علی اشرف درویشیان تحت عمل جراحی قرار گرفت

شهرام رفیع زاده
شهرام رفیع زاده

علی اشرف درویشیان، داستان نویس و پژوهشگر سرشناس و برنده سال جاری جایزه هلمن- همت سازمان دیده بان حقوق بشر، به دنبال چند روز بستری شدن در بیمارستان ایرانمهر جمعه شب تحت عمل جراحی قرار گرفت.

aliashrafdarvishian464.jpg

خانواده و نزدیکان این عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران به خبرگزار ایسنا گفته اند این عمل جراحی‏ که برای کاهش و نیز رفع فشارهای شدید روی مغز صورت گرفته، با موفقیت انجام شده است. درویشیان که از دوشنبه گذشته بر اثر سکته مغزی در بیمارستان بستری شده در حال حاضر در وضعیت بهتری به‌سر می‌برد و بی‌هوشی کاملا رفع شده است اما هم چنان در بخش مراقب های ویژه نگهداری می شود.

شهناز دارابیان، همسر علی اشرف درویشیان در این درباره گفته که “صبح دوشنبه متوجه حالتی در چهره‌ و لبخند او شدم و بلافاصله به یکی از دوستان‌مان که پزشک بود، زنگ زدم. البته اورژانس هم بلافاصله رسید، که فشار علی‌اشرف روی 18 بود”. همسر علی اشرف درویشیان هم چنین گفته که ابتدا او را به بیمارستانی در کرج منتقل کرده اند و بعد از کسب اجازه‌ از متخصص داخلی مغز و اعصاب، او را به بیمارستان ایرانمهر تهران منقل کرده اند.

به رغم آنکه حال این نویسنده در چند روز نخست بستری شدن در بیمارستان رو به بهبود بود و پنج شنبه گذشته با همسرش حرف زده اما به تشخیص پزشکان معالج و برای کاهش و نیز رفع فشارهای شدید روی مغز جمعه شب مورد عمل جراحی قرار گرفت.

علی اشرف درویشان، متولد سوم شهریور 1320 کوچه علاقه بندها در محله پشت سربازخانه شهر کرمانشاه است. پدرش اوسا سیف اله آهنگر بود، و مادرش زهرا نیز مدتی سیگار قلم می زد و بعدتر خیاطی می کرد. وقتی دکان پدر را از دستش در آوردند، شوفری، و باغبانی و چند شغل دیگر را هم تجربه کرد. با پایان تحصیلات علی اشرف در دانش سرای آن زمان به سال 1338 و بعد از آنکه و معلم روستا های گیلان غرب شد، پدر خانواده هفت نفری را به علی اشرف سپرد و خود برای کار راهی شیراز شد.

مادر بزرگ علی اشرف درویشیان که خیاط سرشناسی در کرمانشاه و با ادبیات نیز اشنا بود، اول کسی بود که او را با قصه های عامیانه آشنا کرد. مادربزرگ با آنکه بی سواد بود با آثار صادق هدایت اشنا بود و هم او بود که با خواندن داستانی از هدایت که از بر بود، درویشیان را با نام نویسنده بزرگ آشنا کرد. پدرش مدتی بعد از رفتن به شیراز مریض شد و سر انجام در کرج در گذشت. علی اشرف درویشیان دوازده سال داشت که کودتای 28 مرداد 32 رخ داد. تا قبل از سال 50، در کنار معلمی، در دانشگاه تهران روانششناسی تربیتی و در دانشسرای عالی در رشته مشاوره و راهنمائی تا فوق لیسانس تحصیل کرد.

درویشیان در گفتگوئی با روزنامه اعتماد انتشار آثار صمد بهرنگی و خواندن آنها را یکی از عوامل مهم در آغاز نویسندگی خود معرفی می کند. آشنائی با جلال ال احمد و امیر حسین آریان پور در دانشسرای عالی و تحصیل در دانشگاهی که استادش سیمین دانشور بود از دیگر عوامل جدی گرفتن ادبیات برای درویشان بوده. خودش در این باره می گوید: “در سال 42 یا 43 در دانشسرای عالی اعتصاب کردیم و ما را اخراج کردند. سال بعد، من دوباره در کنکور شرکت کردم و آمدم درسم را ادامه دادم. اما جلال آل احمد را خانه نشین کردند. داستان هایم را که برای “آل احمد” می خواندم، خوشش می آمد و راهنمایی می کرد اما حضور امیرحسین آریانپور در دانشسرای عالی، به خصوص در دوره فوق لیسانس دانشکده علوم تربیتی، در تحول فکری ام خیلی موثر بود. من در 12، 13 سالگی توجهم به نیروهای چپ جلب شده بود و به آنها حساسیت داشتم. برخورد با نویسندگانی که دیدگاهی نو داشتند، مانند به آذین که از طریق جعفر کوش آبادی با وی آشنا شدم، گسترش پیدا کرد. از طرفی با سیاوش کسرایی و ناصر رحمانی نژاد ارتباط داشتم و همه به رشد فکری من کمک کردند. بعدها با محمدباقر مومنی آشنا شدم که کرمانشاهی بود و او بود که نخستین مجموعه داستانم را با نام از این ولایت خواند و خیلی تشویقم کرد و کتابم را به انتشارات صدای معاصر داد که به تازگی کتاب های محمود دولت آبادی، باقر مومنی، جعفر جاویدفر و ناصر زرافشان را چاپ کرده و انتشار داده بود”.

نخستین اثرش، در سال 1348 با نام صمد جاودانه شد در مجله جهان نو منتشر شد. نخستین بار در تابستان 1350 در کرمانشاه به اتهام نوشتن داستان از این ولایت در کرماناه دستگر شد و هشت ماه در زندان ماند. بعد از آزادی راهی تهران شد، اما دو ماه بعد بار دیگر در آن جا دستگیر و به هفت ماه زندان و اخراج از دانشگاه و شغلش معلمی محکوم شد تا دوران 15 ساله معلمیش به ترتیب پایان بگیرد. داستان از این ولایت و آبشوران را در سال 1352 با نام مستعار لطیف تلخستانی منتشر کرد. در همین سال دو اثر از او با نام ابرسیاه هزار چشم و گل طلا و کلاش قرمز برای کودکان به چاپ رسید.

سومین بار در اردیبهشت سال 53 و در حالی که سه ماه از ازدواج اش می گذشت، به خاطر نوشته ها و فعالیت هایش دستگیر و به یازده سال زندان محکوم شد. این بار زندان علی اشرف درویشیان تا آبان 57 که زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند به درازا کشید.

بعد از آزادی از زندان در همین سال علی اشرف درویشیان مجموع داستان شب های نان را منتشر کرد و در سال 58 هم رمانی با نام سلول 18 را. در کنار انتشار رمانش در طول سال 58 او به فعالیت در زمینه ادبیات کودک و نوجوان پرداخت و یازده شماره کتاب کودک نوجوان و سه شماره نقد و بررسی ادبیات کودک و نوجوان را به چاپ سپرد.

در سال های بعد و با بسته شدن فضای فرهنگی درویشیان به پژوهش در ادبیات عامیانه و افسانه های فولکلور رو آورد و در سال 66 افسانه ها و متل های کردی را منتشر کرد. پهار سال بعد درمانی چهار جلدی سال های ابری را منتشر کرد که با اقبال مخاطبان مواجه شد. در سال 72 مجموعه داستان درشتی را منتشر کرد.

از دیگر آثار او مجموعه مهم 20 جلدی فرهنگ افسانه های مردم ایران است که کار مشترک او و رضا خندان مهابادی است. از این مجموعه تاکنون 19 جلد منتشر شده و جلد نوزدهم آن در انتظار دریافت مجوز قبل از پاپ از وزارت ارشاد است.

تنظیم خاطرات صفرخان، کتاب خاطرات 32 سال زندان صفر قهرمانیان از اعضای حزب توده یکی دیگر از کارهای علی اشرف درویشیان است.

او هم چنین داستان های محبوب من را با همکاری رضا خندان مهابادی تاکنون منتشر کرده و فرهنگ کردی کرمانشاهی، یادمان صمد بهرنگی، از ندار تا دارا، همراه با آهنگ‌های بابام و قصه‌های بند، برخی دیگر از آثار علی اشرف درویشیان است. مجموعه داستان شب آبستن نیز یکی دیگر از آثار درویشیان است که در سوئدمنتشر شد. داستان های علی اشرف درویشیان، به زبان های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی، کردی، نروژی، فنلاندی، ترکی، روسی، ارمنی، و سوئدی ترجمه شده است.

او یکی از نویسندگانی است که به ادبیات کودکان و نوجوانان توجه ای خاص داشته و از آثار او در این زمینه می توان از رنگینه، کی برمی‌گردی داداش جان؟، آتش در کتابخانه‌ بچه‌ها و روزنامه دیواری مدرسه‌ ما نام برد.

از آثار در انتظار چاپ درویشیان نیزعقاید و رسوم مردم کرماشاه، همیشه مادر، قصه آن سال، داستان های تازه داغ است که مجموعه اخیر به دلیل عدم صدور مجوز قبل از چاپ، و تن ندادن درویشیان به سانسور در آلمان منتشر شد.

نویسنده سال های ابری

علی اشرف درویشان در کنار نویسندگی یکی از کوشندگان آزادی بیان در ایران است. او که خود از قربانیان سانسور در تمام دوران نویسندگی اش بوده، هرگز در مقابله با سانسور تردید نکرده است.

نخستین دستگیری او در سال 1350 حین جمع آوری افسانه های عامیانه در روستاهای کرمانشاه رخ داد. درویشیان گفته: “آنجا به ضبط صوت و سر و وضع من مشکوک شدند و دستگیرم کردند و ساواک کرمانشاه از من بازجویی کرد. اما بعد از 6، 7 ماه که در بدترین شرایط در کرمانشاه بودم، در نهایت مدرکی پیدا نکردند و من تبرئه شدم و به سرکارم هم برگشتم”. باری دیگراو را به اتهام ارتباط با گروه تئاتر ایران و ناصر رحمان نژاد که قرار بود آثاری از گورکی را اجرا کند دستگیر کردند.

درویشیان پیش از دستگیری سوم در سال 53 و محکومیت به یازده سال زندان، مجبور شد به خاطر فرار از سانسور مجموعه داستان آبشوران را با نام مستعار لطیف تلخستانی چاپ کند.

آثارش در سال های پس از انقلاب نیز با سانسور مواجه بوده اما درویشان حتا به قیمت عدم عدم انتشار به سانسور تن نداده، جدید ترین نمونه مجموعه داستان تازه داغ است که بعد از سه سال معطلی در اداره کتاب وزارت ارشاد، صدور مجوز آن به حذف 8 داستان مشروط شد، اما علی اشرف درویشیان ترجیح داد که این مجموعه داستان منتشر نشود.

درویشیان در دو دهه گذشته، همواره یکی از اعضای ثابت جمع مشورتی کانون نویسندگان از اواخر دهه شصت تا به امروز بوده است. در سال 73 درویشیان به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان نامه “ما نویسنده ایم” را منتشر کردند. این نامه که با امضای 134 نویسنده در مهرماه 73 منتشر شد، سر آغاز فعالیت دوباره کانون نویسندگان و با واکنش تند نهادهای حکومتی مواجه شد.

علی اشرف درویشیان در سال 77 نیز به همراه محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، منصور کوشان، محمود دولت آبادی، کاظم کردوانی، و هوشنگ گلشیری از امضاء کنندگان فراخوان برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان بود. این فراخوان توقیف ماهنامه تکاپو و افزایش فشار نویسندگان امضائ کننده را در پی داشت. اندکی بعد دو تن از امضاء کنندگان این نامه محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در ماجرای قتل های زنجیره ای به قتل رسیدند.

او از مخالفان قرار گرفتن ادبیات در خدمت حکومت هاست و تاکید می کند که: “ادبیات در خدمت حکومت ها نباید باشد، چون تجربه به ما نشان داده است که هر گاه این اتفاق می افتد، هنر و ادبیات از مسیر خودش خارج می شود و سقوط می کند. حتی مورد استقبال مردم هم قرار نمی گیرد”.

درویشیان در گفگو با روزنامه اعتماد می گوید:“هنرمند نباید خودش را به حکومت ها بفروشد. در طول تاریخ نشان داده شده که حکومت ها موقتی هستند و از بین می روند. به این ترتیب کار نویسنده یی که ایدئولوژی یک حکومت را تبلیغ می کند هم همراه حکومت از بین می رود”.

علی اشرف درویشیان چند سال پیش در گفت و گوئی با عرفان قانعی فرد درباره فعالیت های کانون نویسندگان و مبارزه اش با سانسورگفته:“ما یک کانون صنفی فرهنگی هستیم، نه سیاسی…. برای بهتر شدن مسایل نویسندگان و آزادی اندیشه و بیان تلاش کنیم و مساله اصلی ما هم مبارزه با سانسور است”.

قریب به چهل سال نویسندگی، مبارزه با سانسور، سال ها زندان، شجاعت، و آزادگی یگانه درویشیان چه در آثار او و چه در زندگیش، بخشی از افتخار ادبیات معاصر ما و بخشی از سرگذشت نویسندگانی است که دوستی با کلمه و انسان را بر هر چیز دیگری ترجیح داده اند. نویسنده “شریف سال های ابری” ایرانیان در بیمارستان ایرانمهر با دردی در جدال است که گرچه می تواند اوو همه ما را از پا در آورد اما او پیشتر با درد بزرگتری جنگیده است، و در دوستی با مردم از میدان پیروز و سربلند در آمده است. برای علی اشرف درویشیان روزهای سرشار از کلمه و آزادی آرزوی کنیم.