من هنوز نمایش پرده را ندیده ام و طبیعتا این نوشته نقدی نیست بر کاری نادیده. با این همه آنچه مرا به نوشتن این مطلب واداشته، بیش از هر چیز بیان شادمانیم برای موفقیت یکی از هنرمندان ایرانی تبار کانادایی ست، و….
پرده، اعتباری برای ما
نوشته سهیل پارسا
کارگردان و نمایشنامه نویس
براساس رمانی از مسعود بهنود
نویسنده و کارگردان: شاهین صیادی
تولید: OneLight Theatre
مکان: Harbour front Centre- Studio Theatre
زمان: از 28 نوامبر تا 8 دسامبر
من هنوز نمایش پرده را ندیده ام و طبیعتا این نوشته نقدی نیست بر کاری نادیده. با این همه آنچه مرا به نوشتن این مطلب واداشته، بیش از هر چیز بیان شادمانیم برای موفقیت یکی از هنرمندان ایرانی تبار کانادایی ست، و ادای احترام برای شکوفایی و به بار نشستن جریان فرهنگی OneLight Theatre که شاخ و برش ریشه در فرهنگ غنی سرزمین مان دارد. دیگر انگیزه ام از نوشتن این مطلب دعوت از ایرانیان مقیم این شهر است به دیدن “پرده”. چرا که این اتفاقی است مهم و حرمتی دیگر برای ما.
”پرده” آخرین تولید کمپانی OneLight Theatreبه مدیریت هنری شاهین صیادی، یکی از مهمترین اتفاقات تئاتری چند سال اخیر در شهر “هالیفکس” کانادا محسوب می شود. “پرده” که تحسین منتقدین تئاتری “هالیفکس” را برانگیخته، می آید تا به مدت دو هفته میهمان شهر تورنتو باشد.
نمایش براساس رمان “خانم” اثر مسعود بهنود، یکی از معتبرترین و اندیشمندترین روزنامه نگاران و نویسندگان سرزمین مان است. خدمات فرهنگی پربار بهنود در چهار دهه گذشته بر همگان روشن است و احتیاجی به معرفی من ندارد.
شاهین صیادی، نویسنده و کارگردان ایرانی تبار کانادایی با بهره گیری از داستان زیبای ”خانم” تصویری به غایت متفاوت و غیر کلیشه ای از زن ایرانی به مخاطب غربی اش ارائه می دهد: تصویری انسانی از یک زن ایرانی.
داستان
پرده داستان سفریست. “خانم” شخصیت اصلی نمایش، شاهزاده جوانیست از تبار مظفرالدین شاه قاجار، زجر کشیده در کودکی و بزرگ شده در انزوای اندرونی ها، که بازی تاریخ، تقدیر و سیاست او را به سفر ناخواسته از سرزمینش وامیدارد.
محمدعلی شاه قاجار، خلع شده از سلطنت، همراه با خانواده اش محکوم به تبعید به روسیه می شود، و خانم که حال تحت تکفل این خانواده است به ناچار همراه آنان. و این آغاز دربدریست. روسیه امن نیست و در تب انقلاب بلشویک ها می سوزد. خانم و همراهانش از روسیه به ترکیه پناه می برند که آنجا نیز همچون زندگی خانم در حال دگرگونیست. خانم برای یافتن دیاری امن از کشوری به کشور دیگر می رود: ایتالیا، فرانسه، آلمان. دو بار ازدواج می کند. ثروتش را از دست می دهد، توسط خاندان سلطنتی در تبعید طرد می شود و تمامی اینها در شرایطی ست که اروپا در آشوب فاشیسم، انقلابات و جنگ جهانی در تلاطم است. و ”خانم” در میان این تلاطم. و در این فرایند است که خانم به شناختی متفاوت از دنیا، مذهب، سیاست و بالاتر از همه به شناختی از خود دست می یابد.
خانم تصویریست انسانی از یک زن ایرانی، بی شک زن ایده آل بهنود و صیادی. زنی که همچون هزاران هزار زن ایرانی هم عصر مان، نمی خواهد قربانی باشد و یا نقش آن را بازی کند. “خانم” باهوش و ذکاوت است. سر تسلیم ندارد. در جستجوست تا بیاید، تا کشف کند. درک کند دنیا را، سیاست را، فلسفه را، انقلاب را و نهایتا خود را. او می خواهد بداند که کجای جهان ایستاده است. او تردید می کند، تجربه می کند، عصیان می کند، می افتد و باز برمی خیزد. و مهمتر از همه می آموزد که چگونه زنده بماند. شاید این را از نیای مادریش ”شهرزاد” آموخته باشد.
سرانجام این زن سالخورده، سرشار از تجربیات و آموخته هایش، با استنباطی نو از خود و جهان، با احترام و نگرش خاص خود به اروپا و فلسفه های سیاسی و اجتماعی اش، انتخاب می کند که به سرزمین مادریش ایران بازگردد. پرده سفریست؛ سفری به درازای عمر “خانم”.
شاهین صیادی:
شاهین متولد آبادان است. در سن 21 سالگی به کانادا مهاجرت می کند. در دانشکده تئاتری شهر “هالیفکس” کانادا تحصیلاتش را به اتمام می رساند. در سال 2002 کمپانی تئاتری OneLight Theatreرا همراه با همسر کانادایی اش Maggie Stewart تاسیس می کند. به گفته خودش هر چه دارد از همسر و همراهش Maggieدارد. شاهین عاشق تئاتر است یا بهتر است بگویم جنون تئاتر دارد. در پنج سال گذشته در شهر هالیفکس، شهری به مراتب کوچکتر از تورنتو،بی هیچ هیاهویی درگیر فراگیری، تجربه و خلق کردن بوده است. شاهین همچون هنرمندی خوب دروغ نمی گوید، تبلیغات کاذب برای خود نمی کند، خود را نابغه و کارهایش را شاهکار نمی داند، خوب می داند که موفق شدن و کارهای ارزشمند کردن فرایندیست که یک شبه به دست نمی آید. شاهین اعتباری ست برای ما.