تبدیل شدن به یک رهبر عوام پسند یا پوپولیست در دنیای امروز به یمن توسعه ارتباطات گسترده و گسترش روزافزون انواع وسایل و سامانه های ارتباط جمعی بسیار آسان تر از گذشته شده؛حال آنکه مانایی در این شرایط به دلیل وجود همین پدیده ها دستخوش تغییر شدید است و تعداد رهبران پوپولیست مورد قبول عامه، محدود به دهکده های سیاسی کوچکی چون کره شمالی شده است.
توانایی بازی در این نقش، در مقیاسی جهانی امری به مراتب سخت تر است چرا که تابع شرایط محیطی و محاطی مختلفی است، که پرداختن به آن از حوصله این مقال خارج است، اما موفق ترین نمونه موجود آن ولادیمیر پوتین است، هر چند بسیاری در غرب از او به عنوان لولو خورخوره دنیای دموکراتیک یاد می کنند. توانایی بی نظیر پوتین در استفاده از سازوکارهای دنیای مدرن و بهره گیری از چارچوب های قانونی و تاکید بر عناصر برجسته قرن بیستم همچون مبارزه با امپریالیسم و صیانت از ارزشهای کهن ملی و میهنی او را به شخصیتی الگویی بدل کرده است که دیگر رهبران پوپولیست جهان که در سودای رسیدن به مقام رهبری کاریزماتیک له له می زنند، در تلاشند تا از او سرمشق بگیرند.
اگرچه نظریه مارکس وبر درباره رهبری کاریزماتیک ناظر به رفتار انسان ها در چارچوب عقلانی، عاطفی و سنتی است اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که سرعت دنیای امروز، امکان آزمون تمام گزینه ها در جامعه مقصد را منتفی کرده است. لذا رهبران پوپولیست چاره ای جز گرته برداری از تجربیات یکدیگر و کاراکترهای موفق در سطح عمومی ندارند.
تاکید بر کاراکترهای شخصیتی الگوپذیر، یکی از شاخص هایی است که رهبران پوپولیست در جوامع عمدتا در شرایط گذار که در آن انسان ها آماده پیروی کردن از رهبری کاریزماتیک هستند؛ بر آن تاکید می کنند. این نه تنها شامل ویژگی های شخصیتی فوق عوام که شامل عواطف قوی انسانی نیز می شود که می توان ریشه آن را در دین، ملی گرایی یا دیگر خصایل اخلاقی مرتبط دانست.
اگر چه ریشه های تاریخی و ساختگاه جوامع بر بسیاری از ویژگیهای شخصیتی رهبران پوپولیست تاثیر گذارند اما در این میان ویژگیهایی عام چون صراحت لهجه، سختکوشی، قوای بدنی و دیگر ویژگی هایی که بتواند این رهبران را تا حد یک قدیس یا حداقل یک پدیده مافوق بقیه بالا ببرد، در همه مشترک است.
این همانجایی است که رهبران پوپولیست از روی دست هم می نویسند. کنشهای مشابه در میان رهبران پوپولیست، اگر چه در مقیاس فراملی قابل رصد و نخ نما است اما وجود رسانه های داخلی همسو یا سمپات با این رهبران در کلونی های مقصد و همچنین وجود فواصل تاریخی باعث می شود که این جعل های رفتاری کمتر مورد توجه قرار گیرد