پوستری که سایت خامنه ای از جمله او منتشر کرده است
سخنان روحانی درباره مخالفان مذاکرات هسته ای جنجال برانگیز شده است. دیروز روح الله حسینیان طی سخنانی به ادبیات حسن روحانی اعتراض کرد و در پاسخ به این سئوال که چرا با تمام توهینهایی که احمدینژاد در دوران ریاستش کرده بود اینگونه برخورد نشد، گفت: “هیچگاه احمدینژاد اینطور صحبت نکرد.”
سایت نامه نیوز، وابسته به مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری، در گزارشی با عنوان “حافظه کوتاه مدت پایداریها و فراموش کردن ادبیات سخیف احمدینژاد” نوشت: “مخالفان دولت تمام ادبیات استثنایی احمدی نژاد را فراموش کردهاند و گویی « به جهنم» روحانی اولین کلمه غیرمعقول سیاسی در ایران است.” نویسنده سایت اضافه کرده بود: “هنوز یک سال از پایان دولت احمدی نژاد نگذشته است و بسیاری از مردم صحبت و ادبیات رئیس جمهور پیشین ایران را به یاد دارند. ادبیاتی که بسیاری از مردم آن را برخلاف شان یک رئیس جمهور میدانستند و حتی برخی از آن احساس شرم میکردند.”
در این گزارش بخشی از جملات قصار رئیس پیشین جمهوری اسلامی هم مرور شده بود: “آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان شما پاره شود/ ما یک ضربالمثل در فارسی داریم و کسی که حرف بیجا میزند و خارج از قد و قواره خودش صحبت میکند، به آن میگوییم یک کلام از مادر عروس./ آب را بریزید همان جایی که میسوزد/ اگر خیلی عرضه دارید، اوضاع کشورهای خود را جمعوجور کنید و به ملتهای خود برسید؛ شما نمیتوانید آب بینی خود را بالا بکشید./ همهاش کشک است، طرف راه میرفت میگفت ابرقدرت، قدر قدرت…ای زکی./ باید چهار ماهواره به فضا پرتاب کنیم تا هر «ننه قمری» کلید آنرا پایین نیاورد.”
ادبیات مسئولان جمهوری اسلامی همواره موجب کنایه و طعنه منتقدان بوده است. گرچه محمود احمدی نژاد در دوره ریاست جمهوری اش نماد این ادبیات شد، اما او تنها یکی از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی در اینباره بود. در سال ۱۳۸۸ نارضایتی از این ادبیات چنان بود که یکی از شعارهای انتخاباتی هواداران میرحسین موسوی چنین بود: “ادب مرد به ز دولت اوست”
در آن زمان یکی از اعضای گروه فشار در دفاع از فحاشیها و بی ادبی های حزب الله به مخالفان نوشت: “اگر برائت از زنده و مرده منافقین بی ادبی است، پس مرگ بر با ادبی. ما اما دقیقا مثل قمر بنی هاشم با ادبیم. بسیجی ادبش را از «باب الادب» ارث گرفته است. من آنقدر که از نصایح دوستان مدعی ادب، به بسیجیان ناراحت می شوم از بد و بیراه سبزها ناراحت نمی شوم.” او اضافه کرده بود: “براندازی با آب غوره و مظلوم نمایی و ادب مرد به ز دولت اوست و جنگ روانی، خوابی پریشان است که هرگز تعبیر نمی شود.” و اینکه: “عیبی ندارد؛ به ما بگویید خشونت طلب. بی ادب. دلقک شماره یک رژیم. قرن هاست که به مجاهدان راه خدا همین تهمت ها را می زنند. آری من مجاهد راه خدا هستم. تا وقتی بسیجی ها از من حمایت می کنند تا وقتی راوی اشک مادران شهید داده ام تا وقتی حرمت سران فتنه را به بهانه با ادب بودن نگه نمی دارم، البته که مجاهد راه خدا هستم.”
همین نویسنده پس از سخنان حسن روحانی در روزنامه وطن امروز خواستار “مداقه بیشتر روی اخلاق و حفظ مضاعف ادب و آداب حکمرانی” شد و نوشت: “این آیا ادبیات دولتمردی است؟! آن وقت چطور قسم جلاله میخورند که؛ «والله بالله تالله به دوره قبل بازنمیگردیم»؟! اینکه شد همان، بلکه بدتر از آن!”
با اینحال تنها اعضای گروه فشار نیستند که به بی ادبی افتخار می کنند. در واقع همه هواداران آیت الله خامنه ای، برای دفاع از ولایت، ادب را لازم نمیدانند. احمد علمالهدی، نماینده مردم مشهد در مجلس خبرگان روز نهم دی ماه سال ۱۳۸۸ که قرار بود “فتنه پس از انتخابات” را جمع کنند، طی سخنانی در میدان انقلاب گفته بود: “این نظام به جان مردم بسته است و اصل محوری این نظام ولایت فقیه است. این مملکت زیر چکمه ۴۰ هزار مستشار آمریکایی بود. این مملکت در دست نظام ستمشاهی بود و این مردم با سینه خشک به استقبال گلوله داغ رفتند، قطره قطره خون خود را دادهاند تا ولایت فقیه را حاکم کردند. آن وقت یک مشت بزغاله گوساله بیایند در مقابل چشم مردم به اصل ولایت فقیه توهین کنند؟”
سیدعلی خامنه ای هم ادبیاتی مشابه هواداران خود دارد. او سالها پیش در جمع فرماندهان نظامی گفته بود: “رئیس جمهور ایران در برابر چشمهای مستفسر دنیا در قضیه مسائل فلسطین و لبنان و بوسنی، مواضعی میگیرد که دشمنان، دندان به زنجیر می سایند و از فرط خشم و عصبانیت، زنجیر می جوند!”
خامنه ای یکبار هم یاسر عرفات رهبر جبهه آزادیبخش فلسطین را خائن و احمق نامید و متهم به اتهامات مالی و اخلاقی کرد. او گفته بود: “همان وقتی که این شخص، اوّلین مذاکرات را با اسرائیلیها کرد، من گفتم او، هم خائن است و هم احمق! اگر خائن بود، اما عاقل بود، بهتر از این عمل میکرد! البته بنده درست نمیدانم؛ حدس میزنم که امریکاییها و سازمانهای جاسوسی اسرائیل از نقاط ضعف اینها استفاده کردند. اینها نقاط ضعف زیاد دارند؛ اهل دنیایند. وقتی دین در کار نباشد، همینطور میشود. اینها در طول این چند سالی که مشغول اداره سازمان آزادیبخش فلسطین بودند، خدا میداند که از لحاظ مالی و از لحاظ رفتاری و اخلاقی چه مشکلاتی داشتند؛ آنها هم ظاهراً روی همان نقاط تکیه کردند.”
در سال ۱۳۸۳ و بعد از جنگ عراق، خامنه ای، رئیس جمهور امریکا را نادان توصیف کرد و گفت: “رئیس جمهور نادان امریکا همین یکی دو هفته پیش در نطق خود گفته است که اگر ما بتوانیم از نفت عراق استفاده کنیم، از نفت فلان کشور و فلان کشور بی نیاز خواهیم شد! یعنی اقرار کرد که برای نفت آمده اند؛ اقرار کرد که برای دفاع از حقوق بشر و دفاع از دمکراسی نیامده اند.”
در سال ۱۳۸۶ و در آستانه انتخابات مجلس هم گفته بود: “این دشمنان نادان ما، دشمنان احمق ما ـ- همین سردمداران سیاست آمریکائی ـ- که نسبت به این انتخابات این همه اظهار حساسیت کردند، موجب شده است که ملتهای مسلمان نسبت به این انتخابات حساس شدهاند؛ همه گردن میکشند ببینند ملت ایران در این انتخابات چه میکند؟”
او سال بعد درباره بحران هسته ای ایران گفت: “در مقابل این زورگوها، در مقابل این قلدرها، جاهلها، حرفنفهمها که نه منطق سرشان میشود، نه حرف میفهمند؛ مثل این داشها و لاتهای بیمغز بیکله که دائم به بازوی خودشان نگاه میکنند، قدرت خودشان را اندازه می گیرند، دائم عربده می کشند، اگر چنانچه عقبنشینی کردید، باختید. ملت ایران این را تجربه کرده است. تقریباً سی سال است که ما با این مسائل مواجهایم؛ اما واقعاً پیش رفتیم؛ روی زمین پیش رفتیم.”
او سال گذشته نیز در جمع گروهی از زنان، نژاد اروپایی ها را وحشی دانست و گفت: “غربیها، یعنی بخصوص نژادهای اروپایی، نژادهای وحشیاند؛ اینها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات زده و ادکلن زده و اینهایند امّا همان باطن وحشیگریای که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست؛ راحت آدم میکشند، خونسرد جنایت میکنند؛ بنابراین کتک زدن زن در داخل خانه به وسیلهی آنها و بعد به وسیلهی آمریکاییها، بُعدی ندارد.”
آیت الله خامنه ای اثر ویژه ای هم در عبارت “به درک” می بیند و علاقه ویژه ای به آن دارد. در سال ۱۳۷۴ که دولت خاتمی به تازگی قدرت را در دست گرفته بود، پس از بازگشت سفیران کشورهای اروپایی درباره احتمال قطع کامل روابط تجاری با امریکا گفته بود: “تهدید میکنند که «ما رابطه تجاریمان را با ایران قطع میکنیم.» خوب؛ به درک، قطع کنید! مگر ما بدمان میآید؟! ما خوشحال میشویم که شما رابطهتان را با ما قطع کنید. اما دنیا از شما تبعیّت نمیکند. مگر امریکا کدخدای یک ده است که همه مجبور باشند از او تبعیّت کنند؟! خوب؛ شما برای خودتان هر کار می خواهید، بکنید. بعضی از آدمهای ضعیف، در بعضی از کشورهای اسلامی، تا این چیزها را می شنوند، تن شان بنا می کند به لرزیدن! مگر چه خبر است؟!”
یکبار هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ تاکید کرد: “اخیراً شنیدم که از شورای امنیّت ملّی آمریکا کسی گفته که ما این انتخابات ایران را قبول نداریم. خب به درک که قبول ندارید! اگر قرار بود ملّت ایران منتظر بماند که شما چه چیزی را قبول دارید و چه چیزی را میل دارید، آنطور عمل بکند، که کلاهش پس معرکه بود. “
خامنه ای روز اول فروردین امسال هم در سخنرانی مشهد خود گفت: “میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمی دارد، کِی فلان نقطه را موافقت می کند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چهکار می توانیم بکنیم.”
مجموعه سخنان خامنه ای در آن چیزی که نمایندگان مجلس به آن اعتراض کرده اند و سایت نامه نیوز “کلمه غیرمعقول سیاسی” نامیده است، و عضو گروه فشار “اخلاق و حفظ مضاعف ادب و آداب حکمرانی” نامیده، بسیار بیشتر از این موارد است. شباهت سخنان حسن روحانی به ادبیات معمول مسئولان نظام نیز چیزی پنهان نیست. روحانی در سخنان خود گفته بود: “یک عده شعار میدهند ولی بزدل سیاسیاند. هر وقت میخواهد مذاکره شود میگویند داریم میلرزیم. خب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید.”
کافی است به جای عبارت “به جهنم” عبارت “به درک” مقام عظمای ولایت را جایگزین کنیم. شباهتها نمایانتر خواهد شد.