چل خانه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

از این طرف نگاه می کنم جور درنمی آید، از آن طرف نگاه می کنم جور درنمی آید، از بالا نگاه می کنم، یک مشت مجنون و مشنگ دارند زیرپای همدیگر را خالی می کنند، از پائین نگاه می کنم، می بینم هر روز هزار تا که طرفدار حکومت بودند، دارند فحش می دهند از بالا تا پائین حکومت و دولت و جد و آبادش. یک وقت ممکن است فکر کنید می خواهند یک دیکتاتوری راه بیاندازند که همه مخالفان را قلع و قمع کنند، ولی فرداش می بینی همان که تندتر از همه بود آزاد می کنند، فکر می کنید شاید می خواهند پولدار بشوند و پولها را بردارند و بروند خارج، کجا بروند؟ تپه گلکاری نشده برای خودشان باقی نگذاشتند. با هیچ عقلی جور در نمی آید، فقط یک فرض ممکن است، یک مشت خل و چل، وسط خانه ای که آتش گرفته، دائما می دوند بیرون و بشکه های بنزین را از چاوز می گیرند و می ریزند روی آتش و هر کدام یک راه حل احمقانه جدید پیشنهاد می کنند. فقط به چند نمونه توجه کنید

 

وزارت آموزش و پرورش

 

ما یک وزارتخانه داریم به نام آموزش و پرورش که بزرگترین و مهم ترین وزارتخانه کشور است و میلیونها دانش آموز در آن درس ممکن است بخوانند و صدها هزار معلم در آن احتمالا قرار است درس بدهند. در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش وزیر ندارد، رئیس جمهور مملکت را ول کرده رفته به نیویورک، آنهم نه برای گرفتن حق ملت، بلکه برای دفاع از حقوق فلسطین و لبنان، که نماینده لبنان اش در اعتراض به سخنان احمدی نژاد جلسه را ترک کرده و نماینده فلسطین در حالی که احمدی نژاد دارد از حقوق فلسطین دفاع می کند، دستش را تا آرنج فرو کرده توی دماغش. اینها به کنار، از روزی که احمدی نژاد شروع به معرفی کابینه کرده( این معرفی کابینه چهار سال طول می کشد) تا حالا ده نفر مشاور تبلیغاتی معرفی کرده، انگار خدابیامرز مایکل جکسون است، کلهر، مشاور تبلیغاتی و هنری، جوانفکر، مشاور تبلیغاتی و رسانه ای، حمید مولانا، مشاور تبلیغاتی رسانه های خارجی، حمید رسائی، مشاور تبلیغاتی برای روحانیون، ثمره هاشمی، مشاور تبلیغاتی انتخاباتی، شمقدری، مشاور تبلیغاتی سینمایی، علیرضا سجادپور، مشاور تبلیغاتی و فرهنگی، سقای بی ریا، مشاور تبلیغات و امور روحانیت، سوسن کشاورز، مشاور تبلیغاتی و تعلیم و تربیت. آن وقت و با این همه مشاور فرهنگی و تبلیغاتی و رسانه ای، محض رضای خدا یک رسانه پیدا کنید که به احمدی نژاد فحش خواهر و مادر ندهد.

 

سفر نیویورک

 

نیویورک را ندیده بودی که قبلا چهار بار دیده بودی! فحش از فرنگی نخورده بودی که قبلا در کلمبیا خورده بودی! ایرانی های سبزپوش علیه ات تظاهرات نکرده بودند، که شش ماه است صدای “ مرگ بر دیکتاتور” و “ دروغگو دروغگو” ی شان زمین و آسمان تهران را برداشته. سخنرانی نکرده بودی که هفته ای یک بار شهرستان و ماهی یک بار کاراکاس می روی و سرش را می زنی تهش را می زنی بلبل درخت نارگیل در نمازجمعه سخنران پیش از خطبه است، و تازه برداشتی همان سخنرانی پنج سال قبل را بردی و دوباره در سازمان ملل خواندی. چه مرگت است؟ یک آدم نسبتا باشعور توضیح بدهد، به چه دلیل احمدی نژاد به نیویورک رفت؟

 

برای مذاکره با آمریکا که رابطه ما با آمریکا بدتر شد؟ برای اینکه نشان بدهد رئیس جمهور شده است، که ایرانیان نشان دادند که او رئیس جمهور ایرانیان نیست، برای اینکه از تریبون سازمان ملل استفاده کند، که نکرد و کسی نبود به مزخرفاتش گوش کند، برای دیدار با ایرانیان رفت، که هیچ ایرانی را راه ندادند که او را ببیند، یک مشت دانشجوی روستاهای یوتا و مینه سوتا را که نمی دانستند ایران در اقیانوسیه است یا آفریقا آوردند و شام دادند که چه بشود؟ یک نفر یک دلیل عقلانی بیاورد. فقط یک دلیل، هزار تا نه، فقط یکی….

 

دیوانگان و هنرمندان

بیست سال زور می زنید یکی مثل مجید مجیدی، یا محمد نوری زاد، یا سید مهدی شجاعی، یا آهنگران، یا محمد حسین جعفریان، یا علیرضا قزوه یا مسعود ده نمکی با صرف میلیاردها تومان پول، تبدیل می شود به هنرمند مذهبی و طرفدار حکومت، بعد کاری می کنید که طرف حاضر است زندان برود و دیگر ریخت تان را نبیند و وقتی می بیندتان گلایه می کند، بعد آنها را می اندازید دور و از زندانیان سابق و بدهکاران و معتادان و تواب ها، بیست تا را ردیف می کنید که هنرمندان با آقا دیدار کردند، که چه بشود؟

 

آقا که با همنشینی با هنرمند آبرو پیدا نمی کند که هیچ، آبروی آن شریفی نیای بدهکار ممنوع الکار ممنوع التصویر را که یک سال است خواهر و مادرش را یکی کردید می برید که بیاید پشت سر آقا نماز بخواند که بعدا ممنوعیت تصویرش رفع بشود و بشود بازیگری که همه فیلمهایش را بایکوت کنند. آبرویی که با قتل سهراب و ندا و روح الامینی از بین رفت که با قر دادن شریفی نیا برنمی گردد، بدتر، آبروی شریفی نیا و سید مهدی شجاعی و مسعود فراستی می رود. گه می مالید به سرتان که موی سفیدتان معلوم نشود؟ کدام دیوانه این کار را می کند، رنگش را درست می کنی، بویش را چه خواهی کرد؟

 

فیلسوفان دیوانه

 

کاش این فیلسوفان را در روز عاقلی شان ندیده بودیم و مثل همه فکر می کردیم، مجنون مادرزادند. من شخصا با جواد لاریجانی  و حداد عادل مصاحبه کردم، مصاحبه اولی در تلویزیون پخش شد و مصاحبه دومی در روزنامه جامعه چاپ شد. جواد لاریجانی در آن مصاحبه معتقد بود، خاتمی یکی از بزرگترین موهبت های جمهوری اسلامی بود. همین جواد لاریجانی که در اینترنت را به روی کشور باز کرد و مدتها عامل مهمی برای پیشرفت علوم دقیقه در این کشور بود، می گفت: “ خارج که می رفتیم باید از دست این آخوندها فرار می کردیم تا…” حالا این آدم عقلش را می گذارد توی جیب پشت شلوارش، و زرتی می گوید” خیانت موسوی به انقلاب در سنخ خیانت مسعود رجوی است.”

 

یا یک آدم عمیقی که یک کلمه از حرفهایش را بدون دلیل پشت کلمه دیگر نمی چید، مثل حدادعادل، سالها برای فرهنگستان زبان و ادب این کشور زحمت کشید، من مطمئنم اینها موقعی که عقل شان سرجای شان بود، حاضر نمی شدند، احمدی نژاد را به عنوان باغبان مرکز فیزیک نظری و ریاضیات یا فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب کنند، حالا کار به جایی می رسد که حدادعادل می گوید “ مرگ سه نفر در کهریزک مساله مهمی نیست.” خب، مرد حسابی! اگر می خواستی مثل گوبلز نظر بدهی، مرض داشتی مگر سی سال درس بخوانی و کتاب زیرورو کنی؟ چه مرگت بود؟ دیوانه خانه ای شده است مملکت که فیلسوف و دانشمند نظرشان مثل راننده چاله میدان می شود. چرا؟ چه چیزی قرار است به دست بیاورید که کل زندگی تان را این همه ارزان می فروشید؟

 

روز قدس

 

آدم برای کارش باید دلیل داشته باشد، حالا آن دلیل می تواند دلیل مهمی نباشد، ولی یک دلیل باشد هم کافی است. دلیل اصرار دولت بر برگزاری روز قدس چه بود؟ آیا وقتی یک هفته قبل از مراسم، حسین شریعتمداری در کیهان تهدید کرد که عده ای می خواهند شعارهایی برخلاف هر سال بدهند و این همراهی با اسرائیل است، و نه تعدادی، نه صدها، نه دهها هزار، بلکه میلیونها نفر در همه شهرهای ایران، به جای شعار مرگ براسرائیل گفتند “ مرگ بر روسیه” آیا این چیزی غیرقابل پیش بینی بود؟ چرا حکومتی که نه تضاد مشترک با اسرائیل دارد، و نه منافع مشترک با فلسطین دارد، ما با آمریکا دشمنیم چون آمریکا حامی اسرائیل است و با اسرائیل دشمنیم چون اسرائیل عامل آمریکا در منطقه است. بعدا وقتی می خواهیم با آمریکا مذاکره صلح کنیم، هم به آمریکا فحش می دهیم هم به اسرائیل.

 

مردم لبنان که با دولت احمدی نژاد رابطه خوبی ندارند، فلسطینی ها هم که از دولت دست نشانده حماس که مردم فلسطین را بسیار بیش از اسرائیل شکنجه می دهد و می کشد و می زند، ناراحتند. مردم ایران هم که در روز قدس نشان دادند که با اسرائیل و آمریکا دشمنی ندارند، بلکه با دولت و حکومت ایران مشکل دارند. چه دیوانه بازی است که وزیر شعار فریاد می زند مرگ بر آمریکا، و صد هزار نفر می گویند مرگ بر روسیه، بعد دوباره می گوید مرگ بر اسرائیل، خوب، مردم دوباره می گویند مرگ بر روسیه، تو چرا شعارت را تکرار می کنی؟ مگر تو ضبط صوتی طوطی جان! یکی را که می دانید اگر سخنرانی کند مثل سید احمد خاتمی و احمدی نژاد، مردم عصبانی می شوند، می آورید به نماز، و بعد برای حفاظت از آنها یک گارد درست می کنید که همه دنیا بفهمند مردم با حکومت دشمن هستند. کدام احمقی چنین کاری می کند. حالا جالب است که مشکل را گردن موسوی می اندازند، فکر می کنید اگر موسوی می گفت مردم بگوئید مرگ بر اسرائیل، مردم نمی گفتند مرگ بر روسیه؟

 

مدرک تحصیلی

 

این کابینه اکابری ها چیست که در مملکت دولت را اداره می کند؟ من شرط می بندم اگر در یک تظاهرات صد هزار نفری سبزها، یک دفعه و تصادفی پنجاه نفر را دستگیر کنند، مدرک تحصیلی و نمره درسی آنها از این کابینه الفنون بالاتر باشد. حالا چه اصراری است؟ ما که قبل از انقلاب، شاه مملکت مان فرانسه و انگلیسی را مثل بلبل حرف می زد، نخست وزیر هم که هم تحصیل کرده بود و هم فرانسه و انگلیسی و عربی را درست حرف می زد، الحمدالله مهم ترین نیروهای اپوزیسیون هم که بعد از اینکه می رفتند توی ساواک، وارد دولت می شدند و اکثرا بچه درس خوان های خارج از کشور بودند.

 

ما که انقلاب نکردیم آدم باسواد وزیر بشود. از اول انقلاب هم که کسی عقده مدرک نداشت، یک دفعه این ماجرا از کجا بوجود آمد که مثلا در هیات دولت وزرا به هم پز می دهند که من فیزیک سال سوم دبیرستان را 19 گرفتم یا 18؟ خدا را شکر انقلاب مان انقلاب دیپلم ردی ها بود و فاخرترین جمله رهبری انقلاب هم این بود که “ من توی دهن این دولت می زنم” اصلا کی گفت مدرک بازی را شروع کنید؟ آدم سوزن می زند به فلانجایش و داد می زند آی! دستم! حالا بفرض که خواستید نبوغ تان را نشان بدهید، نمی شد اول یواشکی مدرک همدیگر را چک کنید، وقتی دیدید همه چیز درست است، آن وقت مدرک بازی را شروع می کردید؟

 

اصولا این معجزه هزاره سوم که به عنوان پسر آهنگر، نمی دانم کدام شان آهنگر بود( ر.ک. آ. ی. صانعی) و به عنوان رابین هود و زورو بیشتر معروف بود. زورو هم که مدرک لازم نداشت، یکح شمشیر و یک شنل و یک Z تمام شد و رفت. حالا کاری کردید که به محض اینکه اسم یک وزیر یا اسامی کابینه اعلام می شود، بلافاصله آکسفورد و کمبریج و هاروارد و برکلی اطلاعیه رسمی صادر می کنند که غلامحسین فرزند عباسعلی فارغ التحصیل ما نیست. الحمدالله وزیر علوم قبلی متقلب بود، رئیس بخش تائید مدارک تحصیلی خودش مدرکش تقلبی بود، وزیر فعلی علوم مدرکش تقلبی است، وزیر اسبق کشور( هنوز شش ماه نشده اسبق شد) عوضعلی کردان مدرکش تقلبی بود، رحیمی معاون اول مدرکش تقلبی بود، احمدی نژاد که مدرکش تقلبی است، سعیدلو که تقلبی است، در این میان فقط یک محسن رضایی مدرکش تقلبی نیست، آن هم در عرض هشت ماه فوق لیسانس و دکترا گرفته.

 

حالا اینها به کنار، کلی آدم حسابی در این مملکت داریم مثل دکتر بشیریه که جزو معدود ایرانیان پس از انقلاب است که واقعا مدرکش تقلبی نیست یا جلایی پور و پسران که آنها هم اینقدر باهوش بودند که تا به این فکر می افتادند تقلب کنند، فورا دکترای شان را می گرفتند. اینها هم که زندانند. لااقل برنمی دارند مدارک تحصیلی کسی که زندان رفته مصادره کنند، حداقل امضایش درست است، یک عکس و اسم را باید عوض کنیم و تا دلتان بخواهد در هیات دولت جاعل اسکناس و سکه و مدرک تحصیلی و قاچاقچی موشک و فروشنده اورانیوم داریم.

 

انتخابات باشکوه

 

از همه مهم تر حماسه باشکوه انتخابات است. شما که از روز اول می خواستید تقلب کنید و محصولی را به همین خاطر آوردید به وزارت کشور، چه مرضی بود که صلاحیت موسوی و کروبی را تائید کنید؟ یا تعداد آرا را جوری اعلام کنید که معلوم نشود تقلب کردید. و حالا تقلب هم می خواستید بکنید برای چه این همه سیب زمینی و پرتقال و تراولر چک پخش کردید؟ لابد جواب می دهید که در انتخابات تقلب نشده است. خب اگر تقلب نشده برای چی از بیست روز قبل می دانستید احمدی نژاد 24 میلیون رای می آورد. لابد جواب می دهید که ارزیابی مان از جامعه درست بود، پس اگر ارزیابی تان درست بود، چطور ارزیابی نکردید که مردم با یک هفته سرکوب خانه نمی نشینند؟ لابد می گوئید دشمن خیلی ریشه داشت.

 

خب اگر دشمن طرفداران بیشتری از شما در جامعه داشت، طبیعتا او باید انتخاب می شد، و دشمن می شدید شما. نمی شود که دشمن یک جامعه هفتاد درصد جامعه باشد و دوستش سی درصد. مشکل اینجاست که باید اثبات کرد که سه بزرگتر از یک است. می گویم خل و چل شدند همین است دیگر. مردم توی خیابان هستند، تعدادشان از طرفداران شما بیشتر است، نتیجه رای گیری را قبل از پایان شمارش اعلام کردید. همه مسوولان کشور معتقدند تقلب شده. بخاطر انتخابات حکومت نظامی اعلام شده. لااقل یک دلیل بیاورید که انتخابات سالم بوده؟ یک آدم راستگوی شریف این را اعلام کند. آن وقت رئیس جمهور روز روشن می رود به آمریکا و می گوید پانصدهزار ناظر انتخاباتی نامزدهای مختلف بالای صندوق بودند. با چنین آدمی باید چه کرد؟ آخر آدمی که شصت درصد طرفدار دارد، باید بترسد توی خیابان بیاید؟ چطور وقتی با چهل درصد آرا انتخاب شد، شهامتش بیشتر بود؟

 

نیروی انتظامی

 

یک مشت دل و دیوانه هم شده اند پلیس. ملت در سکوت راه می روند، پلیس به آنها تیراندازی می کند. یکی را یک هفته قبل از درگیری می گیرند و وادارش می کنند اعتراف کند که درگیری هفته بعد را سازمان می داده. طرف در زندان هنوز خبری از درگیری در شهر ندارد، می گویند اعتراف کن که کتک زدی. کجا کتک زدم؟ خیابان. کی کتک زدم؟ هفته قبل. هفته قبل که من زندان بودم. خفه شو! فقط اعتراف کن. این چه مملکتی است که تا وقتی مسوولان حفظ نظم نیامده اند، منظم است، تا می رسند، آشوب می شود؟ این چه مملکتی است که تا وقتی هیچ پلیسی نیست، همه دارند می خندند، تا پلیس سر می رسد، یک باره همه جا آتش می گیرد؟

 

حالا ما دروغگو! رهبری که یک روده راست توی شکمش هست. او که گفت که حمله به کوی دانشگاه جنایت بود و ماجرای کهریزک تخلف بود و متخلف باید مجازات شود. پس چرا فقط ما را مجازات می کنید؟ ما که هفته قبل باشکوه بودیم، چطور این هفته اغتشاشگر شدیم؟ رئیس پلیس می گوید تخلف شده، مجلس می گوید تخلف شده، قوه قضائیه می گوید تخلف شده، شورای تشخیص مصلحت می گوید تخلف شده، رهبر می گوید تخلف شده. خب، این جسد مقتول، قاتل را هم که می شناسید، این هم فیلمش، خودتان هم می گوئید تخلف شده، پس چرا دوباره پسر متهم و نوه متهم و عروس متهم و همسایه متهم را می گیرید؟

 

بدبختی این است که این رشته سر دراز دارد، یک کلمه بگوئید در انتخابات تقلب شد و دوباره انتخابات کنید، نه، یک کلمه بگوئید که ما فکر می کردیم که اگر شما سوسولها را بزنیم قضیه تمام می شود و نشد. حالا هی لج کن و برو جلو، برو روز قدس، برو نیویورک، برو سیزده آبان، برو شانزده آذر، برو عاشورا و تاسوعا، فکر می کنی کره زمین از حرکت می ایستد، نه عزیزم، این خیلی وقت است تصمیمش را گرفته.