نبرد سوریه؛ تأثیرگذار یا فرساینده

پویا عزیزی
پویا عزیزی

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از زمان آغاز بحران پنج‌ساله و جنگ داخلی در سوریه،‌ نقش ویژهٔ دفاع از حکومت بشار اسد را به عهده گرفت. این نقش از تابستان گذشته که ارتش سوریه با تلفات سنگین مواجه شد و در معرض فروپاشی قرار گرفت، پررنگ‌تر از همیشه شد. تعداد زیادی از رزمندگان سپاه که شمار قابل‌توجه آن‌ها از فرماندهان این نیرو در سوریه بودند؛ ظرف پنج سال نبرد و به‌ویژه در شش ماه گذشته کشته شدند؛ جنگجویانی که با کمترین پشتیبانی سعی کردند اهداف ایران را بر زمین سخت سوریه عملی کنند. شدت بحران در سوریه اما کار را به‌جایی رساند که مقامات جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفتند تکاوران تیپ ۶۵ نوهد را. که جزئی از نیروی زمینی ارتش هستند، “به‌عنوان مستشار” به سوریه اعزام کنند؛ تصمیمی که در یک سوی آن حکایت خستگی و فرسودگی رزمندگان سپاه خودنمایی می‌کند.

 

درحالی‌که مقام‌های ارتش ایران  از اعزام نیروهای این نهاد نظامی به سوریه خبر دادند،  گزارش‌های دیگری نیز از کاهش نیروهای سپاه پاسداران در خاک سوریه منتشرشده است.

 

خبرگزاری آسوشیتدپرس شانزدهم فروردین‌ماه همزمان با  اعلام این خبر، به نقل از مقامات آمریکایی که نخواستند نامشان فاش شود،  خبر خروج نیروهای سپاه از سوریه را تائید کرد.

 

واقعیت این  است که جنگجویان سپاه  که برای تقویت ارتش سوریه به مناطق جنگی اعزام شدند در میان ناهماهنگی نیروهای بشار اسد فلج شدند و به این نتیجه رسیدند که دیگر ارتشی شایسته نام سوریه وجود ندارد.

 

شماری از آن‌ها در رویارویی با شرایط دشوار و خطرناک میدان جنگ، تلاش کردند تا به نحوی میدان سوریه را ترک کنند. فرماندهان ارشدی در میان آن‌ها بوده‌اند که این‌گونه تلاش‌هایشان نقش فعال کمپین ایران را کمرنگ کرد. به‌ویژه پس از کشته شدن سردار حسین همدانی  در مهرماه سال گذشته، این نکته روشن‌تر شد. محمدجعفر اسدی،جانشین همدانی در سوریه به‌سرعت از ادامه نبرد ناامید شد و درخواست انتقال خود را تسلیم کرد. دیگر فرماندهانی که به‌جای اسدی قرار گرفتند نیز  در مأموریتی که به آن‌ها محول شد نقش ضعیفی داشتند.

 

رتبه‌های فرماندهانی که به سوریه فرستاده شدند نیز نشان می‌دهد که فرماندهان بلند رتبه از حضور در سوریه طفره می‌روند و فقدان یک استراتژی روشن، اهداف مأموریتشان را برای آن‌ها غیرقابل دسترسی کرده است.

 

شدت بحران سوریه بالاخره به حدی رسید که مقامات ایران تصمیم گرفتند بخشی از مسئولیت سپاه پاسداران در سوریه را به ارتش واگذار کنند.

 

در همین زمینه امیرعلی آراسته، معاون هماهنگ‌کننده‌ی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران،۱۶ فروردین گفت که تکاوران تیپ ۶۵ نوهد به سوریه اعزام می‌شوند. او همچنین گفت  نه‌تنها تکاوران تیپ ۶۵  بلکه از یگان‌های دیگر ارتش نیز افرادی به‌عنوان مستشار به سوریه فرستاده می‌شوند.

 

آنچه احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش سیزدهم اسفندماه سال گذشته هم بر آن تأکید کرد.او با اشاره به حضور در سوریه ، برخورد گسترده و فعال ارتش  در خارج از مرزها  را ضروری دانسته بود.

 

خبرگزاری فارس در مورد  تیپ۶۵ نوشته است که  «این تیپ معروف‌ترین یگان تکاوری نیروی زمینی ارتش است که در هرگونه شرایط محیطی، تاکتیکی و جنگی، توانایی انجام هر مأموریتی  را دارد.»

 

این جنگجویان زبده و آموزش‌دیده اما بدون شک به دمشق نمی‌روند تا بر صندلی مشاوره تکیه کنند و همان‌طور که منابعی در سوریه و ایران به  صدای آمریکا گفته‌اند، «اولین گروه آن‌ها  که ۳۵نفر هستند، در حوالی شهر حلب سوریه -یعنی بزرگ‌ترین محور درگیری‌ها مستقرشده‌ و واحدهای واکنش سریع سوریه را آموزش می‌دهند.»

 

درحالی‌که ۳۷ سال پس از انقلاب ، سپاه پاسداران  مشغول تقویت قابلیت‌های نظامی و ایدئولوژیک خود  بوده و همچنان قوی‌ترین سازمان نظامی ایران، ارتش همواره منزوی شده است. نقش آن نیز به‌ویژه پس از پایان جنگ عراق، بیشتر به نگهبانی مرزها تقلیل داده شد و نشانی از نفوذ آن در قدرت دیده نمی‌شود.

 

بر همین اساس به نظر می‌رسد که ارتش برای مبارزه با داعش و یا شورشیان سوریه آمادگی لازم را نداشته باشد. چراکه  قدرت بازیگری ارتش در همکاری با شبه‌نظامیان شیعه و حزب‌الله و در جنگ‌های مرگبار چریکی نمی‌تواند به‌اندازه سپاه رشد کرده باشد. آن‌هم در میدان سوریه که همه طرف‌ها پنج سال است علیه یکدیگر مجهز شده‌اند.

 

اگر آرایش صحنه همچنان به حالت اکنونی آن باقی بماند و استقرار نیروهای ارتش در مکان‌هایی صورت گیرد که پشتیبانی هوایی روسیه را شامل نشود و بر روی زمین نیز متحد آن ارتش درهم‌ریخته اسد باشد؛ این نیروها بیش از همتایان پاسدار خود منزوی خواهند شد.

 

خروج نیروهای روسیه در ۲۴ اسفندماه که شمار قابل‌توجهی از این نیروها از جمله همه جنگنده‌های سوخو ۳۵ را شامل می‌شد تنها نگرانی برای ارتش نیست بلکه به نظر می‌رسد زمان انتخاب‌شده برای جایگزینی دونیرو و کم شدن نیروی سپاه هم به‌شدت هماهنگ شده است.

 

یادآوری سخنان علی شمخانی،دبیر شورای امنیت ملی ایران که تأکید کرده بود اقدام روسیه بر اساس هماهنگی و برنامه‌های از پیش تعیین‌شده انجام‌شده و چیز تعجب‌آوری نیست، به درک بهتر مسئله کمک می‌کند. بشار اسد حتی پیش‌تر از شمخانی بر موضوع خروج نیروهای سوریه به دستور کرملین صحه گذاشته بود.

 

شاید واقعیت این باشد که تصمیم‌گیرندگان سیاسی و نظامی در تهران، با تعجب و تلخ‌کامی از روند سیر وقایع نااُمید شده بودند.

 

حالا مدتی است که رسانه‌های ایران هر هفته، خبرهایی را درباره رزمندگان کشته‌شده در سوریه منتشر می‌کنند. انتظار این نوع خبرها برای همتایان ارتشی آن‌ها هم دیری نپایید و با شکننده‌تر شدن آتش‌بس پیاده شده و شدت  گرفتن نبردها پیرامون حلب، ظرف روزهای ابتدایی، شماری از تکاوران ارتش هم کشته شدند و کمتر خبری از کشته شدن نیروهای سپاه منتشرشده است.

 

با انتشار این اخبار و درگیری‌های سنگین گرد حلب، شرکت نظامی ایران در جنگ سوریه علنی شده است. چنان‌که انتشار اخبار پیوسته و مکرر «تشییع و تدفین پیکر شهید» توسط رسانه‌های داخلی نیز عادی شده است.

 

در همین حال سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، چهارم ماه می به خبرگزاری ریانووستی گفت: بشار اسد به حدی که ترکیه متحد نزدیک آمریکا است، متحد مسکو قلمداد نمی‌شود و مسکو در جنگ ‌علیه تروریسم و تنها برای حفظ یکپارچگی سوریه از بشار اسد حمایت می‌کند.

 

حالا با توجه به وضعیت فعلی سوریه و نیروهای درگیر در آن این پرسش باقی می‌ماند که اگر در فردای سوریه بشار اسد نقشی ایفا نکند و یا تحولات به گونه‌ای رقم بخورند که نقش او و ایران کمرنگ شود این نبرد هزینه‌بر و فرساینده چه سودی برای ایران باقی خواهد گذاشت؟