سوریه: سنگر یا باتلاق؟

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

“خاورمیانه بشکه باروت است و آتش به این بشکه خیلی نزدیک شده است.” دیکتاتور دمشق، صحنه را چنین تصویر می کند. هاشمی رفسنجانی در سخنانی که سراسر هفته صرف تائید و تکذیب آن می شود بر نقش دولت سوریه دست می گذارد: “دولتی که ملت خود را بمباران شیمیایی کند عواقب سخت آن را خواهد دید.” سردار قاسم سلیمانی در مجلس خبرگان می گوید: “ما تا آخر از سوریه حمایت می‌کنیم.” و قدرت های بزرگ جهانی منتظر مصوبه مجالس خود هستند تا فرمان حمله را صادر کنند.

شهریور ماه به نیمه است. فریاد قربانیان کشتار تابستان 67 از دیوارهای زندان ها سر ریز می کند، خاوران رادور می زند، با خروش حسین رونقی ملکی جوان می آمیزدو تا اردوگاه اشرف در عراق می رود که مجروحان را بادست های بسته بر خاک می اندازندو به سرهایشان تیرخلاص می زنند. سرداران سپاه از عملیات “مرصاد” می گویند و سودای نابودی اسرائیل دارند. کیهان “روز واقعه” را انتظار می کشد و رویدادها با سرعتی باور نکردنی، روزهای شهریور راورق می زنند. لوموند در تحلیلی که درست یک هفته ازانتشار آن می گذرد، روزهای نخستین تحول جدید در سوریه را تصویر می کند.

روز اول هفته روستای “اوز کلا” در شمال ایران، بازیگری از جمهوری اسلامی را درمتن این تحولات قرار می دهد. هاشمی رفسنجانی به این روستا می رود تا ناهار را درخانه پدری علی اکبر ناطق نوری، با او بخورد.احمد ناطق‌نوری (برادر ناطق)، آیت‌الله رسولی‌محلاتی (پدرزن ناطق و از اعضای ارشد دفتر مقام معظم رهبری)، سیدجواد رسولی‌محلاتی (سفیر ایران در عربستان)، حجت‌الاسلام شهیدی‌محلاتی (باجناق ناطق‌نوری و مشاور حسن روحانی) به استقبالش می آیند. شاخه ای هستند از “هزارفامیل” حاکم بر ایران که البته درگفت وگوی دو نفره رفسنجانی-ـ ناطق نوری جایی ندارند. این دو چهره سیاسی، اول برای هم “پپسی” باز می کنند. ناطق‌نوری، هاشمی‌رفسنجانی را از ارکان انقلاب اسلامی و ارزشمند‌ترین یاران “امام راحل” می نامد. هاشمی‌رفسنجانی نیز علی‌اکبر ناطق‌نوری را از برجسته‌ترین مبارزان انقلاب اسلامی لقب می دهد. طبق معمول “کسی از محتوای گفت وگوها خبر ندارد.”

عصر روز بعد، هاشمی رفسنجانی در جمع مردم سوادکوه در استان مازندران، حرف هایی می زندکه خبرگزاری رویترز تحت عنوان “اظهار نظری بی سابقه از سوی یک مقام ایرانی” مخابره و جهانی اش می کند. جنجال درمی گیرد. بازی تکذیب و تائید کلید می خورد. کار به انتشار صدا و فیلم سخنرانی می کشد.نتیجه هر چه باشد، دردرستی نکات مطرح شده، جای تردیدی نیست: “مشکلات فعلی واقعی است. ما در محاصره، تحریم و بایکوتیم و نمی‌توانیم از منابع استفاده کنیم، باید گران بخریم و در دریافت پول هم با مشکلات فراوان روبرو هستیم. اخیرا شاهد خطر بزرگ تری هم در منطقه هستیم. اکنون آمریکا، جهان غرب با همراهی برخی از کشورهای عربی تقریبا شیپور جنگ در سوریه را به صدا درآوردند که خدا به مردم سوریه رحم کند. مردم سوریه از طرف حکومت خودشان مورد حمله شیمیایی واقع شده‌اند و حالا باید منتظر حمله خارجی هم باشند.”
این سخنان را هاشمی رفسنجانی گفته است؟ صدای او را تقلید کرده اند؟ آیا “نظام” بر سر مساله سوریه دچارشکاف شده است؟ پراگماتیسم هاشمی رفسنجانی به مقابله ماجراجوائی فرماندهان سپاه آمده است؟ این پرسش ها هنوز بی پاسخ است. روز چهارشنبه، علی مطهری حرفی می زند که دریچه تازه ای را می گشاید: “آقای هاشمی حرفش را زده و نظرش این است و شاید به نظرش مصلحت کشور در این موضع گیری است. اظهارات آقای هاشمی درباره حمله شیمیایی به مردم سوریه به معنای صدور مجوز حمله به سوریه نیست، شاید ایشان می خواهند ایران و انقلاب اسلامی بیشتر از این در این قضیه مایه نگذارد.”

سخنان علی مطهری، به موضع تازه ولادیمیر پوتین گره می خورد: “اگر ثابت شود که دولت سوریه مسئول حمله شیمیایی اخیر در حومه دمشق بوده، ممکن است روسیه با حمله نظامی موافقت کند. این اقدام باید از کانال شورای امنیت انجام شود. روسیه خود را وارد درگیری‌های سوریه نمی‌کند.”

یک کارشناس مسائل روسیه می گوید: “در صورت حمله نظامی به سوریه واکنش روسیه دیپلماتیک خواهد بود و واکنش نظامی نشان نخواهد داد؛ اگرچه ممکن است به صورت غیرمستقیم پاسخی دهند، اما به صورت مستقیم منافع آنها ایجاب نمی کند به خاطر سوریه با آمریکا وارد یک جنگ تمام عیار نظامی شوند.”

تحلیگران می نویسند: “اقدام باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا در به تاخیر انداختن حمله به سوریه دلایل متعددی دارد. یکی از آنها امید اوباما به امکان قانع کردن ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه برای پایان حمایت از سوریه و بشار اسد، در کنفرانس گروه ۲۰ است که درآستانه برپائی است.”

روس ها، طبق معمول، مهره آخر را تکان نداده اند و تحولات جهانی را نظاره می کنند، تارای مثبت حمله به سوریه از پارلمان ها گرفته شود، افکار عمومی جهان درمعرض اخبار پیاپی قرار دارند.

اشپیگل ازشنود مکالمه تلفنی حزب‌الله و سفارت ایران درباره استفاده از سلاح شیمیایی، خبر می دهد. دولت آلمان رسما رژیم اسد را مسئول حمله شیمیایی اعلام می کند.

دبیرکل ناتو، می گوید: “هماهنگی میان ناتو و دیگر کشورها درباره سوریه همچنان ادامه دارد. باید پاسخی محکم به رهبران دمشق داده شود که دیگر شاهد استفاده از سلاح شیمیایی در جهان نباشیم. اگر این کار انجام نگیرد، در واقع پیامی به دیکتاتورهای جهان داده‌ایم که اقداماتشان بازخواستی نخواهد داشت.”

جان کری، وزیر خارجه آمریکا از “دیکتاتورها” نام می برد: “اگر به سوریه پاسخ داده نشود، ایران در برنامه هسته‌ای خود برای رسیدن به سلاح‌ هسته‌ای جسارت پیدا می‌کند و گروه‌هایی مانند حزب‌الله ممکن است به استفاده از سلاح شیمیایی بیندیشند.”

جمهوری اسلامی هنوز-ـ نیمه شب چهارشنبه- ـ دارد سازحکومت سوریه رامی زند. مواضع تهران ـ دمشق کاملا یکی است. بشار اسد، عین حرفهای آیت اله خامنه ای را تحویل خبرنگار فیگارومی دهد. علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، روز یک‌شنبه ۱۰ شهریورماه، همراه یک هیات پارلمانی به دمشق و سپس به بیروت سفر می کند. این زاده عراق که همراه با جواد اردشیر لاریجانی “فتیله های انفجاری” را سازماندهی کرده است، حرف هایی می زند که بیانگر دفاع بی چون و چرای “نظام اسلامی” از بشار اسد است.

قاسم سلیمانی٬ فرمانده نیروی “قدس” سپاه، همین دیدگاه را، دو روز بعد به اطلاع مجلس خبرگان رهبری می رساند: “عده‌ای انتقاد می‌کنند که چرا از سوریه اینقدر حمایت می‌کنیم. باید به آن‌ها گفت سوریه خط مقدم مقاومت است. ما تا آخر از سوریه حمایت می‌کنیم.”

حسین سلامی٬ جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران، در همایش “سوریه سنگر مقاومت” می گوید: “جمهوری اسلامی در صورت حمله نظامی به سوریه بر اساس «تجربه‌های خود پاسخ‌های میدانی و روشنی» خواهد داد. منطقه را می توان به «باتلاق و آتش‌فشان» تشبیه کرد که اگر فعال شود، قابل کنترل و مهار نیست. ما در معرض یک آزمون جدی هستیم. برای امریکا زمان تجربه این آزمون گذشته است.در آستانه یک نقطه عطف راهبردی در سرنوشت منطقه و به نوعی در دنیای اسلام هستیم، احتمال وقوع واقعه‌ای سنگین با پیامدهای جغرافیایی وسیع وجود دارد.” روز آخر هفته، ۱۷۰ نماینده مجلس شورای اسلامی بیانیه ای را منتشر می کنند که خیلی به سر مقاله “روز واقعه” کیهان برادر حسین بازجو شباهت دارد: “با اراده نظام در کنار برادران سوری خود برای مقابله با خط کفر و ظلم حاضر به جان‌فشانی هستیم و به آمریکای جهان‌خوار و سرکردگان آن در رژیم صهیونیستی اعلام می کنیم که ملت های مظلوم جهان سال های سال است در انتظار لحظه نهایی پاک کردن خط ظلم و ستم مستکبران هستند و حمله شما به سوریه سرآغاز این فروپاشی خواهد بود.”

دومین هفته اردیبهشت به پایان می رسد. زنگهای خطر دیگر بار بصدا درآمده است. عاشقان ایران، هشدار می دهند:

“نظام “، سرزمین ما “ایران” را به پشت “سنگر” های جنگی برده است که به باتلاق می رسد. کشورهای قدر قدرت جهان برای مرحله تازه این جنگ، به مجوز پارلمان های منتخب مردم نیاز دارند. “نظام” که نام مستعار سیدعلی خامنه ای است، چشم برمنظره هولناک بسته و پنبه در گوش کرده است.

شهریور، دیگر بسوی توفان های پائیزی می رود و آواز کشتگان تابستان ۶۷ در شعر اسماعیل خوئی طنین می افکند:

این کشته دلی داشت چو دل های بزرگ

آماده ی دل زدن به دریای بزرگ

دریای بزرگ مرگ بلعیدش، لیک

برجاست از او امید فردای بزرگ