گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

فیگورهایی برآمده از جنس زمانه…

 از نمایشگاه‌های استاد ھاشمی می‌توان به 8 نمایشگاه انفرادی از جمله در گالری لاله، گالری بنفشه، گالری بامداد، موزه هنرهای معاصر اصفهان و گالری گلستان اشاره کرد.
این هنرمند در بیش از 25 نمایشگاه گروهی درهتل لاله ، تالار آبی کاخ نیاوران، گالری گلستان، گالری مهرین، فرهنگسرای نیاوران، آرت اکسپو 2006 ، آرت اکسپو 2008 ، کاخ سعدآباد، خانه هنرمندان و گالری پردیس ملت، موزه هنرهای معاصر آثار خود را نمایش گذاشته است.
فرح استاد ھاشمی (شاه محمدی) دارای مدرک دکوراسیون داخلی از دانشگاه تهران، عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران و عضو هنرهای تجسمی آثار خود را که شامل نقاشی بر روی پلکسی گلاس است، برای اولین بار در نگارخانه هفتان به نمایش می‌گذارد.

نقاشی های فرح استاد هاشمی،  نه که فقط  تصاویری باشند از کمان تخیل رهیده ، بلکه اشکالی اندیشیده  شده و برخاسته از کژداری های دنیایی اند که  می توانند  ، موزونی  ها و ریتم های ِ پنهانِ هستی را ، همچنان برتابند و یاد آور نوری باشند که هرگز از افق های  فکروآمال، و تقدیرجهانیان غروب نخواهد کرد .

فیگورهایی که در آثاراین هنرمند  مشاهده می شوند، همگی گنگ اند. هیچکدام خاستگاهِ مشخّصی ندارند. گویا این ویژگیِ زمانه و مردمِ عصرِ وی است که در آثارش تجلّی کرده است! بدآنگونه که عناصر و حتی شخصیتهای اساطیری تا حدّ عامّه ی مردم نزول می کنند و گهگاه عنصر، موتیف، و گاهی شخصیتی عامیانه، به اسطوره ای مبدّل می شود! این ویژگیِ ذاتیِ جامعه ی نابهنجار، از محیطش به آثارش رسوخ نموده که به صورت بیماریِ مسری به فیگورها و آدمهای تابلوهای گذشته و آینده اش سرایت می کند.

آنچه در تمامی این آثار مشترک است جسارتی است که کیفیتی ویژه به کارها داده است. در میان تمامی این جسارت کیفیات تاریخی جا به جا در کار، خود را نشان می دهد، از انسور تا دوما در خطی تازه که نوعی حال هوای شرقی، معترض و شاید منزوی نیز آن را احاطه کرده است و این حال و هوا نه تنها به واسطه بداهگی کارها که شاید نوعی ظرافت و ظرفیتی مینیاتوری نیز موجب آن باشد؛ ظرافت هایی که خشونت درونی آثار را تبدیل به یک آهنگ پرتپش و در عین حال رمانتیک می کند. در این بین آنچه مشخص می نماید، این است که این هنرمند ظرفیت های تصویری معاصر را درک کرده و آن را در بیان شخصی خود پرورانده است. این شخصی بودن را می توان هم در محتوا و هم در ساختار کارها به خوبی دید. موضوعات به نظر برآیندی از زندگی شخصی هنرمند و آمیزه های اجتماعی اند، اما در این میان آنچه جالب توجه است این نکته است که  با وجود اینکه احساس دراین آثار، حرف اول را می زند، اما این احساسات از جنس احساسات رقیق نیست؛ شکل و فرم کارهای نقاش در گستاخی آثار به فراموشی سپرده می شود.

استاد هاشمی در طیِ سالها و از پیِ گذراندنِ دوره های مختلفِ آفرینش اثر، به جایگاهی خاص در شکل، فرم، موضوع و مضمونِ آثارش دست یافته که دستآوردهایش قابل انکار نیست.فضاسازی آثارِ وی، به گونه ای است که نه حسرت گذشته ای باشکوه را در آنها می توان حس کرد و نه دلشوره ای برای فردا در تاروپودشان تنیده شده است