با انتشار اطلاعات مربوط به بودجه خانوار از سوی بانک مرکزی اینک روشن شده است که بر کسری هزینه های خانوار هر ساله بیش از 25 درصد افزوده شده است.
هر چند به علت کاستی های نظام آماری در ایران و همچنین تعدیل آمارها بر اساس مقاصد سیاسی، می توان ادعا کرد که این اطلاعات بیان کننده همه واقعیت نیست، اما اگر همین آمار را معیار ارزیابی قرار دهیم میتوان گفت که در دوره 16 ساله اخیر بطور میانگین هر سال معادل یک چهارم قدرت خرید خانوار کاسته شده او به همان میزان از توانائی خانواده برای پوشش هزینه های ضرروری زندگی کاسته شده است. حال آنکه بنا به آمار رسمی در تمامی این دوره، اقتصاد ایران شاهد رشد اقتصادی بوده، و در چهار سال اخیر نیز درآمدهای نفتی سر به فلک کشیده است!
بنابراین این پرسش موجه است: اگر رشد اقتصادی در این دوره تداوم داشته است، کدام بازیگران اقتصادی از آن بهره برده اند؟ و چگونه بوده است که علیرغم رشد اقتصادی و درآمدهای باد آورده های نفتی بر کسری بودجه خانوار که نماد گسترش فقر و افزایش حاشیه نشینی اقتصادی است، افزوده شده است.
بطور کلی میتوان افزایش کسر بودجه خانوار را معلول فرایندی مرکب از آهنگ تند افزایش هزینه ها به علت تورم و آهنگ کند افزایش درآمد خانوار دانست. اما باید تاکید کرد که اطلاعات منتشر شده تنها بیان میانگین افزایش کسر بودجه برای کل جامعه آماری میباشد. بنابراین نشان نمی دهد که توزیع این کسر بودجه در میان دهک های گوناگون درآمدی یا هزینه ای چگونه بوده است. بر همین پایه میتواند ادعا کرد که همانگونه که درآمد و دارائی در ایران بطور موزون توزیع نمی شود، کسری بودجه نیز بسامان توزیع نمی شود. به همین دلیل هم طبیعی است که دهک های پائینی جمعیت و بخصوص کارگران، جوانان و زنان- یعنی گروه هایی که جاپای محکمی در بازار کار و اندوخته ای برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه و مسکن نداشته اند، عمدتا مشمول این افزایش کسری بودجه بوده اند.
علل و عوامل کسری بودجه خانوار
افزایش کسری بودجه خانوار معلول معلول افزایش شدید تورم و ناکافی بودن افزایش دستمزد ها برای پوشش کاهش قدرت خرید ناشی از تورم است. اما دلایل دیگری همچون افزایش بیکاری، کاسته شدن از خدمات دولتی: آموزش و پرورش و بهداشت و نبود یا نارسائی پوشش خدمات تامین اجتماعی مانند بیمه بیکاری است. چه در طی دوره یاد شده همزمان با گران شدن کالاها و خدمات و به علت با گسترش به اصطلاح خصوصی سازی، بخش مهمی از خدمات دولتی عرضه نشده است. بنابراین خانوار مجبور شده تا با کاستن از هزینه های ضروری، بهای خدماتی را که تا پیش از این از سوی دولت عرضه میشد پرداخت کند. کسر بودجه خانوار در صورت وجود شبکه تامین اجتماعی و عرضه خدماتی همچون بیمه بیکاری، معمولا کم اثر میشود. اما با توجه به نبود چنین خدمات گسترده ایی طبیعی است که کسر بودجه بیشتر خود را نشان میدهد.
پیامدهای کسری بودجه خانوار
کسری بودجه خانوار دارای پیامدهی معتنابهی است. از جمله پیامدهای این کسری، گسترش و ژرف شدن فقر، کاهش هزینه های ضروری خانوار و کاهش پس انداز خانوار و پس انداز عمومی جامعه است. اطلاعات مربوط به افزایش کسری بودجه خانوار نشان میدهد هزینه های مواد خوراکی و مسکن جزء مهمترین هزینه های خانوار ایرانی به شمار می آید. خانوار ایرانی همچنین طی دوره مورد بررسی با کاستن از از متوسط مقدار مصرف سالانه مواد پروتئینی و خوراکی اساسی در سبد غذایی خود و جابه جایی آن با مواد غذایی ارزان تر و با پروتئین و ارزش غذایی کمتر تلاش نموده تا میان هزینه و درآمد تعادل ایجاد کند. کاهش مصرف خانوار: پیدایش مشکلات زیستی و در نتیجه افزایش مشکلات بهداشتی و در بلند مدت به فرسایش نیروی انسانی و کار جامعه و افزایش هزینه های بهداشت می انجامد. چنین امری در بلند مدت دارای اثرات منفی بر توسعه اقتصادی در ایران است. چون توسعه اقتصادی هر جامعه بطور اجتناب ناپذیری با سرمایه انسانی و نیروی کار آن پیوند خورده است. افزون بر این افزایش کسری خانوار به معنی کاهش توانائی خانوار برای خرید کالاهای سرمایه ای همچون مسکن است. بنابراین اگر خانوار تا پیش از این میتواند با پس انداز کردن مازاد بر بودجه خود در دوره ای طولانی، اقلامی همچون مسکن که از ضرورتهای زندگی است را بدست آورد، اینک از این شانس برخوردار نیست. کاهش پس انداز خانوارهمچنین به معنی کاهش سرمایه گذاری در بانک ها است و به کاهش سرمایه گذاری کل انجامیده و توان تولید جامعه را پایین می آورد.
–
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی در سوئد.