روز چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۲ وبسایت رسمی رهبر ایران گزارش داد که “بیش از هزار نخبه جوان برتر دانشگاهی” با وی دیدار کردهاند. پس از شنیدن سخنان آیتالله خامنهای، چند تن از این نخبگان مطابق روال هر سال نظرات خود را با وی درمیان گذاشتند. تصاویری که از این دیدار توسط وبسایت رهبر ایران منتشر شده نشان میدهد، همه جوانانی که اجازه یافتهاند نظرات خود را مطرح کنند، پس از آن به نزد رهبر ایران رفته و از نزدیک با وی گفتو گو کردهاند. اما آنچه در این تصاویر غریب به نظر میرسد آن است که این “نخبگان” در برابر او زانو زدهاند.
بر اساس یک رویه رسمی، دیدارهای آیتالله خامنهای تنها توسط دفتر او گزارش میشود و تصاویر و فیلمهای آن نیز توسط همان نهاد منتشر میگردد. در دیدارهای رهبر ایران، خبرنگاران و عکاسان مطبوعات مستقل، امکان تهیه خبر و عکس ندارند. به این ترتیب روایت رسمی دیدارهای رهبر ایران، روایتی است که کاملا مورد تایید وی است. انتشار این تصاویر نشان میدهد که خواسته دستگاه تبلیغاتی بیت رهبر ایران، نمایش چنین تصویری از وی است.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، سبک زندگی حاکمان، به یکی از زمینههای قضاوت در افکار عمومی ایرانیان تبدیل شد. حاکمان ایران میکوشیدند تا تصویری از “ساده زیستی” در زندگی خود به نمایش بگذارند تا نشان دهند که با حکومت پادشاهی پیشین تفاوت دارند. در سالهای اول انقلاب، آیتالله خمینی در ضرورت توجه به کوخنشینان در برابر کاخنشینان سخنرانیهای متعددی کرد. اما اموال زیادی که از مسئولان و حاکمان حکومت سابق مصادره شده و به دست نیروهای “انقلابی” افتاده بود، نمیتوانست بیاستفاده بماند. در نهایت نیز آیتالله خمینی خود راه استفاده از این اموال را هموار کرد. از جمله یکم فروردین ۱۳۶۲، طی سخنانی در جمع مسئولین جمهوری اسلامی که رئیسجمهور وقت، آیتالله خامنهای، هم حضور داشت، گفت: “ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم… آن خوی کاخنشینی مضر است. خودش مضر نیست، خویاش مضر است.” (صحیفه امام-ج۱۷- ص۳۷۶)
این سخنان رهبر فقید ایران به یکی از مشهورترین سخنان او در مخالفت با آنچه “خوی کاخنشینی” مینامید، تبدیل شد.اما نکته مهم آن بود که او سکونت در کاخ را مضر نمیدانست، بلکه “اخلاق” کاخنشینی را نادرست میخواند. به این ترتیب و به آرامی تمامی نهادهای رسمی به ساختمانهای مصادره شده و حتی کاخهای سابق حکومت پهلوی نقل مکان کردند.
از جمله مشهورترین این بناها، کاخ مرمر و کاخ سعدآباد است. کاخ مرمر، ساختمانهای محوطه آن و باغهای اطرافش، اکنون به محل استقرار بیت رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، قوه قضائیه و نهاد ریاستجمهوری تبدیل شده است. این مجموعه که سکونتگاه دو پادشاه پهلوی بود و مجلس سنا نیز در آن قرار داشت، بالاخره به محل سکونت حاکمان جدید تبدیل شد. ساختمان اصلی کاخ مرمر پس از انقلاب در اختیار کمیته انقلاب قرار داشت اما از سال ۱۳۷۰ به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شد. همچنین بهدلیل ضرورتهای امنیتی بیت آیتالله خامنهای در این مجموعه، بسیاری از خانههای شهروندان عادی از آنان گرفته شد، تخریب گردید و به فضای سبز این مجموعه اضافه گردید. بخشهایی از کاخ سعدآباد نیز از سال ۱۳۷۰ در اختیار نهاد ریاستجمهوری قرار گرفت و معمولا مراسم استقبال از مهمانان خارجی در ساختمان موسوم به کاخ ملکه مادر برگزار میشود.
با اینهمه آنچه بیش از هر چیز توجه افکار عمومی را جلب میکند، نه کاخنشینی انقلابیون، بلکه سلوک آنان است که زمانی آیتالله خمینی آنرا “خوی کاخنشینی” نامیده بود. در این میان رفتار آیتالله خامنهای که امروز حدود بیست و چهار سال از رهبری مادام العمر وی میگذرد، بیش از دیگران مورد توجه است.
مقدسسازی از رهبر ایران سالهاست که توسط هواداران او و دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران پیگیری میشود. البته این کوششها همواره موفق نیست. برای نمونه افسانهپردازی از اینکه رهبر ایران در لحظه تولد سخنانی گفته، یکی از موارد شکست خورده در این تلاشهاست. اما “تبلیغات” متوقف نشده است. اینکه فرضا گروهی از نیروهای هوادار رهبر ایران میکوشند تا از جنس و رنگ انگشتر دست او رمز گشایی کنند، یا اینکه در زندگینامههای منتشر شده از او، تصویر “دانای کل علوم هستی” از آیتالله خامنهای ترسیم میشود، نتیجه یک علاقه خودجوش نمیتواند باشد.
تصاویر زانو زدن در برابر رهبر که توسط “بیت رهبری” منتشر شده، در واقع نمایشی آشکار از کوشش دستگاه تبلیغات رسمی برای ساختن جایگاهی “بالا دست” برای رهبر ایران است. میتوان با اشاره به چند نمونه دیگر از این تصاویر، تصویرسازی از “بالا دست” کردن وی را آشکارتر کرد.
یکی از اصول دیدارهای سیاسی آیتالله خامنهای با مهمانان خارجی استفاده وی از صندلی “تکنفره” است. میهمانان خارجی یا در کنار همتای ایرانی خود و یا حتی به تنهایی در صندلی دو نفره مینشینند. چرا که طبق تصور دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی، شأن رهبر ایران بالاتر از همه میهمانان اوست.
در دیدار با مسئولین کشور، معمولا رهبر ایران بر یک صندلی مینشیند و دیگران باید بر زمین بنشینند. گاه کسانی که بر زمین نشستهاند مسنتر از رهبر ایران هستند اما چون رهبر “بالادست” محسوب میشود، پس او باید بالاتر بنشیند.
چنانچه دیدارکنندگان بنابر مصلحت قرار باشد که بر صندلی بنشینند ـ برای نمونه در دیدار با اعضای خبرگان رهبری که مطابق قانون حق انتخاب و عزل رهبر را دارند- در اینصورت با قرار گرفتن یک زیرپایی چوبی کوچک تفاوت “رهبر” با دیگران حفظ میشود.
سفر به استانها و شهرهای دیگر از جمله ابتکارات آیتالله خامنهای است. آیتالله خمینی پس از بازگشت از قم و استقرار در جماران هیچگاه از تهران خارج نشد. اما رهبر جوان علاقه داشت تا ارتباط بیشتری با شهرستانها داشته باشد. در تصاویر منتشر شده از این دیدارها مردم به اتومبیل رهبر ایران هجوم آورده و در اطراف آن میدوند.
گاه در ماه رمضان آیتالله خامنهای به مسئولان یا ملاقات کنندگان افطار میدهد که همه حاضران برای خوردن غذا بر زمین مینشینند و رهبر ایران نشسته بر یک صندلی و بر روی میز، غذای خود را میخورد.
زانو زدن در مقابل آیتالله خامنهای اتفاق جدیدی نیست و در گذشته حتی فیلمی از صحنه افتادن آیتالله مصباح یزدی بر پای رهبر ایران منتشر شد. همچنین تصویری از گریه و بوسه گروهی از جوانان بسیجی بر جای پای آیتالله خامنهای موجود است.
سال گذشته نیز خبرگزاری فارس نوشت که “قدمگاه رهبر معظم انقلاب در دزلی، نقطه یادمانی شد.” بر اساس این گزارش محل بازدید رهبر ایران در دزلی از جمله نقاطی بود که مورد بازدید “زائران راهیان نور “قرار میگرفت.
با اینهمه، انتشار غیرمنتظره تصاویر زانو زدن گروهی از “نخبگان” دانشجو در مقابل آیتالله خامنهای، نشان میدهد که برنامه “بالا”رفتن او، هنوز به کمال خود نرسیده است.
زمانی آیتالله خامنهای در دیدار با مسئولان حکومتی گفته بود: “خضوع در مقابل خدای متعال، خشوع قلب، خشوع در مقابل ملت و تواضع، معیارها و ملاکهای کارهای من و شماست. باید اینها را رعایت کنیم.” (دوم آبان 1385) به نظر میرسد که تعریف تواضع از دیدگاه رهبر ایران متفاوت از تعریف عموم از این واژه است. مسئولان حکومت “انقلابی” ایران، بالاخره هم در کاخها مستقر شدند و هم “خوی”کاخ نشینی را آموختند.