه بر سر بحران هسته ای نباشد، با آن سازش نخواهد کرد و به سیاست های تنبیهی را افزایش خواهد داد. جنگ محدود و استفاده از گزینه نظامی با انتخاب اوباما نه تنها منتفی نشده است بلکه در صورت تداوم بن بست موجود و افزایش فعالیت های حساس اتمی از سوی ایران در ماه های آینده محتمل است و دولت اوباما توانایی بیشتری در اجرای آن دارد.
البته پنجره گفتگو باز خواهد ماند چون در استر اتژی دو مسیره مذاکره و تحریم، هیچگاه گفتگو نفی نشده است. این پنجره از اواخر دوره ر یاست جمهوری جرج بوش باز شد که برای اولین بار نماینده آمریکا در مذاکرات هسته ای گروه ۱+۵ با جمهوری اسلامی حضور یافت.
راهبرد اوباما در سیاست خارجی مبتنی بر واقع گرایی است. در این راهبرد انطعاف وجود دارد وبا توجه به رفتار حریف، گام های عملی تنظیم می گردد. حکومت ایران اگر نرمش نشان دهد، از غلظت فشار امریکا و سیاست تنبهی نیز کاسته می شود. در غیر این صورت شکاف و تنش بیشتر می گردد.
به احتمال زیاد دور جدید مذاکرات هسته ای آغاز خواهد شد ولی انتخاب مجدد اوباما تغییری در روال موجود ایجاد نخواهد کرد مگر اینکه مذاکره کنندگان ایرانی، طرح جدیدی بیاورند و از در مصالحه وارد شوند. امری که با توجه به مواضع رهبری و وقایعی چون حمله به پهباد امریکایی بعید به نظر می رسد.
البته سیاست اوباما در قبال ایران تنها منبعث بر نظرات وی و یا حزب دموکرات نیست بلکه با توجه به سیطره جمهوری خواهان در کنگره، ناگزیر به مصالحه با آنان است. بنابراین تغییر محسوس و عمده در سیاست کنونی آمریکا در قبال ایران رخ نخواهد داد. فضا اگر تند تر نشود، ملایم تر نمی گردد.
همچنین بموازات افزایش تحریم ها دولت اوباما به عملیات خرابکارانه و جاسوسی به صورت مستقیم و یا مشترک با سرویس های اطلاعاتی اروپایی و اسرائیل ادامه خواهد داد. البته این عملیات شامل ارسال بد افزار ها و فرمان های مختل ساز بوده و بیشتر حالت نرم افزاری دارد. همچنین گسترش نفوذ در برنامه هسته ای ایران و ایجاد حفره های اطلاعاتی نیز در دستور کار قرار دارد. اما بعید است آمریکا به ترور های فیزیکی دست اندرکاران و کارشناسان اتمی ایران مبادرت ورزد.
پیام انتخاب مجدد اوباما، تداوم روز های سخت انزوا و تحمل فشار های شدید برای حکومت ایران است اگر بخواهد در را همچنان به پاشنه قبلی بچرخاند.