آنانی که موی در آسیاب عمر سپید کرده اند بخوبی بیاد دارند که هرگاه در این کهنه دیار، بلایای طبیعی گریبان ملت را می گرفت،پیران و سالخوردگا ن با تکیه بریک باور دینی، وفور ظلم را عامل خشم طبیعت می خواندند و احدی را هم جرات این پرسش نبود که چرا آنکه میوه ی درخت ما را در سقوط می تکاند، وزلزله نازل می کند این خشم را بر ملت تحت ظلم روا می داند و نه برظالم.
با وقوع زلزله اخیرکه منجر به کشته شدن و آوارگی صد ها تن ازهم وطنان ساکن در منطقه آذربایجان غربی گردید، علاوه بر گروهی که چون مادر بزرگ ها یمان ظلم را عامل رانش زمین می پندارند، گروه کثیری از اقشار جامعه از سر بی اعتمادی به زمامداران جمهوری اسلامی، جنون طبیعت را این چنین ظالمانه باور نداشته و آن را دسیسه ای دیگر ازنظام ولایی برای حفظ و نظام بقای خود می خوانند و از آن جمله می گویند:
“در روزهای گذشته نظر ناگهانی و تعجب آوری که احمدی نژاد در باره انتقال 5 میلیون تهرانی از پایتخت مطرح کرد، خبرهای دیگری نیز در محافل سیاسی ایران آهسته دهان به دهان می شود که فقط تکمیل کننده انتقال 5 میلیون تهرانی نیست، بلکه زیربنای واقعه جانسوز زلزله اخیر است”. در این محافل گفته می شود، سپاه محمدرسول الله که تهران به آن سپرده شده و درکودتای 22 خرداد و مقابله خونین با مردم نقش اصلی را داشت، در اطراف “شهریار” مامور ایجاد پناهگاه هائی برای شرایط اضطراری شده است. این پناهگاه ها با سرعت در حال حفاری است. در عین حال گفته می شود بدستور رهبری نظام “ستاد بحران جنگی” تشکیل شده که مقر آن نیز در شهریار و در همین پناهگاه ها در نظر گرفته شده است. در دیدار فرماندهان سپاه و ارتش با رهبر مسلمین جهان، ایشان توصیه فرمودند: طوری برنامه ریزی نمائید که بتوانید برای حمله در اواسط تابستان آماده شوید”.
“و اما خبر هول انگیز ی که توام با اعتراض محافل حکومتی همراه شده اینست که بخشی از حاکمیت معتقد است برای جلوگیری از حمله نظامی به ایران باید یک زلزله مصنوعی در تهران بوجود آورد. (به گمان این نظریه پردازان این زلزله توسط سایت اتمی قم احتمالا پدید میاید) این زلزله نه تنها ویرانگر خواهد بود، بلکه تلفات زیادی نیز برای آن پیش بینی شده است. مبنای این طرح آنست که با وقوع زلزله دیگر تا مدت ها هیچ دولتی به یک کشور زلزله زده حمله نخواهد کرد و آن اظهار نظر احمدی نژاد در باره قرار داشتن تهران بر روی مدار زلزله و ضرورت انتقال 5 میلیون تهرانی به خارج از پایتخت، زمزمه ایست ناشی از بحث هائی که درباره این طرح هول انگیز و ضد انسانی جریان دارد. و بنا دارند با طرح این مسئله، اذهان عمومی را بتدریج با وقوع یک زلزله برنامه ریزی شده آماده کنند. هم اکنون در حوالی تهران کمپ هایی با عنوان طرح اسکان موقت برپا کرده اند که خود بیانگر همین ماجراست. همچنین در همین محافل از سفرهای پیاپی فرماندهان سپاه در هفته های اخیر به مجمع الجزایر “قمر” (کمور) گفته می شود. سپاه در این مجمع الجزایر که رئیس آن یک روحانی با عمامه سبز است و قبلا در قم از شاگردان مصباح یزدی بوده، طرح های خانه سازی را اجرا کرده است و برخی از این خانه ها که دارای تجهیزات ویژه است به شماری از فرماندهان سپاه تعلق دارد. و در نهایت اینکه ساکنین پایتخت ولی امرمسلمین جهان ( تهرانی ها ) در معرض بزرگترین خطرها قرار دارند و این شهرهر لحظه آبستن حوادثی است که به فرمان سران جمهوری اسلامی رقم خواهد خورد.”
آنچه گفته آمد اگر چه بر پایه حدس و گمان و کنار هم چیدن پازل اخبار و شنیده ها است اما صرف نظر از درست یا غلط بودن آن و یا غلو دراخبارو شنیده ها، نمونه بارزی ازبی اعتمادی و بدگمانی ها به نظام و حکومتی است که تا کنون عملکردی در جهت حفظ منافع ملی این گستره تاریخی نداشته و همواره در پی حفظ و بقای خود، مرتکب فجیع ترین جنایت ها شده تا بدانجا که حتی در بلایایی طبیعی چون رانش زمین هم از مظان اتهام درامان نیست. به دیگر سخن امروز جمهوری اسلامی حتی در نزد دین باوران نیز به درجه ای از حداقل اعتماد در نزد ملت ایران تنزل یافته که جز تعداد اندکی از لقمه گیران خوان نعمت بیت رهبری، کمتر ایرانی آن را به دیده یک حکومت می بیند بلکه این دین فروشان از خدا بی خبر را گروه اجنبیان تسلط یافته بر آب و خاک خود می پندارند. به عبارتی روشن تر و ایضا واضح تر باید گفت علی مانده است و حوضش.