نگاهی به فعالیت های زنان در ایران و جهان
حدیث صد و پنجاه سال مبارزه
اشاره:
پرونده ی این هفته را به زنان و فعالیت های اجتماعی شان در چهارسوی دنیا اختصاص داده ایم. در این هفته نیز، بسان دیگر پرونده های هنر روز، صفحه ی “ شرح ” ی فراهم آورده ایم برای گفتنی اجمالی از موضوع مورد بحث مان. همکارانمان در تحریریه ی هنر روز؛ شرح کوتاهی نوشته اند بر صد و پنجاه سال مبارزه ی زنان برای ایجاب حکومت ها در به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و فرهنگی ایشان. علاوه بر این، در صفحات روایت دوازده شاعر زن فارسی گوی تاریخ را برگزیده ایم با دوازده نمونه ی شعر. سروده هایی که در درازای تاریخ زبان فارسی از حق و حقوق و احساسات زنانه گفته اند و در جهت به رسمیت شناخته شدن این حق کوشیده اند. شعرای جوان معاصر و دفاتر شعری که در سالهای اخیر متولد شده اند نیز، صفحه ی دیگری از این پرونده است. سرآخر و در این شماره پرونده، پای صفحه ی تماشا را هم از چهل کلید به پرونده کشانیده ایم تا همسفر گزیده نوشته های این صفحه با زنان و آثار زنانه در چهارگوشه ی دنیا آشنا شویم. مجموعه مطالب این پرونده را در ادامه ی این صفحه و دیگر صفحات این بخش از پی بگیرید…
جنبش زنان سابقه ی چندانی در مبارزات تاریخی ندارد. سالها پس از شکل گیری شهرنشینی امروزی؛ سالها پس از اختراع آتش و کشاورزی و ماشین و تنها در صد و پنجاه سال اخیر بود که زنان دنیا برای به رسمیت شناخته شدن حقوق شهروندی شان در چهارگوشه ی دنیا دست به مبارزه زدند.
بسیاری از مورخان، نخستین جنبش های حقوق زنان را به “ مریولستونکرافت “وبیانیهٔ۳۰۰صفحهایاشنسبت می دهند که درسال۱۷۹۲و درانگلستانچاپ شد.
ادامه ی راه صرف دستیابی زنان به حق رای شد. در فاصله ی دو جنگ جهانی برخی از کشورهای اروپایی؛ حق رای زنان را به رسمیت شناختند و بعد از اتمام جنگ دوم نیز، برخی دیگر از پیشگامان دموکراسی، نظیر ایتالیا و فرانسه؛ حقوق شهروندی زنان و حق رای ایشان را به رسمیت شناختند.
چندین سال بعد از نخستین زمزمه های زنان باب حق رای، محمد رضای پهلوی، رهبر سیاسی وقت ایران، حق رای را برای زنان به رسمیت شناخت و صد عجب که چهره ی روحانی مدافع حقوق انسانی؛ بدین حق مسلم اعتراض کرد تا به خواست او، زنان بار دیگر به پستوی خانه تبعید شوند و بازیچه ی سیاسیون نشوند.
در اروپا و جوامع غربی اما، با استیفای حق رأی به زنان، بحث حضور زنان در حوزه عمومی پایان نیافت و مدتها پس از این بود که زنان توانستند درعرصهٔهای عمومی (همچون کار در ادارات دولتی) شرکتی فعالترداشتهباشند. در همین راستا و پس از موفقیت کمپین حق رأی زنان، برخی از زنان خواستار حقوق دیگری شدند که بر محدودیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر زنان تمرکزداشت. این مرحله از فمینیسم، به ویژه در فرانسه و انگلستان، به واسطهٔ آثار سیمون دوبووا روویرجینیاوولف جلوه گر می شد. هر دوی این نویسندگان، زنان را به پیگیری حقوق فرهنگی خود، فراتر از صرف حقوق سیاسی، تشویق میکردند.
در ایران و در پی جنبش های اولیه ی پس از مشروطه در زمینه ی احیای حقوق زنان؛ حضور زنان پس از مبارزات فراوان رفته رفته در عرصه های اجتماعی عینیت پیدا می کرد.
در ایران؛ بسان بسیاری از کشورهای غربی، هشتم مارس جشن گرفته شد و زنان آزادانه در پی احیای حقوق ضایع شده ی خود بودند. نقش زنان در انقلاب پنجاه و هفت هم انکارناپذیر بود. زنانی که به تازگی وارد عرصه ی اجتماعی شده بودند، پا به پای مردان برای تحقق انقلاب اسلامی به خیابان ها آمدند و راه انقلاب پیمودند.
با این همه تلاش اما زنان ایران حاصل نیکی از انقلاب اسلامی برداشت نکردند. در نخستین مراسم هشت مارس، پس از انقلاب پنجاه و هفت، زنان بسیاری در اعتراض به لغو قانون حمایت از خانواده، منع قضاوت زنان و قانون حجاب اجباری در تهران و برخی شهرستانها به خیابانها آمدند؛ اما در کمال ناباوری، خواست معقول زنان ایران به خشونت کشیده شد، تا حکومتی که از نخستین روزهای قدرتش، سر عناد با هنر و فرهنگ گذاشته بود، بسان دیگر حکومت های ایدئولوژیک زنان را هم از فعالیت اجتماعی محروم کند تا اینگونه هیچگاه تمامیت جامعه به “ نظم ” و ساز و کاری مرتب نرسد.
علی رغم به رسمیت شناخته شدن حق رای زنان در جمهوری اسلامی و با وجود امکان فعالیت اجتماعی برای بانوان، زنان ایران در سالهای استقرار حکومت اسلامی سیاه ترین دوره ی زندگی شان در تاریخ معاصر را شاهد بودند.
عدم دسترسی زنان به بسیاری از رشته های دانشگاهی، سهم الارث نابرابر با مردان و نیمه به حساب آمدن در هنگامه ی شهادت قانونی که همگی ریشه در قوانین اسلامی دارند، از جمله ی محدودیت هایی اند که در سالهای اخیر به زندگی زنان ایرانی تحمیل شده است.
در خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی، غلامعلی حداد عادل، رئیس “ شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی “، اعلام کرد که رشته ” مطالعات زنان “ به آن صورتی که در دانشگاههای دنیا تدریس میشود، در تعارض جدی با اسلام قرار دارد، به همین دلیل این شورا تصمیم گرفته است تا درباره آن تجدیدنظر اساسی صورت بگیرد. در ادامه ی راه، رشته “ مطالعات زنان “ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به رشته “ مطالعات خانواده و حقوق زن در اسلام “ تغییر نام پیدا کرد.
با این همه اما زنان آزادی خواه ایرانی در تمامی این سالها از هیچ کوششی برای احقاق حقوق زنان فروگذار نکرده اند. کمپین یک میلیون امضا که به جمع آوری امضا از یک میلیون ایرانی که به نابرابری حقوق زنان و مردان باور دارند از جمله ی همین تلاش های اجتماعی ست.
علاوه بر این بسیاری از مادرانی که در حوادث پس از انتخابات پیشین در غم از دست دادان فرزندانشان سیاه پوش شدند، دست به تشکیل گروه و یا انجمنی زدند که به “ مادران پارک لاله ” شهرت پیدا کرد. بسیاری از شهروندان ایرانی در برنامه های منسجم این انجمن شرکت می کنند تا شاید اینگونه رسم همیاری و همپایی با مادران زخم خورده ی ایران زمین در یادها باقی بماند…