چی شد شاگرد اول خوب شدیم؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

البته که جوانگرایی چیز خوبی است و طبیعتا چون جوانگرایی چیز خوبی است، پس استثنائا ‏آرزو هم بر جوانان نه تنها عیب نیست، بلکه تا اطلاع ثانوی( تا پایان دوره نهم ریاست ‏جمهوری) واجب شرعی نیز می باشد. در همین راستا وزیر علوم اظهار داشت: “ ایران رتبه ‏اول تولید علم را در دنیا دارد.” البته که معلوم است ما ایرانیان خوب از این پیشرفت بزرگ ‏خوب خیلی خیلی حوب خوشحالیم و طبعا با مشت خوب محکم توی دهان کسانی می زنیم که ‏از اینکه ایران در تولید علم رتبه اول را به دست آورده است، ناراحت اند، اما برای این که ‏ملت خوب ایران قشنگ بفهمند که این موضوع خوب چقدر اهمیت دارد، دلایل و اسناد و ‏مدارک این ادعای کاملا صحیح که “ایران رتبه اول تولید علم را در دنیا دارد” ارائه می کنیم ‏تا هاروارد و کمبریج و پرینستون و سوربن و سایر غربی های کثیف و حمام نرفته بفهمند که ‏تا زاهدی وزیر علوم خوب ماست و احمدی نژاد رئیس جمهور خوب ماست، باید بروند جلو و ‏بوق بزنند.‏

حضور در رده بندی رسمی: یکی از مهم ترین دلایل اینکه ایران خوب اولین تولید کننده علم ‏در دنیاست، اعتراف همه دانشگاههای جهان به اول بودن ایران است، البته آنها چنین اعترافی ‏نکردند و حتی ناجوانمردانه و بطوری حیله گرانه در آمارهای رسمی نام هیچکدام از ‏دانشگاههای ایران را در فهرست صد دانشگاه اول جهان نیاوردند. و انتظاری هم جز این نبود. ‏آیا ما این قدر ساده ایم که فکر می کنیم آنها اعتراف خواهند کرد که ما اولین تولید کننده علم در ‏جهان هستیم؟ نه، هرگز اعتراف نمی کنند. اگر اعتراف می کردند باید شک می کردیم. همین ‏که نام هیچ دانشگاهی در ایران خوب را جزو صد دانشگاه اول جهان نمی آورند، نشان می ‏دهد که حتما چیزی هست که نمی خواهند بگویند.‏

تولید غیر مستقیم علم: یک بررسی دقیق نشان می دهد که مغزهایی که از ایران فرار کردند و ‏در تولید علم در جهان نقش داشتند، طبیعتا تولیدات آنها هم تولیدات ماست. و هر دولتی که ‏بتواند بیشتر مغزها را فراری دهد، باعث تولید علم بیشتر در دنیا می شود. فقط مساله اینجاست ‏که ما باید بفهمیم، یک بار بفهمیم که اصلا مهم نیست مغزهای ما در ایران علم تولید می کنند، ‏یا در آمریکا؟ اگر برای خدا علم تولید می کنیم، پس چه فرقی می کند که این کار را در کجا ‏بکنیم. پس نتیجه می گیریم که بخش اعظم تولیدات علمی دانشمندان ایرانی در دانشگاهها و ‏موسسات علمی جهان، در حقیقت تولید علم توسط دولت جمهوری اسلامی است، چه بسا که ‏اگر دولت های ایران سعی می کردند دانشگاهها را بوسیله چهار عدد آدم حسابی اداره کنند و ‏دانشگاه ها آزاد باشد و هر روز هزار جور فشار به دانشگاه نیاورند، الآن همین دانشمندان ‏ایرانی هم مانده بودند در ایران و به جای اینکه دائما در آمریکا علم تولید کنند، یا به فکر دادن ‏اجاره خانه بودند، یا به فکر راه انداختن حزب یا به فکر رفتن به مهمانی و یا در ترافیک گیر ‏کرده بودند. در حالی که همین فشاری که دولت نهم و دولت های سابق و اصولا همه روسای ‏این مملکت( بجز رضا شاه که سواد کافی نداشت و نمی فهمید باید مغزها را فراری بدهد) بقیه ‏حکومت ها تمام تلاش شان را متمرکز کردند تا حتما مغزها از کشور فرار کنند و بروند و ‏تولید علم در جهان افزایش پیدا کند.‏

مدیران دانشمند: تاریخ به یاد ندارد که در یک کابینه این همه دانشمند یک جا جمع شده باشد. ‏تا به حال در کدام کشور سابقه دارد که یک “ نابغه ریاضی قرن” را بگذارند وزیر علوم، ‏گیریم که مدرکش را دویست دلار خریده باشد. پول بابای ما را که برنداشته با آن مدرکی ‏خریده که اثبات می کند ایشان “ نابغه ریاضی قرن” است. زحمت کشیده و کار کرده و با ‏پولش برای خودش یک مدرک “ نبوغ” خریده. در شرایطی که وزیر علوم فرانسه و آمریکا و ‏روسیه پول شان را می دهند برای خرید ماشین، ایشان از راحتی و رفاه صرف نظر کرده و ‏دود چراغ خورده و یک مدرک خریده است. و تاریخ سراغ ندارد که وزیر کشور ایران ‏مدرک دکترا از کمبریج داشته باشد، همه شان یا دیپلم ردی بودند یا روحانی لیسانس معقول و ‏منقول یا تیمسار و سردار و امنیتی سابق، در حالی که برای نخستین بار در تاریخ ایران ما ‏وزیر کشوری داریم که از دانشگاه کمبریج دکترایش را گرفته، گیریم که دکترایش تقلبی باشد. ‏همین دکترای تقلبی را هم قبلی ها نداشتند. همین رئیس جمهور که ممکن است به نظر خیلی ها ‏نیاید، همین آدم دکترای آسفالت دارد. آیا تا به حال در هیچ جای جهان سراغ دارید که یک ‏رئیس جمهور دکترای آسفالت داشته باشد؟ وقتی دولت ما اینهمه دانشمند دارد، طبیعی است که ‏ایران هم رتبه اول تولید علم در جهان است.‏

دکترای تجاوز: در تمام دنیا آدمهای متجاوز معمولا یک مشت موجود بی سواد و بی فرهنگ ‏هستند، البته شاید عده ای ساده لوح فکر کنند تجاوز کردن نیازمند تخصص ویژه ای نیست، در ‏حالی که در ایران حتی متجاوزین به ناموس هم آدمهای تحصیلکرده و دانشمندی مثل دکتر ‏مددی در دانشگاه زنجان هستند. چنین چیزی در هیچ جای دنیا دیده نمی شود، در حالی که ‏دولت نهم چنان علمی برخورد می کند که حتی برای تجاوز به یک دختر دانشجو هم مسائل ‏علمی را در نظر می گیرد.‏

انرژی هسته ای حق مسلم آنهاست: من از شما می خواهم عادلانه و عاقلانه قضاوت کنید و به ‏این سووال پاسخ بدهید که مگر نه اینکه بخش وسیعی از جامعه ایران و نیروهای سیاسی و ‏نخبگان کشور ما معتقدند که احمدی نژاد و کابینه اش و طرفدارانش یک مشت آدم بی سواد ‏هستند و تقریبا کسی هم در این مورد شکی ندارد. من هم شکی ندارم، ولی ببینید شعار همین ‏بی سوادها چیست؟ مگر نه اینکه این بی سوادترین ها شعارشان “ انرژی هسته ای حق مسلم ‏ماست” می باشد، و همه شان هم انرژی هسته ای را برای مقاصد صلح آمیز می خواهند. این ‏بی سوادترین آدمهای این مملکت هر روز خواستار پیچیده ترین علوم، مثل انرژی اتمی هستند. ‏ببینید بقیه چه خواسته های علمی بزرگی دارند. در تمام جهان احزاب و دولت ها به چیزهای ‏پیش پافتاده ای مثل رفاه و اقتصاد و آزادی و عدالت و این جور چیزها فکر می کنند، در حالی ‏که ساده ترین مردم ما فریاد می زنند “ غنی سازی اورانیوم حق مسلم ماست” در کجای تاریخ ‏و جغرافیا دیده شده است که مثلا حزبی در آمریکا یا فرانسه شعار بدهد “ شکافتن الکترون حق ‏مسلم ماست” یا مثلا بگویند “ تولید سیلیسیم حق مسلم ماست” یا مثلا حزبی در سوئد شعارش ‏این باشد که “ تقطیر گاز متان حق مسلم ماست”. وقتی دولتی چنان کرده است که حتی مردم ‏روستاهای پشتکوه هم روزی سه ساعت در مورد غنی سازی و سانتریفیوژ فکر می کنند، ‏طبیعی است که ما اولین تولید کننده علم در جهان هستیم. گیریم که برق روزی سه ساعت قطع ‏می شود، مگر بسیاری از دانشمندان برای تولید علم دود چراغ نفتی نخورده اند، ما هم ‏چشممان کور و دنده مان نرم، هفته ای هشت روز برق مان قطع می شود ولی غنی سازی را ‏تا آخرین قطره اورانیوم ادامه می دهیم. و این یعنی تولید علم.‏

سطح عالی آموزش: یکی از مسائلی که نشان می دهد که ما امروز اگر اولین تولید کننده علم ‏در جهان نباشیم، حداقل نخستین تولید کننده علم در جهان هستیم. وقتی دانشگاهی مثل کمبریج ‏که تا ده روز قبل یکی از دانشگاهها معتبر دنیا بود، از نظر وزارت علوم ایران حتی حق ‏ندارد صحت یا تقلبی بودن مدرک خودش را هم تائید کند، این نشان می دهد که ما خیلی بهتر ‏از آنها می دانیم که مدرک شان را خودشان صادر کرده اند یا نه، چه بسا که بسیاری از ‏دانشمندان ایرانی از دانشگاههای بزرگی مثل هاروارد و کمبریج و آکسفورد فارغ التحصیل ‏شده و مدرک شان هم شش تا امضا و مهر داشته باشد، ولی خودشان چون در تولید علم مرتبه ‏بالایی ندارند، طبیعی است که حق ندارند مدرک خودشان را تائید کنند.‏

تولید خانگی علم: یکی از مهم ترین مسائلی که کوردلان تیره دل در آمارهای کثیف شان لحاظ ‏نمی کنند، تولید خانگی علوم است. این در حالی است که به گفته رئیس خوب جمهور عزیزمان ‏وقتی یک دختر شانزده ساله خوب با یک سری وسایل ساده که در نجاری و آهنگری هم پیدا ‏می شود، با هزینه صد هزار تومان انرژی هسته ای تولید می کند، در حالی که دولت خوب ‏خودمان با استفاده از متخصصین داخلی و خارجی در عرض سی سال با هزینه صد میلیارد ‏هنوز نتوانستیم انرژی هسته ای تولید کنیم، این یعنی چی؟ جز این که اگر خداوند بخواهد علم ‏را به کودکی می دهد و به هیچ کس دیگر نمی دهد؟ مگر یک سال قبل یک دانشمند 18 ساله ‏تبریزی خوب هواپیمای خوب اختراع نکرد( چیزی که البته قبلا هم اختراع شده بود) و مگر ‏همین جوان با پول پنج بلیط هواپیما موفق نشد قول بدهد که سه ماه بعد هواپیمایش خوب پرواز ‏می کند؟ مگر ما خبری از آن دختر شانزده ساله خوب و آن پسر هجده ساله خوب داریم و ‏مگر سه ماه گذشته است؟ پس وقتی تولید علم بصورت یک بیماری مسری خوب در تمام خانه ‏های ما لانه کرده است، پس بدانیم و آگاه باشیم که ما رتبه اول تولید علم جهان هستیم، حتی اگر ‏جهانیان نخواهند با آن چشم های چپ کور شده شان ببینند. بیایید به این فکر کنیم، وقتی دختر ‏شانزده ساله خوب ما انرژی هسته ای خوب تولید می کند، وقتی بزرگ بشود چه چیز خوب ‏دیگر تولید خواهد کرد؟‏