وقتی باخت، پهلوان شد

مهدی افشارنیک
مهدی افشارنیک

[به شادباش زادروز غلامرضا تختی]

سال ۱۳۱۸، تب نوسازی ساختار جامعه به ورزش هم کشیده شد و نوع تازه‌ای از مسابقات کشتی که دولت پشتیبانش بود وارد حیات اجتماعی شد. تا پیش از آن کشتی فرم پهلوانی داشت و در گود زورخانه، کشتی‌گیران به خم هم می‌رفتند.

اما شکل غربی‌شده کشتی روی تشک بود و کشتی‌گیران از گود زورخانه بیرون آمدند. نوع کشتی زورخانه‌ای را “قدری” هم می‌گفتند که از آن‌سال با حمایت دولت در کنار کشتی “تشکی” قرار گرفت. البته قهرمانان این کشتی نوین همان پهلوانان قدری بودند و تفاوتی در اهل و اهالی این کشتی و آن کشتی نبود اما قدر و ارزش و حمایت دولتی صرف کشتی نوین می‌شد نه کشتی قدری. قوانین هم تازه بود و با فرم مرام‌های کشتی‌های گودی و زورخانه‌ای که منبعث از فرهنگ پهلوانی بود، تفاوت‌ها داشت.

بعد از آنکه کشتی از گود به تشک آمد شش‌سال طول کشید که اولین رویارویی کشتی‌گیران ایرانی چون “حبیب‌الله بلور” و “خادم” با کشتی‌گیران خارجی رقم بخورد. اولین رویارویی با کشتی‌گیران ترک رقم خورد. دو سرزمین مهد کشتی. هر دو مدعی. ترک‌ها به تهران آمدند و هر هشت کشتی‌گیر ایرانی را بردند. حبیب‌الله بلور که برای خود کسی بود طوری به کشتی‌گیر ترک باخت که هفت تا هشت دقیقه فقط روی پل بود. این باخت تاثیر بدی در افکار عمومی گذاشت و مطبوعات بسیار صدا کردند و رییس فدراسیون عوض شد. پهلوان‌های قدری که از گود به تشک آمده بودند و نزد مردم منزلت و ارجی داشتند، سرافکنده شدند. این باخت باعث شد کشتی با واقعیت‌های دنیای امروز آشنا شود. ۹سال از آن باخت تلخ بر ترک‌ها گذشت. المپیک ملبورن؛ ۱۳۳۵ خورشیدی. سه‌سال بعد از کودتای ۲۸مرداد. جوانی که عضو جبهه ملی است و چهره‌ای سیاسی، عضو تیم‌ملی کشتی ایران است؛ غلامرضا تختی. آرزوی بردن ترک‌ها که تا چند‌سال پیش بیشتر به طنز شبیه بود توسط این جوان و “امامعلی حبیبی” برآورده می‌شود و اینان قهرمانان المپیک. اما از مدال تختی تا مدال حبیبی فاصله‌هاست. تختی به خاطر چهره سیاسی و منتقدش به نماد پیروزی ملت بدل می‌شود. ملتی که رنج اشغال شهریور ۲۰ و حضور روس‌ها و آمریکایی‌ها را در کشور کشیده و داغ کودتای ۲۸مرداد بر تنش زخمی است سرباز و چرکین. قهرمان بر مدار پیروزی بود تا…. سال ۴۰ شد و مسابقات انتخابی تیم‌ملی که خبر آمد تختی دیگر کشتی نمی‌گیرد. در وزن هفتم، ایران نماینده دیگری داشت اما این مردم را قانع نکرد و در‌ سالن مسابقه این شعار زمین را به لرزه در می‌آورد که “چرا تنهاش گذاشتین؟ چرا تنهاش گذاشتین؟” دستگاه سیاست و ورزش دوست داشتند تختی به کشتی بازگردد که با باختن، محبوبیتش کم شود. مردم نیز دوست داشتند قهرمان خود را دوباره روی تشک ببینند. او از افتخار چیزی کم نداشت؛ دو مدال نقره المپیک هلسینکی و رم و طلای ملبورن و چند مدال آسیایی و جهانی سبدش را پرکرده بود. تختی به کشتی برگشت با وجود سن بالا. در مسابقات تولیدوی آمریکا، که دوسال پیش بر سر مدال طلا با “مدوید” رقابت سختی به هم زده بود و نقره گرفته بود، شکست سختی خورد. وقت “جلوس خوبی” کشتی‌اش تمام شده بود. اما این قهرمان شکست‌خورده وقتی به تهران بازگشت مورد استقبال شدید مردم در فرودگاه قرار گرفت. تختی از کالبد قهرمانی به درآمده و به جامه اسطوره تن داده بود. وقتی قهرمانی می‌بازد و باز عزیز مردم است این یعنی دیگر او فقط قهرمان نیست. غلامرضا مردی از خانی‌آباد تهران، این مرز را رد کرد.

منبع: شرق