“در این ولایت غریب تنها می روم و تنها می آیم تا برای چند دقیقه روی پسرم را ببینم.” این سخن مادری است خراسانی که در هفته آخر د یماه 1389 را بروی “ ولایت غریب”جمهوری اسلامی می گشاید.
او مادر”سالخورده و بیمار” محمد داوری ـ- جانباز جنگ، عضو سازمان معلمان ـ– است ؛ جوانی آمده و بر آمده از “دامان و لایت”. جرمش غیر از سر دبیری سایت سحام نیوز ، این فریاد در “دادگاه ولایت” که :” می خواهند در قضیه تجاوز به زندانیان، کسی را قربانی کنند و بهتر از من کسی را پیدا نکردند.”
و زنی دیگر، سکینه حبیبی، همسر عبدالرضا قنبری، صدا در صدای مادر خراسانی می اندازد:“نگذارید یک معلم گمنام را اعدام کنند.”
و هفته ایست که باروز تاریخی”شاه رفت” آغاز می شود .مهدی کروبی می گوید اکنون
” عمامه” جانشین” تاج شده است و درست در همین ایام مستبدی کت و کراوات پوش که هم نام دیکتاتور حاکم بر ایران است، مغلوب انقلاب” گل یاس” می شود و از تونس می گریزد.
جهان با چشم باز می بیند که«نخستین قیام مردمی در جهان عرب» فریاد سبز آزادی را از تونس به جانب اردن و الجزایر فریاد کرده است. مردم تونس دومین کشو رجهان بعد از ایرانند که با استفاده از شبکههای اجتماعی صدای خود را به گوش جهانیان می رسانند.
در “ولایت غریب” پخش فیلم های “انقلاب سبز” تونس ممنوع است . مردم باید سخنان کاظم صدیق امام جمعه دم گور تهران و آیت اله شکرین مکارم شیرازی راباور کنند که از تکرار انقلاب 57 ایران می گویند. یا سخن احمدی نژا درا بشنوند که یک سور دیگر به مرحوم مغفور خلد اشیان” گوبلز “ می زند:” مردم تونس، به دنبال برقراری مناسبات و احکام اسلام ناب محمدی هستند.”
رئیس دولت کودتا که “بن علی” را” دیکتاتور وابسته به غرب” می خواند، ظاهرا در روزهای طلائی “ ماه عسل” با “ سیدعلی” است که این هفته هم در راس امور و اخبار مربوط به جمهوری اسلامی ایستاده و تکان نمی خورد. نماز جمعههای “تاریخساز”ش را منتشر می کنند . همکاران روز زیر عنوان زیبای از “بنده حقیر” تا “تن علیل” دست به مرور این فرمایشات می زنند. خبر از دیدار”خامنه ای با امام زمان در بیابان” می رسد. قولی از آیت اله گلپایگانی نقل می شود که آقای خامنه ای را د رحال مذاکره با “حضرت جعفر طیار” دیده است. مرد م از”آموزش مبارزه با شیطان توسط خامنهای” مطلع می شوند. آخرین خبر ها از انتشار کیفرخواست مهر وموم شده دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری حکایت دارد : “-خامنهای فرمان قتل را صادر کرد..”
و مهمتر ازهمه ،– شاید- فرازی از سخنان خصوصی رهبرانقلاب د ردیدار با “ مراجع قم” باشد که ابتدا در یک وبلاگ بی نام ونشا ن منتشرو سپس توسط شبکه مافیائی رسانه های طالبان شیعه آفتابی می شود:” از وقتی که آقای احمدینژاد آمده- بحث حاکمیت دوگانه نیست؛ حاکمیت یگانه است؛ یعنی دولت و رهبری و تشکیلات در امتداد یک خط قرار دارند.”
ظاهرا دیگر شکی نمی ماند که رهبری و دولت در یک خط قرار دارند و به یاری هم خطان فسادناپذیر باقدم های بلندپیش می روند تا مدیریت جهان را بر عهده بگیرند. یکیشان محمد رضا رحیمی معروف است که معاون اول رئیس جمهورباشد و نامش در صدر فهرست باند فساد فاطمی. ایشان این هفته به دلایل نامعلوم ناگهان شیر شد ه و فرمایش فرموده اند:” با بی شرمی، من و رییس جمهور را در رسانه ها متهم می کنند.”
معلوم نیست منظورش رسانه هائی است که دارند محمدعلی رامین را هم درا زمی کنند یانه.همکار سابق آقای رحیمی سابقه درخشانی داشت:” مبدع بحثهای جنجالی مربوط به «انکار هولوکاست» و در دوران تصدی گری معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در راس برخورد ها با رسانه های منتقد دولت و مسبب اصلی تو قیف اندک روزنامهها و نشریات منتقد بازمانده از سالهای پیش .”
حالا هم متهم است به:” فساد مالی در مطبوعات از جمله اختصاص یارانه به روزنامه هایی که هرگز منتشر نشده اند. “
رقم پرداختی را هم جلو بچه بگذاری قهر می کند: هشت میلیارد تومان ناقابل.
و مشت نمونه خروار از ٍثمرات خط واحد رهبری-ـ دولت که از دوگانه خامنه ای- احمدی نژاد آغاز می شود و به امثال رحیمی-ـ رامین می رسد به شرح زیر است و البته فقط در یک هفته ماه اول زمستان:
بانک جهانی اعلام می کند:” نرخ رشد ایران، یک چهارم میانگین کشور های در حال توسعه است.”
وزیر اقتصادخبر می دهد:” حساب ذخیره ارزی خالی است.” حتما ایشان خبر ندارد۵/۲ میلیارد دلار آخرین ذخیره ارزی اعلام شده- در فاصله یک سال کجا رفته است.
رئیس سازمان محیط زیست می گوید: “ مساحت جنگلهای کشور از 18 میلیون هکتار به 12 میلیون هکتار کاهش یافته است.”
ایشان که معاون احمدی نژاد هم هستند ، مقایسه ای می فرمایند مایه افتخار “نظام”: ترکها پیشتر 18 میلیون هکتار جنگل داشتند که امروزه به 23 میلیون هکتار رسیده در حالی که ما جنگلهای خود را از دست دادهایم. “
خبرهای اقتصادی هفته از عقب نشینی گام به گام دولت از هدفمند سازی حکایت دارد.
مامور نفوذی در موساد ، بوکسور هم تیمی امام جمعه قم و عضو سپاه پاسداران از کارد رمی آید. اوضاع جوری می شود که دل آدم بحال” شهید سعید امامی” می سوزد . ظاهرا رهروانش از نوشتن سناریوامنیتی هم عاجزند. نکند برادر حسن شایانفر کلاس هایش را تعطیل کرده باشد.
در عوض جوخه های شکنجه و اعدام فعالند. بامداد چهارشنبه ۱۰نفر دیگر به دار آویخته می شوند و شمار اعدامهایی که در یک ماه گذشته از سوی خبرگزاریهای جمهوری اسلامی اعلام شده است از مرز ۵۰ نفرمی گذرد. ماه اول سال نوی میلادی تازه از نیمه گذشته که جمهوری اسلامی رکورد خودش را می شکند. مراجع حقوقی جهان اعلام می کنند:” در ایران به طور متوسط در هر هشت ساعت یک نفر اعدام می شود.“سخنگوی قوه قضائیه هم برا ی جور شدن جنس رسانه های جهانی، دوباره دست روی یک موضوع جنجالی می گذارد:“ پرونده سکینه آشتیانی همچنان در مرحله قبلی است.”
و مامورین امنیتی ، همچنان می گیرند و می برندو می کشند. جنازه اعدام شدگان را نمی دهند و سنگ قبر جانباختگان را می شکنند.
وزارت ارشاد ۱۰۰ صفحه از یک کتاب400 صفحه ای بهرام بیضایی را “ تاراج” می کند.
خبر می رسد که ناشران ایران یکایک ورشکست می شوند و کتابفروشی ها را می بندند. وزیر ارشاد می فرمایند:” دیدند درآمدزایی ندارد ،دنبال مشاغل دیگر رفتند . کارهای فرهنگی مثل بقیه کارهای خدماتی و تجاری در کشور نیست که درآمد بالایی داشته باشد.”
بهتر ازاین نمی شود چهره متولیان فرهنگ در “ ولایت غریب” را نشان داد. بیهوده نیست که نمایش یکی از معروفترین نمایش های جهان متوقف و دست اندرکاران ان روانه دادسرا می شوند. گزارش همکاران روز از تهران در این باره را باید در “هنر روز” خواند و براحوال فرهنگ در “ولایت غریب” زار زار گریست.
و تازه این ا زنتایج سحر است. گند فرهنگ چنان در می آید که” حاج ابوالقاسم طالبی” در برنامه سینمایی – امنیتی “هفت” تلویزیون برای” لیلا اوتادی” پرونده می سازد و می گوید او بدروغ و از ترس پایش را گچ گرفته بود. هدف وادار ساختن این بازیگر به ایفای نقش ندا آقا سلطان است.
در “ولایت غریب” حتی شلوار کوتاه بازیگر فوتبال ایرانی درآنتا لیا هم مساله است.
اردوی فوتبالیست ها ر ا آنقدر دور ازشهر بر پا کرده اند” که اگر بازیکنی از اردو فرار کند ، گرگ او را می خورد”، اما” کمیته منشور اخلاقی”متوجه خطر بزرگی می شودو همه چیز بهم می ریزد:” مازیار زارع در یک عکس دسته جمعی، به جای شلوار بلند، شلوار کوتاه پوشیده است.”
بیچاره فوتبالیست ها که آبروی جمهوری اسلامی را برده اند از ترکیه بر می گردند تا تیم مذاکره اتمی برود و دسته گل دیگری آب بدهد.
فردا- جمعه- دو رجدید مذاکرات هسته ای دراستانبول آغاز می شود. روزنامه گاردین ازدست پر غرب برهبری آمریکا خبر می دهد:” تاثیر تحریم ها هر روز بیشتر می شود. ویروس استاکس نت خرابی ایجاد کرد. این امر در خصوص ترور دانشمندان هستهای ایران نیز اتفاق افتاده است. اوباما تحریمهای شدیدتری علیه ایران اعمال کرده است وحتی بیشتر از آنچه بوش وضع کرده بود. اوباما همچنین روسیه را نیز در کنار خود دارد.”
رئیس جمهورچین هم اکنون در امریکاست. دیدار هو جین تائو از آمریکا مهمترین دیدار یک رهبر چین از ایالات متحده در 30 سال اخیر توصیف شده است .دیداری که” چگونگی تعامل با کره شمالی و مساله هسته ای ایران” هم درآن موردبحث قرار می گیرد.
“نظام” در آستانه مذاکرات یک” تور اتمی” تدارک دیده است.درآخرین روز ،نماینده جمهوری اسلامی که عضو مهم بیت رهبری هم هست ازچین دست خالی برمی گردد.
میهمانی هسته ای بدون حضورمیهمانان برگزارمی شود. نه تنها اروپا و روسیه و چین، حتی همسایگان عرب هم نیامده اند. مطبوعات مهم جهان شکست تور اتمی ایران پیش از آغاز را” هدیه چین به آمریکا” ارزیابی می کنند. نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید هم خوراک دلخواه آمریکائی ها را می گذارد روی میز مذاکره:” نیمی ا زراه محو اسرائیل از صفحه وجود طی شده است.”
خانم ها! آقایان!
باور بفرمائید حق بارحیم مشائی است:” مهمترین پدیده خبری جهان مربوط به ایران است ؛ لکوموتیو ما روی ریل است.”
پدیده های خبری این هفته حتما با اخبا راجلاس استانبول تکمیل خواهد شد . شک نکنیدجمهوری اسلامی باز هم توی دهان غرب خواهد زد و جهان را متحیر خواهد کرد. لکوموتیو “ما”هم واقعا روی ریل است. می خواهد این “ما” همان”نظام مقدس جمهوری اسلامی” باشد یا شخص شخیص آقای رحیم خان مشائی.
تاریخ نشان خواهد داد ایشان راننده لکوموتیوی هستند که براه افتاده تانفر
بعدی را به سبک” پوتین” به کاخ ریاست جمهوری ببرد؛ یا کس دیگری که درتاریکی دارد کراواتش را گره می زند.
هرچه هست”برنامه” بر دزدیدن آرای جنبش سبز متمرکز است. ذکر ایران ایران گرفتن، لوح کورو ش رابه ایران اوردن،به هنرپیشه های زن “هدیه” دادن و حالا سینه برای جعفر پناهی به تنور چسباندن:” من قبلا هم اعلام کردم که حکم او را دستگاه قضایی صادر کرده و نظر دولت و رئیسجمهور این نیست. ما نمیپسندیم جعفر پناهی براساس این حکم مدت زیادی نتواند کار کند و معتقدیم نباید در این زمینهها ورود کرد.»
همه این شعبده ها، متوجه انتخابات آینده است. روزنامه ابتکار بدرستی می نویسد:” گروه حاکم برای برگزاری «انتخاباتی با پیروزی تضمینشده» به دنبال یک رقیب میگردند. حریفی که البته چندان قدرتمند نباشد که رقابت را نفسگیر کند.هدف جناح حاکم دو موضوع است؛ یکی اینکه به هرحال بدون رقیب نمیتوان رقابت کرد و دیگری که مهم تر هم هست این است که در صورت نبود یک حریف اصلاحطلب، مجبورند که دو تیم شوند و یک بازی دوستانه را سامان دهند. “
دولت و مجلس در صدد”تغییر نظام انتخاباتی برای جلوگیری از نفوذ فتنه گران در انتخابات آینده”هستند. احمدی نژاد مهدی هاشمی را “اخلالگر لندن نشین”می نامد.
وکیهان به صراحت تمام درپاسخ سخنان محمد خاتمی می نویسد:” با وطن فروش مناظره نمی کنند اعدامش می کنند.”
د یماه 1389 به پایان می رسد. و کارمیهن ما، ایران ما ،زیر سلطه طالبان شیعی بجائی می رسد که سفیر افغانستان در پاسخ اعتراض “ نظام” به برپائی تظاهرات علیه جمهوری اسلامی می گوید:” کابل تهران نیست. بر بنیاد آزادی بیان که در قانون اساسی ما تضمین شده هر کس حق دارد در هر موردی که می خواهد معترض باشد و نظر خود را ابراز کند.”
خون باید گریست. خون . خون.
نشریه اکونومیست اوضاع را در یک تیتر حرفه ای جمع می بندد:” رژیم ایران کمربندها را سفت تر و مشت خود را فشرده تر می کند.”
غریب است زندگی در ولایت غریب که نام تازه میهن ما ایران است. ایران ما که سرزمین عشق و گل بودو شعر.
کیست صاحب این شعر که بر امواج ا یمیل از ولایت غریب به غربت می آید و راه بر سیلاب اشک می بندد؟
نــومـــیــــد نــــبــــاید شد خــــورشــیـــــد به در آید
نـــابــود شـــــود این شب فـــردا کــــه ســـحــر آید
دوران دغـــل کـــــــــــاری آنـــگاه بــــــــه ســــر آید
بـــــوی خـــــــــوش آزادی از کــــوه و کـــمـــــر آید
با یــــاد چـــنــــــین روزی ایــــن لحظه خوب و ناب
ای خـــــواب رهـــــایم کن ای روز مــــرا دریـــــاب
او مادر “سالخورده و بیمار” محمد داوری - جانباز جنگ، عضو سازمان معلمان – است ؛ جوانی آمده و بر آمده از “دامان و لایت”. جرمش غیر از سر دبیری سایت سحام نیوز، این فریاد در “دادگاه ولایت” که: “می خواهند در قضیه تجاوز به زندانیان، کسی را قربانی کنند و بهتر از من کسی را پیدا نکردند.”
و زنی دیگر، سکینه حبیبی، همسر عبدالرضا قنبری، صدا در صدای مادر خراسانی می اندازد: “نگذارید یک معلم گمنام را اعدام کنند.”
و هفته ایست که باروز تاریخی “شاه رفت” آغاز می شود.مهدی کروبی می گوید اکنون” عمامه” جانشین” تاج شده است و درست در همین ایام مستبدی کت و کراوات پوش که هم نام دیکتاتور حاکم بر ایران است، مغلوب انقلاب” گل” یاس می شود و از تونس می گریزد.
جهان با چشم باز می بیند که “نخستین قیام مردمی در جهان عرب” فریاد سبز ازادی را از تونس به جانب اردن و الجزایر فریاد کرده است. مردم تونس دومین کشو رجهان بعد از ایرانند که با استفاده از شبکههای اجتماعی می توانند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند.
در “ولایت غریب” پخش فیلم های “انقلاب سبز” تونس ممنوع است. مردم باید سخنان کاظم صدیق امام جمعه دم گور تهران و آیت اله شکرین مکارم شیرازی راباور کنند که از تکرار انقلاب 57 ایران می گویند. یا سخن احمدی نژا درا بشنوند که یک سور دیگر به مرحوم مغفور خلد اشیان “گوبلز ” می زند: “مردم تونس، به دنبال برقراری مناسبات و احکام اسلام ناب محمدی هستند.”
رئیس دولت کودتا که “بن علی” را “دیکتاتور وابسته به غرب” می خواند، ظاهرا در روزهای طلائی “ماه عسل” اوج با “ سیدعلی” است که این هفته هم در راس امور و اخبار مربوط به جمهوری اسلامی است. نماز جمعههای “تاریخساز”ش را منتشر می کنند. همکاران روز زیر عنوان زیبای از “بنده حقیر” تا “تن علیل” این فرمایشات را مررومی کنند. خبر از دیدار”خامنه ای با امام زمان در بیابان” می رسد. نقل قولی از آیت اله گلپایگانی می شود که آقای خامنه ای را د رحال مذاکره با “حضرت جعفر طیار” دیده است. مرد م از”آموزش مبارزه با شیطان توسط خامنهای” مطلع می شوند. آخرین خبر ها از انتشار کیفرخواست مهر وموم دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری حکایت دارد : “-خامنهای فرمان قتل را صادر کرد.”
و مهمتر ازهمه، – شاید- فرازی از سخنان خصوصی رهبرانقلاب د ردیدار با “مراجع قم” باشد که ابتدا در یک وبلاگ بی نام ونشا ن منتشرو سپس توسط شبکه مافیائی رسانه های طالبان شیعه آفتابی می شود: “از وقتی که آقای احمدینژاد آمده- بحث حاکمیت دوگانه نیست؛ حاکمیت یگانه است؛ یعنی دولت و رهبری و تشکیلات در امتداد یک خط قرار دارند.”
ظاهرا دیگر شکی نمی ماند که رهبری و دولت در یک خط قرار دارند و به یاری هم خطان فسادناپذیر باقدم های بلندپیش می روند تا مدیریت جهان را بر عهده بگیرند. یکیشان محمد رضا رحیمی معروف است که معاون اول رئیس جمهورباشد و نامش در صدر فهرست باند فساد فاطمی. ایشان این هفته به دلایل نامعلوم ناگهان شیر شد ه و فرمایش فرموده اند: “با بی شرمی، من و رییس جمهور را در رسانه ها متهم می کنند.”
معلوم نیست منظورش رسانه هائی است که دارند محمدعلی رامین را هم درا زمی کنند یانه. ایشان سابقه درخشانی داشت: “مبدع بحثهای جنجالی مربوط به «انکار هولوکاست» و در دوران تصدی گری معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در راس برخورد ها با رسانه های منتقد دولت و مسبب اصلی تو قیف اندک روزنامهها و نشریات منتقد بازمانده از سالهای پیش.”
حالا هم متهم است به: “فساد مالی در مطبوعات از جمله اختصاص یارانه به روزنامه هایی که هرگز منتشر نشده اند.”
رقم پرداختی را هم جلو بچه بگذاری قهر می کند: هشت میلیارد تومان ناقابل.
و مشتی نمونه خروار از ٍثمرات خط واحد رهبری- دولت که از دوگانه خامنه ای- احمدی نژاد آغاز می شود و به امثال رحیمی- رامین می رسد به شرح زیر است و البته فقط در یک هفته ماه اول زمستان:
بانک جهانی اعلام می کند: “نرخ رشد ایران، یک چهارم میانگین کشور های در حال توسعه است.”
وزیر اقتصادخبر می دهد: “حساب ذخیره ارزی خالی است.” حتما ایشان خبر ندارد۵/۲ میلیارد دلار آخرین ذخیره ارزی اعلام شده- در فاصله یک سال کجا رفته است.
رئیس سازمان محیط زیست می گوید: “مساحت جنگلهای کشور از 18 میلیون هکتار به 12 میلیون هکتار کاهش یافته است.”
ایشان که معاون احمدی نژاد هم هستند، مقایسه ای می فرمایند مایه افتخار “نظام”: “ترکها پیشتر 18 میلیون هکتار جنگل داشتند که امروزه به 23 میلیون هکتار رسیده در حالی که ما جنگلهای خود را از دست دادهایم.”
خبرهای اقتصادی هفته از عقب نشینی گام به گام دولت از هدفمند سازی حکایت دارد.
مامور نفوذی در موساد، همبازی امام جمعه قم، عضو سپاه پاسداران از کارد رمی آید جوری که دل آدم بحال “شهید سعید امامی” می سوزد. ظاهرا رهروانش از نوشتن سناریوامنیتی هم عاجزند.
در عوض جوخه های شکنجه و اعدام فعالند. بامداد چهارشنبه ۱۰نفر دیگر به دار آویخته می شوند و شمار اعدامهایی که در یک ماه گذشته از سوی خبرگزاریهای جمهوری اسلامی اعلام شده است از مرز ۵۰ نفرمی گذرد. ماه اول سال نوی میلادی تازه از نیمه گذشته که جمهوری اسلامی رکورد خودش را می شکند. مراجع حقوقی جهان اعلام می کنند: “در ایران به طور متوسط در هر هشت ساعت یک نفر اعدام می شود.“سخنگوی قوه قضائیه هم برا ی جور شدن جنس رسانه های جهانی، دوباره دست روی یک موضوع جنجالی می گذارد: “ پرونده سکینه آشتیانی همچنان در مرحله قبلی است.”
و مامورین امنیتی، همچنان می گیرند و می برندو می کشند. جنازه اعدام شدگان را نمی دهند و سنگ قبر جانباختگان را می شکنند.
وزارت ارشاد ۱۰۰ صفحه از یک کتاب400 صفحه ای بهرام بیضایی را “تاراج” می کند.
خبر می رسد که ناشران ایران یکایک ورشکست می شوند و کتابفروشی ها را می بندند. وزیر ارشاد می فرمایند: “دیدند درآمدزایی ندارد، دنبال مشاغل دیگر رفتند. کارهای فرهنگی مثل بقیه کارهای خدماتی و تجاری در کشور نیست که درآمد بالایی داشته باشد.”
بهتر ازاین نمی شود چهره متولیان فرهنگ در “ولایت غریب” را نشان داد. بیهوده نیست که نمایش یکی از معروفترین نمایش های جهان متوقف و دست اندرکاران ان روانه دادسرا می شوند. گزارش همکاران روز از تهران در این باره را باید در “هنر روز” خواند و براحوال فرهنگ در “ولایت غریب” زار زار گریست.
و تازه این ا زنتایج سحر است. گند فرهنگ چنان در می آید که “حاج ابوالقاسم طالبی” در برنامه سینمای – امنیتی “هفت” تلویزیون برای”لیلا اوتادی” پرونده می سازد و می گوید او بدروغ و از ترس پایش را گچ گرفته بود. هدف وادار ساختن این بازیگر به ایفای نقش ندا آقا سلطان است.
در “ولایت غریب” حتی شلوار کوتاه بازیگر فوتبال ایرانی درآنتا لیا هم مساله است.
اردوی فوتبالیست ها ر ا آنقدر دور ازشهر بر پا می کنند “که اگر بازیکنی از اردو فرار کند، گرگ او را می خورد”، اما” کمیته منشور اخلاقی”متوجه خطر بزرگی می شودو همه چیز بهم می ریزد: “مازیار زارع در یک عکس دسته جمعی، به جای شلوار بلند، شلوار کوتاه پوشیده است.”
بیچاره فوتبالیست ها که آبروی جمهوری اسلامی را برده اند از ترکیه بر می گردند تا تیم مذاکره اتمی برود و دسته گل دیگری آب بدهد.
فردا- جمعه- دو رجدید مذاکرات هسته ای دراستانبول آغاز می شود. روزنامه گاردین ازدست پر غرب برهبری آمریکا خبر می دهد: “ تاثیر تحریم ها هر روز بیشتر می شود. ویروس استاکس نت خرابی ایجاد کرد. این امر در خصوص ترور دانشمندان هستهای ایران نیز اتفاق افتاده است. اوباما تحریمهای شدیدتری علیه ایران اعمال کرده است وحتی بیشتر از آنچه بوش وضع کرده بود. اوباما همچنین روسیه را نیز در کنار خود دارد.”
رئیس جمهورچین هم اکنون در امریکاست. دیدار هو جین تائو از آمریکا مهمترین دیدار یک رهبر چین از ایالات متحده در 30 سال اخیر توصیف شده است. دیداری که “چگونگی تعامل با کره شمالی و مساله هسته ای ایران” هم درآن موردبحث قرار می گیرد.
جمهوری اسلامی د ر آستانه مذاکرات یک “تور اتمی” تدارک دیده است. درآخرین روز، نماینده جمهوری اسلامی که عضو مهم بیت رهبری هم هست ازچین دست خالی برمی گردد.
میهمانی هسته ای بدون حضورمیهمانان برگزارمی شود. نه تنها اروپا و روسیه و چین، حتی همسایگان عرب هم نیامده اند. مطبوعات مهم جهان شکست تور اتمی ایران پیش از آغاز را “هدیه چین به آمریکا” ارزیابی می کنند.
خانم ها! آقایان!
باور بفرمائید حق بارحیم مشائی است: “مهمترین پدیده خبری جهان مربوط به ایران است؛ لکوموتیو ما روی ریل است.”
پدیده های خبری این هفته حتما با اخبا راجلاس استانبول تکمیل خواهد شد. شک نکنیدجمهوری اسلامی باز هم توی دهان غرب خواهد زد و جهان را متحیر خواهد کرد. لکوموتیو “ما” راستی روی ریل است. می خواهد این “ما” همان “نظام مقدس جمهوری اسلامی” باشد یا شخص شخیص آقای رحیم خان مشائی.
تاریخ نشان خواهد داد ایشان راننده لکوموتیوی هستند که براه افتاده تانفر
بعدی را به سبک “پوتین” به کاخ ریاست جمهوری ببرد؛ یا کس دیگری که درتاریکی دارد کراواتش را گره می زند.
هرچه هست”برنامه” بر دزدیدن آرای جنبش سبز متمرکز است. ذکر ایران ایران گرفتن، لوح کورو ش رابه ایران اوردن، به هنرپیشه های زن “هدیه” دادن و حالا سینه برای جعفر پناهی به تنور چسباندن: “من قبلا هم اعلام کردم که حکم او را دستگاه قضایی صادر کرده و نظر دولت و رئیسجمهور این نیست. ما نمیپسندیم جعفر پناهی براساس این حکم مدت زیادی نتواند کار کند و معتقدیم نباید در این زمینهها ورود کرد.”
همه این شعبده ها، متوجه انتخابات آینده است. روزنامه ابتکار بدرستی می نویسد: “گروه حاکم برای برگزاری «انتخاباتی با پیروزی تضمینشده» به دنبال یک رقیب میگردند. حریفی که البته چندان قدرتمند نباشد که رقابت را نفسگیر کند . هدف جناح حاکم دو موضوع است؛ یکی اینکه به هرحال بدون رقیب نمیتوان رقابت کرد و دیگری که مهم تر هم هست این است که در صورت نبود یک حریف اصلاحطلب، مجبورند که دو تیم شوند و یک بازی دوستانه را سامان دهند”.
دولت و مجلس در صدد “تغییر نظام انتخاباتی برای جلوگیری از نفوذ فتنه گران در انتخابات آینده”هستند. احمدی نژاد مهدی هاشمی را “اخلالگر لندن نشین”می نامد.
وکیهان به صراحت تمام درپاسخ سخنان محمد خاتمی می نویسد: “با وطن فروش مناظره نمی کنند اعدامش می کنند.”
د یماه 1389 به پایان می رسد. و کارمیهن ما، ایران ما، زیر سلطه طالبان شیعی بجائی می رسد که سفیر افغانستان در پاسخ اعتراض “نظام” به برپائی تظاهرات علیه جمهوری اسلامی می گوید: “کابل تهران نیست. بر بنیاد آزادی بیان که در قانون اساسی ما تضمین شده هر کس حق دارد در هر موردی که می خواهد معترض باشد و نظر خود را ابراز کند.”
خون باید گریست. خون. خون.
نشریه اکونومیست اوضاع را در یک تیتر حرفه ای جمع می بندد: “رژیم ایران کمربندها را سفت تر و مشت خود را فشرده تر می کند.”
غریب است زندگی در ولایت غریب که نام تازه میهن ما ایران است. ایران ما که سرزمین عشق و گل بودو شعر.
کیست صاحب این شعر که بر امواج ا یمیل از ولایت غریب به غربت می آید و راه بر سیلاب اشک می بندد؟
نومید نباید شد / خورشید به در آید
نابود شود این شب / فردا که سحر آید
دوران دغل کاری / آنگاه به سر آید
بوی خوش آزادی / از کوه و کمر آید
با یاد چنین روزی / این لحظه خوب و ناب
ای خواب رهایم کن / ای روز مرا دریاب