مسعود بارزانی، رهبر اقلیم کردستان، در تازهترین موضعگیری خود بعد از تشدید بحران اخیر در عراق، گفته است: “ظرف چند ماه آینده همهپرسی استقلال برگزار میکنیم”. این صریحترین اظهارنظر آقای بارزانی در خصوص حرکت کردهای عراق به سمت جدایی است. پیشتر اگرچه کردهای عراق بر احتمال برگزاری “همهپرسی برای استقلال” تأکید میکردند، اما این اولین بار است که به “زمان احتمالی” برگزاری آن هم اشاره میکنند.
عراق به چه سمتی میرود؟ کردهای عراق چه برنامهای برای آینده دارند؟ فرصتها و چالشهایی که متوجه آنها است کدامها هستند؟ اینها کلیدیترین پرسشهایی هستند که در این مقطع مطرح میشوند.
از زمان حمله داعش به بخشهایی از خاک عراق، مخرج مشترک مواضع رهبران کرد یک جمله بوده: “عراق وارد مرحله جدیدی شده و دیگر به مرحله قبلی بازنخواهد گشت.” اما پرسش این است: از دید کردها، تفاوت مرحله قبلی با مرحله فعلی چیست؟ همه تحولاتی که در چند هفته اخیر در عراق رخ دادهاند، میتوانند پاسخی به این پرسش باشند.
مبدأ تحولات اخیر، حمله «داعش» به موصل و پیشروی آن است. این رویداد، چند پیامد مهم داشته است: ازیکطرف بخشهایی از سنیهای ناراضی، اعتراضات خود علیه مالکی را شدت بخشیدهاند و به نظر میرسد حتی اگر با داعش، همدلی ندارند، در این مرحله به شکلی تاکتیکی، وجود داعش را فرصتی برای تضعیف حکومت نوری المالکی میدانند. خصوصاً به نظر میرسد طیفی از عشایر سنی و نیز بازماندگان بعثی با گشادهرویی از داعش استقبال کردهاند.
از طرف دیگر، کردها، بلافاصله نیروهای نظامی خود را به شهر نفت خیز کرکوک روانه کردهاند و اعلام کردند که دیگر از این شهر خارج نخواهند شد. شهری که در یک دهه گذشته محل مناقشه اربیل و بغداد بوده است. مسعود بارزانی در روزهای گذشته رسماً اعلام کرد که: ماده ۱۴۰ قانون اساسی دیگر محلی از اعراب ندارد و او تلویحاً گفت که این ماده اکنون به اجرا درآمده است.
ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق، برای تعیین وضعیت کرکوک وضع شده بود. اما در ۱۰ سال گذشته کردهای عراق بارها المالکی را به عدم پایبندی به این اصل قانون اساسی متهم کرده بودند.
همزمان با این رویدادها، ناتوانی ارتش عراق در مقابله با داعش، نارضایتی شدید سنیها و کردها از مالکی و سرباززدن نوری المالکی از استعفا و تشکیل “دولت وحدت ملی”، احتمال گذار زود هنگام عراق از این وضعیت را تقریباً محال کرده است.
تأکید مسعود بارزانی بر “برگزاری همهپرسی استقلال کردستان” این گزاره را برجسته میکند که کردها از شراکت سیاسی با شیعیان و مشخصاً با مالکی ناامید شدهاند. و درعینحال، نمیخواهند سرنوشت خودشان را با سرنوشت سنیها و شیعیان و بحرانی که اکنون گریبان گیر عراق شده، گره بزنند. اما آیا، از لحاظ عملی شرایط برای اعلام استقلال کامل کردستان [عراق] مهیا است؟
عوامل تقویتکننده
از لحاظ سیاسی، هم در سطح عراق، هم در سطح منطقه و هم در سطح جهان، مقاومتها و حساسیتها در برابر اعلام استقلال “کردستان عراق” در مقایسه با گذشته، کمتر و پایینتر به نظر میرسد. بغداد، از لحاظ سیاسی و نظامی موقعیت ضعیف و شکنندهای دارد. اسرائیل به وضوح از استقلال کردستان عراق حمایت کرده و ترکیه علائمی در حمایت از کردها نشان داده است. حتی این احتمال بعید به نظر نمیرسد که برخی از کشورهای اروپایی هم از استقلال کردهای عراق حمایت کنند.
اگر چه جمهوری اسلامی سرسختترین نیروی مخالف تجزیه عراق و استقلال کردها است، اما دیگر همچون گذشته شانس توافق با کشورهای منطقه برای مهار جریانات کرد را نخواهد داشت؛ چون از یک طرف کردهای سوریه نوعی حکومت خودگردان تشکیل دادهاند و بشار اسد فعلا در وضعیتی نیست که بخواهد علیه کردها حملهای گسترده سازمان دهد، ترکیه، با کردهای کشورش در حال پیشبرد مذاکرات صلح است و همین چند روز پیش بود که چهارچوبی قانونی به این مذاکرات داد و صلاحالدین دمیرتاش، برای اولین بار و به نمایندگی از کردها رسماً خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ترکیه نامزد کرد. بنابراین، امکان یک ائتلاف منطقهای برای مهار کردهای عراق هم تقریباً وجود ندارد.
از طرف دیگر عامل تقویتکننده دیگری وجود دارد: کنترل ذخایر نفتی کردستان، با احتساب منابع نفتی کرکوک در اختیار کردها است. فراتر از این، صادرات نفت کردستان به بازارهای جهانی، از طریق ترکیه کلید خورده است.
نکته دیگری که در این بین وجود دارد این است که کردهای عراق هیچگاه انکار نکردهاند که یکی از آرزوهایشان استقلال کردستان است اما شاید در کمتر دوره ای توانسته باشند به اندازه اکنون، ضرورت آن را برای دیگران توجیه کنند.
در کنار همه اینها باید گفت کردستان عراق در دو دهه گذشته تجربه نوعی خودگردانی را داشته است. و از یک “شبه دولت” برخوردار بوده. موجودیتی که مشخصاً در یک دهه گذشته به سمت ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی بیشتری در حرکت بوده است.
عوامل بازدارنده
اما عوامل بازدارندهای هم برسر راه “اعلام استقلال کردستان عراق” وجود دارند. در حوزه داخلی، کردهای عراق از سه جریان مهم تشکیل میشوند: حزب دموکرات کردستان عراق، اتحادیه میهنی کردستان و جنبش تغییر. در چند هفته اخیر، عمدتاً نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق موضوع استقلال را پیش کشیدهاند. مسعود بارزانی اگرچه رهبر اقلیم کردستان و مورد احترام همه احزاب کردستان عراق است اما مشخص نیست تا چه میزان میتواند اتحادیه میهنی کردستان و جنبش تغییر را در صورت لزوم متقاعد کند که در جهت استقلال گام بردارند. اتحادیه میهنی کردستان، به شکل سنتی به جمهوری اسلامی ایران نزدیک بوده و اینکه در این مقطع بخواهد یا بتواند برخلاف منافع جمهوری اسلامی گام بردارد، جای تردید است.
بعلاوه، دقیقاً همزمان با پیش کشیدن بحث “همهپرسی” توسط بارزانی، اتحادیه میهنی کردستان، بر لزوم تشکیل “دولت وحدت ملی” در عراق تأکید کرده و همزمان بر این پافشاری کرده که پست ریاست جمهوری عراق متعلق به کردها است و در بین کردها هم متعلق به اتحادیه میهنی کردستان خواهد بود.
بنابراین، حداقل در ظاهر به نظر میرسد که در کوتاه مدت، عطش کردهای عراق برای حرکت بهسوی استقلال، بین نیروهای سیاسی کردستان در نوسان است.
همزمان در سطح عراق، شیعیان به شدت با خواست استقلالطلبی کردها مخالفت میکنند. در سطح منطقه، جمهوری اسلامی جدیترین مخالف تجزیه عراق و سرسختترین حامی شیعیان است. بعلاوه، در سطح بینالمللی، ایالاتمتحده، حداقل در این مقطع موافق تجزیه عراق نیست و جان کری، وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به عراق، روی ایجاد دولت وحدت ملی پافشاری کرده است.
کف مطالبات کردها
به نظر میرود جریانات کرد، خواسته یا ناخواسته دو سیاست را به موازات هم به پیش میبرند. از یک سو، میخواهند به سطحی برسند که اگر لازم دیدند، بتوانند با کمترین هزینه و سریعترین زمان و بیشترین مشروعیت بینالمللی، اعلام استقلال کنند. و از سوی دیگر، در حال مشخص کردن کف مطالبات خود هستند. کف مطالباتشان احتمالاً میتواند ترکیبی از سه مورد زیر باشد:
از لحاظ حقوقی و قانونی کرکوک و خانقین و مناطق جدامانده از جغرافیای اقلیم کردستان [که به ادعای کردها، اکثریت آنها کرد هستند] رسماً به جغرافیای اقلیم کردستان الحاق شوند.
کردها بدون هیچ دستانداز و مانعی بتوانند به استخراج و فروش نفتشان ادامه دهند.
اعمال نفوذ بغداد به حدی نرسد که عراق را به سمت تکروی و دیکتاتوری فردی یا جناحی سوق دهد.
اما آن چیزی که معادله را پیچیدهتر میکند، سه وجهی بودن آن است. به عبارتی، حتی اگر بغداد ظرفیت تحقق خواستههای کردها را داشته باشد، وجود پدیدهای به نام «داعش» از یک طرف و رشد نارضایتی سنیها از طرف دیگر، چشمانداز را تیره و تارتر میکند. شاید به همین دلیل است که نچیروان بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان، برای برونرفت از این وضعیت پیشنهاد می کند که سنیهای عراق هم بتوانند همچون کردها حکومتی خودگردان داشته باشند.
تجزیه یا کنفدراسیون؟
چندین دهه حکمرانی سنیها در عراق نشان داد که یک حکومت متمرکز نمیتواند حامی منافع همه طیفهای عراق باشد. همزمان در یک دهه گذشته، تجربه فدرالیسم نیز در عراق موفقیتآمیز نبوده است. آیا میتوان به گزینههای دیگری همفکر کرد؟
علاوه بر پیشنهادی که نچیروان بارزانی، برای سه قطبی کردن قدرت در عراق ارائه داده است، پیشتر هم طرح کنفدرالیستی کردن عراق از سوی سیاستمداران آمریکایی مطرحشده بود.
جو بایدن، معاون فعلی رئیسجمهور آمریکا، در سال ۲۰۰۶ طرحی برای رفع اختلافات در عراق ارائه داده بود که بر طبق آن، عراق میتواند به سه منطقه شیعهنشین، سنی نشین و کردنشین، تقسیم شود. این طرح در راستای تمرکززدایی بیشتر از ساختار قدرت در عراق و تقسیم آن به سه بخش کوچکتر ارائهشده بود. بر طبق این طرح، هرکدام از این بخشها، در چهارچوب عراق، امورات خود را اداره خواهد کرد. اگرچه در آن زمان با این طرح مخالفت شد اما به نظر میرسد تحولات هشت ساله اخیر و خصوصاً تحولات چند هفته گذشته، فرمولی نزدیک به کنفدراسیون را بار دیگر به میان آورده است.
پیشتر کردهای عراق از حق خود برای برخورداری از “دولتی مستقل” در چهارچوب کنفدراسیون عراق تأکید کرده بودند.
به نظر میرسد با وجود شرایط فعلی، عراق به سمت یک دوراهی میرود: یا تمرکززدایی حداکثری، یا تجزیه و فروپاشی.
بنابراین، اولویت فوری رهبران اقلیم در این شرایط، برگزاری یک همه پرسی برسر سرنوشت کرکوک است. این همه پرسی به نوعی پیشنیاز و گذرگاه اول هرکدام از پیش آمدها است. در همین ارتباط مسعود بارزانی برای برپایی این همه پرسی از سازمان ملل درخواست کمک کرده.
حتما محمد حاجی محمود، مسئول نیروهای پیشمرگ در کرکوک همفکرانی دارد وقتی میگوید: “از سال ۱۹۹۱ تاکنون، این سومین فرصت طلایی برای کردها است”.
فرصت اول، اشغال کویت توسط صدام بود. تضعیف صدام در آن مقطع راه را برای ایجاد حکومت خودمختاری کردها گشود. فرصت دوم، در سال ۲۰۰۳ و بعد از حمله آمریکا به عراق به میان آمد. کردها توانستند خودمختاری قبلی خود را توسعه دهند و آن را مستحکمتر کنند. و اکنون که عراق درگیر بحرانی عمیق است، نیروهای پیشمرگ، کرکوک را در کنترل دارند و از موضع قدرت برای آینده خود برنامهریزی میکنند.
آیا تحلیل رهبران کرد درست است، وقتیکه میگویند: عراق دیگر به شرایط قبلی بازنخواهد گشت؟
منبع: بی بی سی