البته که جوانگرایی چیز خوبی است و طبیعتا چون جوانگرایی چیز خوبی است، پس استثنائا آرزو هم بر جوانان نه تنها عیب نیست، بلکه تا اطلاع ثانوی( تا پایان دوره نهم ریاست جمهوری) واجب شرعی نیز می باشد. در همین راستا وزیر علوم اظهار داشت: “ ایران رتبه اول تولید علم را در دنیا دارد.” البته که معلوم است ما ایرانیان خوب از این پیشرفت بزرگ خوب خیلی خیلی حوب خوشحالیم و طبعا با مشت خوب محکم توی دهان کسانی می زنیم که از اینکه ایران در تولید علم رتبه اول را به دست آورده است، ناراحت اند، اما برای این که ملت خوب ایران قشنگ بفهمند که این موضوع خوب چقدر اهمیت دارد، دلایل و اسناد و مدارک این ادعای کاملا صحیح که “ایران رتبه اول تولید علم را در دنیا دارد” ارائه می کنیم تا هاروارد و کمبریج و پرینستون و سوربن و سایر غربی های کثیف و حمام نرفته بفهمند که تا زاهدی وزیر علوم خوب ماست و احمدی نژاد رئیس جمهور خوب ماست، باید بروند جلو و بوق بزنند.
حضور در رده بندی رسمی: یکی از مهم ترین دلایل اینکه ایران خوب اولین تولید کننده علم در دنیاست، اعتراف همه دانشگاههای جهان به اول بودن ایران است، البته آنها چنین اعترافی نکردند و حتی ناجوانمردانه و بطوری حیله گرانه در آمارهای رسمی نام هیچکدام از دانشگاههای ایران را در فهرست صد دانشگاه اول جهان نیاوردند. و انتظاری هم جز این نبود. آیا ما این قدر ساده ایم که فکر می کنیم آنها اعتراف خواهند کرد که ما اولین تولید کننده علم در جهان هستیم؟ نه، هرگز اعتراف نمی کنند. اگر اعتراف می کردند باید شک می کردیم. همین که نام هیچ دانشگاهی در ایران خوب را جزو صد دانشگاه اول جهان نمی آورند، نشان می دهد که حتما چیزی هست که نمی خواهند بگویند.
تولید غیر مستقیم علم: یک بررسی دقیق نشان می دهد که مغزهایی که از ایران فرار کردند و در تولید علم در جهان نقش داشتند، طبیعتا تولیدات آنها هم تولیدات ماست. و هر دولتی که بتواند بیشتر مغزها را فراری دهد، باعث تولید علم بیشتر در دنیا می شود. فقط مساله اینجاست که ما باید بفهمیم، یک بار بفهمیم که اصلا مهم نیست مغزهای ما در ایران علم تولید می کنند، یا در آمریکا؟ اگر برای خدا علم تولید می کنیم، پس چه فرقی می کند که این کار را در کجا بکنیم. پس نتیجه می گیریم که بخش اعظم تولیدات علمی دانشمندان ایرانی در دانشگاهها و موسسات علمی جهان، در حقیقت تولید علم توسط دولت جمهوری اسلامی است، چه بسا که اگر دولت های ایران سعی می کردند دانشگاهها را بوسیله چهار عدد آدم حسابی اداره کنند و دانشگاه ها آزاد باشد و هر روز هزار جور فشار به دانشگاه نیاورند، الآن همین دانشمندان ایرانی هم مانده بودند در ایران و به جای اینکه دائما در آمریکا علم تولید کنند، یا به فکر دادن اجاره خانه بودند، یا به فکر راه انداختن حزب یا به فکر رفتن به مهمانی و یا در ترافیک گیر کرده بودند. در حالی که همین فشاری که دولت نهم و دولت های سابق و اصولا همه روسای این مملکت( بجز رضا شاه که سواد کافی نداشت و نمی فهمید باید مغزها را فراری بدهد) بقیه حکومت ها تمام تلاش شان را متمرکز کردند تا حتما مغزها از کشور فرار کنند و بروند و تولید علم در جهان افزایش پیدا کند.
مدیران دانشمند: تاریخ به یاد ندارد که در یک کابینه این همه دانشمند یک جا جمع شده باشد. تا به حال در کدام کشور سابقه دارد که یک “ نابغه ریاضی قرن” را بگذارند وزیر علوم، گیریم که مدرکش را دویست دلار خریده باشد. پول بابای ما را که برنداشته با آن مدرکی خریده که اثبات می کند ایشان “ نابغه ریاضی قرن” است. زحمت کشیده و کار کرده و با پولش برای خودش یک مدرک “ نبوغ” خریده. در شرایطی که وزیر علوم فرانسه و آمریکا و روسیه پول شان را می دهند برای خرید ماشین، ایشان از راحتی و رفاه صرف نظر کرده و دود چراغ خورده و یک مدرک خریده است. و تاریخ سراغ ندارد که وزیر کشور ایران مدرک دکترا از کمبریج داشته باشد، همه شان یا دیپلم ردی بودند یا روحانی لیسانس معقول و منقول یا تیمسار و سردار و امنیتی سابق، در حالی که برای نخستین بار در تاریخ ایران ما وزیر کشوری داریم که از دانشگاه کمبریج دکترایش را گرفته، گیریم که دکترایش تقلبی باشد. همین دکترای تقلبی را هم قبلی ها نداشتند. همین رئیس جمهور که ممکن است به نظر خیلی ها نیاید، همین آدم دکترای آسفالت دارد. آیا تا به حال در هیچ جای جهان سراغ دارید که یک رئیس جمهور دکترای آسفالت داشته باشد؟ وقتی دولت ما اینهمه دانشمند دارد، طبیعی است که ایران هم رتبه اول تولید علم در جهان است.
دکترای تجاوز: در تمام دنیا آدمهای متجاوز معمولا یک مشت موجود بی سواد و بی فرهنگ هستند، البته شاید عده ای ساده لوح فکر کنند تجاوز کردن نیازمند تخصص ویژه ای نیست، در حالی که در ایران حتی متجاوزین به ناموس هم آدمهای تحصیلکرده و دانشمندی مثل دکتر مددی در دانشگاه زنجان هستند. چنین چیزی در هیچ جای دنیا دیده نمی شود، در حالی که دولت نهم چنان علمی برخورد می کند که حتی برای تجاوز به یک دختر دانشجو هم مسائل علمی را در نظر می گیرد.
انرژی هسته ای حق مسلم آنهاست: من از شما می خواهم عادلانه و عاقلانه قضاوت کنید و به این سووال پاسخ بدهید که مگر نه اینکه بخش وسیعی از جامعه ایران و نیروهای سیاسی و نخبگان کشور ما معتقدند که احمدی نژاد و کابینه اش و طرفدارانش یک مشت آدم بی سواد هستند و تقریبا کسی هم در این مورد شکی ندارد. من هم شکی ندارم، ولی ببینید شعار همین بی سوادها چیست؟ مگر نه اینکه این بی سوادترین ها شعارشان “ انرژی هسته ای حق مسلم ماست” می باشد، و همه شان هم انرژی هسته ای را برای مقاصد صلح آمیز می خواهند. این بی سوادترین آدمهای این مملکت هر روز خواستار پیچیده ترین علوم، مثل انرژی اتمی هستند. ببینید بقیه چه خواسته های علمی بزرگی دارند. در تمام جهان احزاب و دولت ها به چیزهای پیش پافتاده ای مثل رفاه و اقتصاد و آزادی و عدالت و این جور چیزها فکر می کنند، در حالی که ساده ترین مردم ما فریاد می زنند “ غنی سازی اورانیوم حق مسلم ماست” در کجای تاریخ و جغرافیا دیده شده است که مثلا حزبی در آمریکا یا فرانسه شعار بدهد “ شکافتن الکترون حق مسلم ماست” یا مثلا بگویند “ تولید سیلیسیم حق مسلم ماست” یا مثلا حزبی در سوئد شعارش این باشد که “ تقطیر گاز متان حق مسلم ماست”. وقتی دولتی چنان کرده است که حتی مردم روستاهای پشتکوه هم روزی سه ساعت در مورد غنی سازی و سانتریفیوژ فکر می کنند، طبیعی است که ما اولین تولید کننده علم در جهان هستیم. گیریم که برق روزی سه ساعت قطع می شود، مگر بسیاری از دانشمندان برای تولید علم دود چراغ نفتی نخورده اند، ما هم چشممان کور و دنده مان نرم، هفته ای هشت روز برق مان قطع می شود ولی غنی سازی را تا آخرین قطره اورانیوم ادامه می دهیم. و این یعنی تولید علم.
سطح عالی آموزش: یکی از مسائلی که نشان می دهد که ما امروز اگر اولین تولید کننده علم در جهان نباشیم، حداقل نخستین تولید کننده علم در جهان هستیم. وقتی دانشگاهی مثل کمبریج که تا ده روز قبل یکی از دانشگاهها معتبر دنیا بود، از نظر وزارت علوم ایران حتی حق ندارد صحت یا تقلبی بودن مدرک خودش را هم تائید کند، این نشان می دهد که ما خیلی بهتر از آنها می دانیم که مدرک شان را خودشان صادر کرده اند یا نه، چه بسا که بسیاری از دانشمندان ایرانی از دانشگاههای بزرگی مثل هاروارد و کمبریج و آکسفورد فارغ التحصیل شده و مدرک شان هم شش تا امضا و مهر داشته باشد، ولی خودشان چون در تولید علم مرتبه بالایی ندارند، طبیعی است که حق ندارند مدرک خودشان را تائید کنند.
تولید خانگی علم: یکی از مهم ترین مسائلی که کوردلان تیره دل در آمارهای کثیف شان لحاظ نمی کنند، تولید خانگی علوم است. این در حالی است که به گفته رئیس خوب جمهور عزیزمان وقتی یک دختر شانزده ساله خوب با یک سری وسایل ساده که در نجاری و آهنگری هم پیدا می شود، با هزینه صد هزار تومان انرژی هسته ای تولید می کند، در حالی که دولت خوب خودمان با استفاده از متخصصین داخلی و خارجی در عرض سی سال با هزینه صد میلیارد هنوز نتوانستیم انرژی هسته ای تولید کنیم، این یعنی چی؟ جز این که اگر خداوند بخواهد علم را به کودکی می دهد و به هیچ کس دیگر نمی دهد؟ مگر یک سال قبل یک دانشمند 18 ساله تبریزی خوب هواپیمای خوب اختراع نکرد( چیزی که البته قبلا هم اختراع شده بود) و مگر همین جوان با پول پنج بلیط هواپیما موفق نشد قول بدهد که سه ماه بعد هواپیمایش خوب پرواز می کند؟ مگر ما خبری از آن دختر شانزده ساله خوب و آن پسر هجده ساله خوب داریم و مگر سه ماه گذشته است؟ پس وقتی تولید علم بصورت یک بیماری مسری خوب در تمام خانه های ما لانه کرده است، پس بدانیم و آگاه باشیم که ما رتبه اول تولید علم جهان هستیم، حتی اگر جهانیان نخواهند با آن چشم های چپ کور شده شان ببینند. بیایید به این فکر کنیم، وقتی دختر شانزده ساله خوب ما انرژی هسته ای خوب تولید می کند، وقتی بزرگ بشود چه چیز خوب دیگر تولید خواهد کرد؟