قانون برای قیچی به روایت
لیلی گلستان، شهلا لاهیجی و محمود حسینیزاد
علی جنتی، در نخستین صحبتهایش در کسوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است دولت جدید عزمی برای تشدید ممیزی ندارد. به گفته او وزارت ارشاد حدود و مصادیق ممیزی را تعیین خواهد کرد و ناشر درباره چاپ یا ممیزی اثر مختار خواهد بود. اما این وزارتخانه پس از چاپ اثر میتواند وارد عمل شود. آیا این اتفاق خوبی برای نشر از نفس افتاده است؟
روند متمدنانه ممیزی
لیلی گلستان
شنیدهام وزیر ارشاد گفتهاند که میخواهند ممیزی کردن کتاب را به عهده ناشر بگذارند. خب، این از نظر من کار درستی نیست چون رابطه ناشر با مولف و مترجمش خراب میشود. و به هر حال باید بدانیم ناشر هرگز نباید نقش سانسورچی را بازی کند. چون از حرمت و احترامش کاسته میشود. از نظر من درستتر این است که با نگاه به اصل بیست و چهار و اصل بیست و پنج قانون اساسی، رفتار درستتر و قانونمندتری در پیش بگیریم. به این معنا که کتاب پس از ویرایش ادبی ناشر، چاپ و پخش شود. و بعد منتظر بمانیم که اگر احیانا کسی در کسوت شاکی خصوصی پیدا شد یا مدعیالعموم نوشتههای کتاب را در تضاد با روح اصول ذکر شده قانون اساسی دانست، میتواند شکایت به دادگاه ببرد، تا رسیدگی شود و اگر مسلم شد که جرمی واقع شده، ناشر و مولف یا مترجم برای دفاع از کتاب به دادگاه بروند و پاسخگو باشند، و متناسب با آن جرم، دادگاه رای صادر کند. این روند متمدنانهترین کاری است که میتواند انجام گیرد.
راضی به تب
محمود حسینیزاد
در اینکه ممیزی به هر شکل و با هر قانونی اتفاق خوبی برای یک اثر نیست، شکی وجود ندارد، اما وضع موجود آنچنان بد و بیقانون و گاه لجبازانه است که به اصلاح “به تب” راضی هستیم. صحبتهای اخیر آقای جنتی درباره اینکه ممیزی کتاب به ناشر سپرده خواهد شد، در این وضعیت اتفاق بدی نیست. تجربه چند سال اخیر نشان داد که ممیزی لجامگسیخته و بیقاعده و قانون صنعت نشر و خلق آثار را به نابودی کشاند. اتفاق خوب این است که اگر واقعا خط قرمزها روشن شود، این برخورد لجبازانه و بیمنطق را شاهد نخواهیم بود و تکلیف ناشر و نویسنده به نوعی روشن است. اما خطری که باید پیشاپیش مراقب آن بود این است که اگر قبل از تعیین قانون و حدود، امر ممیزی به ناشر سپرده شود، ناشران با ریسک ورشکستگی مواجه میشوند. ناشری که سرمایه خود را برای چاپ یک کتاب هزینه کرده است، پس از این بحرانی که از سر گذرانده، نمیتواند به راحتی از خمیر شدن کتاب بگذرد. پیش از انقلاب شخصا تجربهیی داشتم که ترجمهیی از گورکی را به یک ناشر جوان سپردم و پس از انتشار ناشر مجبور به از بین بردن کتاب و طبعا ورشکست شد. امیدوارم دولت پیش از تفویض اختیار به ناشر، خود مسوولیت تعیین حدود را برعهده بگیرد.
قیچی در دست ناشران
شهلا لاهیجی
خطرناکترین کار این است که قیچی سانسور را از دست مسوولان به دست ناشران بدهند چراکه در آن صورت ناشر برای حفظ سرمایهاش هم که شده سانسورچی خواهد شد. ما ممکن است به نویسنده ایرانی درباره مشکلاتی که کتابش دارد، طبق قانون مصوبه شورای فرهنگی بگوییم که قابل چاپ نیست اما برای کتابهای ترجمه میخواهیم چه کنیم؟هیچ کاری برای انتشار کتابهای ترجمه نمیتوانیم در ایران بکنیم. بارها گفتهام که نگاه ما به فرهنگ باید عوض شود اگر میخواهیم بخشی از فرهنگ جهانی باشیم، ما 70 میلیون آدم داریم، به هرحال کتابها ممکن است به مذاق بعضی از این همه آدم خوش نیاید. سانسورچی شدن ناشر، سبب افت شدید نشر میشود و نابودی نشر را در دل خود دارد. ما حق نداریم در کتاب نویسندهیی دست ببریم. متن متعلق به نویسنده است و ناشر حق ندارد کتاب را سانسور کند و چیزی را به نویسنده تحمیل کند. نویسنده به اندازه کافی تحت فشار هست. هیچ کدام از این مسائل تازه نیست، حتی در دوران خاتمی، آقای طالبزاده، مدیرکل چاپ و نشر، آییننامهیی نوشتند وبه ناشران دادند و من در نامهیی مکتوب نوشتم که سانسورچی کردن ناشر، بسیار خطرناک است. همان وقت ما ممیزی ارشاد را بعد از چاپ داشتیم یعنی بعد از صحافی دو نسخه به ارشاد میفرستادیم برای مجوز و نتیجهاش کتابهای بیشماری بود که در چاپخانهها ماند و منتشر نشد.
منبع: روزنامه اعتماد