به مناسبت نزدیک شدن هشتم مارس، روز زن سرکار خانم مهر انگیز کار در مطلبی به ستایش از مقاومت مادرم مبادرت کردند. در ابتدا لازم میدانم تشکر و سپاس خود را از یادداشت خانم کار اعلام نمایم در عین حال فرصت را غنیمت شمرده و در جهت تنویر افکار عمومی در مورد مسئولیت مادر در حوزه دارو و درمان در زمان جنگ نکته ای را به اجمال بنویسم. ان شاالله ایشان بعد از آزادی توضیحات بیشتر را شخصا ارائه خواهند کرد.
در دوران جنگ مادر مسئولیت مرکز پزشکی بنیاد شهید و اعزام مجروحین جنگ به خارج از کشور جهت درمان را به عهده داشت. در آن زمان بیمارستان شهید مصطفی خمینی در اختیار این بنیاد قرار گرفته بود. ایشان هیچگاه مسئولین داروئی کشور و یا خرید دارو از خارج از کشور را بر عهده نداشته اند، این کار در اختیار هلال احمر و وزارت بهداشت و درمان بوده است و در آن مقطع مسئولیت آن بر عهده همسر یکی از رجال سیاسی قرار داشت. در گذشته نیز برخی از تحلیگران به اشتباه مادرم را مسئول دارو کشور و وارد کننده اصلی دارو نام بردند که اساسا خلاف واقع است. برای احتیاط بیشتر از رئیس مرکز داروئی بنیاد در آن زمان سوال کردم که ایشان اشاره کردند دارو هایی که برای مجروحین جنگ از سوی ایرانیان خارج از کشور و یا برخی مراکز بشر دوستانه ارسال می شد در اختیار بنیاد قرار می گرفت و این مرکز به توزیع آن در بیمارستان های مختلف و مراکز درمانی مبادرت می کرد. مرکز پزشکی بنیاد مستقلا هرگز اقدام به ورود دارو در زمان جنگ و بعد از آن نکرد و تنها مایحتاج ضروری برای درمان مجروحین جنگ را از مسیر مجاری قانونی تامین می کرد. بد نیست به این مورد نیز اشاره کنم که مخالفت برخی دوستان انقلابی دو آتیشه در سپاه پاسداران با مادرم در آن زمان ریشه در استفاده ایشان از متخصصین ریش تراشیده و کرواتی بنام ایرانی بود که به عشق خدمت به کشور با این نهاد همکاری می کردند، اگرچه به لحاظ ظاهری و عقیدتی با جو حاکم در آن دوران تفاوتی اساسی داشتند. بعد از جنگ ایشان به تاسیس چند بیمارستان تخصصی نظیر خاتم اانبیاء در تهران ، شهید بهشتی در قم، ایلام، کرج و… وداروخانه های شبانه روزی بنیاد اقدام کردند.