شاید این کلام که “اگر مرد سخن بودم، نویسنده می شدم” دیگر میان هنرمندان هنرهای تجسمی محلی از اعراب نداشته باشد، خاصه در این زمانه هجوم اطلاعات و بمباران تصویری، باید بدانی که چه می کنی و این آگاهی را با فصاحت به کلام درآوری. اما وبلاگ و وبلاگ نویسی در میان هنرمندان کارتونیست ما پدیده نوظهوری است که به نظر می آید تا حدی از خفقان و فضای بسته کارتون و مطبوعات ایران نشأت گرفته باشد. وبلاگ ها تبدیل شده اند به فضای ابراز وجود کارتونیست ها؛ فضایی که در مطبوعات روز از ایشان دریغ شده است.
کارتونیست های وبلاگ نویس
وبلاگ نویسی پدیده ای است که در این چهار، پنج سال اخیر میان هنرمندان کارتونیست رواج یافته. نوشتار زیر مروری دارد بر وبلاگ های تعدادی از کارتونیست های مطرح ایرانی.
شاید این کلام که “اگر مرد سخن بودم، نویسنده می شدم” دیگر میان هنرمندان هنرهای تجسمی محلی از اعراب نداشته باشد، خاصه در این زمانه هجوم اطلاعات و بمباران تصویری، باید بدانی که چه می کنی و این آگاهی را با فصاحت به کلام درآوری. اما وبلاگ و وبلاگ نویسی در میان هنرمندان کارتونیست ما پدیده نوظهوری است که به نظر می آید تا حدی از خفقان و فضای بسته کارتون و مطبوعات ایران نشأت گرفته باشد. وبلاگ ها تبدیل شده اند به فضای ابراز وجود کارتونیست ها؛ فضایی که در مطبوعات روز از ایشان دریغ شده است. بعضی کارتونیست ها تنها به برپایی نمایشگاهی از آثارشان در فضای اینترنت، اکتفا کرده اند (احمد سخاورز) و برخی دیگر وبلاگ یا سایت خود را به صورت نشریه مجازی کارتون و کاریکاتور درآورده اند (پرشین کارتون). در این میان هستند کارتونیست هایی که تن به وسوسه نوشتن داده و افکار، ذهنیات و علائق خود را در صفحه وبلاگ های شان به کلام درآورده اند.
شاید نیک آهنگ کوثر قدیمی ترین وبلاگ نویس کارتونیست های ایران باشد. وبلاگ او “یادداشت های یک تبعیدی عصبانی” که البته این یک سال اخیر، کمی خشم اش فرو نشسته و تبدیل به “یادداشت های نیک آهنگ” شده، مجموعه ای است از روزنوشت ها، خاطرات، تحلیل های سیاسی و اجتماعی و البته آثار ااین کارتونیست مقیم کانادا که این چند ساله در وبسایت “روزآنلاین” منتشر می شوند. نیک آهنگ در این وبلاگ، نسبت به تمام اخبار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ورزشی روز که ذهن اش را غلغلک دهند واکنش نشان می دهد. او معمولاً درباب غامض ترین مسائل، آن هم در حوزه های بسیار تخصصی، نظریات بسیار قاطع و ساده ای دارد که این برخورد بسیاری از مخاطبان را خوش نمی آید. “ حریم خصوصی” یکی دیگر از موضوعات بحث انگیز وبلاگ کوثر در این چند سال بوده، بسیاری او را به خاطر بیان مسائل جنجالی درباره همکاران خود در روزنامه ها، به شکستن این حریم متهم کرده اند. ظاهراً این مفهوم، یکی از دغدغه های ذهنی همیشگی کوثر است که هر از چندی چیزی راجع به محدوده ها و مرزبندی آن با حریم جمعی می نویسد. در هر صورت می توان مطالب متنوع و خواندنی در وبلاگ او یافت؛ از شایعه دوپینگ رضازاده و انتقاد از اصلاح طلبان و آبادگران گرفته تا تعریف از خنکای پاریس و ناله از گرمای رم، که اغلب با همان نثر نیشدار کارتون های کلام دار او تحریر شده اند.
”توکای مقدس” وبلاگ پر طرفدار دیگری است که به “توکا نیستانی” کارتونیست معروف، تعلق دارد. نیستانی که وبسایت جداگانه ای را به نمایش آثارش اختصاص داده “توکای مقدس” را محل پرداختن به سایر دلمشغولی ها و دغدغه های اش کرده است؛ از آخرین کتاب هایی که خوانده تا پاتوق هایی که دوست دارد بنشیند و لیوانی قهوه بنوشد و اگر فضا امن باشد و کافه چی موافق، یکی دو سیگار هم دود کند. نیستانی روشنفکری را بر خلاف باور رسمی دشنام نمی داند و خواندن و اندیشیدن را فضیلت می شمارد آن طورکه بر صدر صفحه وبلاگ می خوانیم: “من می اندیشم پس بیشتر هستم!” آنچه که پست های او را جذاب می کند ریزبینی کارتونیستی و منتقدانه او در پرداختن به روزمرگی هاست. او به سادگی از مهندسین بدسلیقه ای که شلوار رسمی را با جوراب سفید می پوشند یا کافه چی هایی که شأن منوی خود را با چیپس و پنیر پایین می آورند و یا همکاری که خواندن بیست هزار کتاب را ادعا دارد، نمی گذرد. توکا نشان می دهد که برای عمیق دیدن و عمیق نوشتن لازم نیست موضوعی دهان پرکن انتخاب کرد، هنر او تبدیل مسائل ظاهراً پیش پا افتاده به نوشتاری قدرتمند و خواندنی است. یکی از جذابیت های این وبلاگ بخش نظریات بینندگان و جواب های وبلاگ نویس به آنها است. نیستانی برخلاف سایر وبلاگنویس ها که فحاشی و متلک ها را برای نمایش سعه صدر خود بی پاسخ منتشر می کنند، چنین نظریاتی را با همان سبک و سیاق گوینده جواب می گوید که همین، او را از دید برخی، عصبی و پرخاشگو می نمایاند. البته برخوردهای هر از چند گاه او با بعضی کارتونیست ها در ایجاد چنین تلقی بی تأثیر نبوده است. با این حال، نیستانی ثابت کرده که می تواند مخاطبان را جذب کند و بحث انگیز باشد بی آنکه به دام تحلیل های سیاسی، اجتماعی رایج میان وبلاگ نویس ها بیفتد.
”بزرگمهر حسین پور” طراح کمیک استریپ های محبوب هفته نامه چلچراغ، کارتونیست مطرح دیگری است که در این یک ساله سایت اختصاصی “بزی کارتون” را راه انداخته و گهگدار در آن می نویسد. جذابیت عمده سایت “بزی کارتون” همچنان آثار کارتون و کمیک استریپ حسین پور است که مدام به روز می شوند و هنرمندی پویا و پرکار را به نمایش می گذارند بخش وبلاگ اما، همپای کارتونها پیش نمی رود. لحن مطالب حسین پور بین شوخی و جدی، ادیبانه و محاوره ای، متغیر است و به خاطر عدم استمرار، وبلاگ، هویت مستقل و مشخص خود را نیافته اما بزرگمهر در همین چند پست نشان می دهد که اگر بخواهد و وقت بگذارد می تواند وبلاگ نویس موفقی باشد. آخرین نوشته او “مردی روی آسفالت داغ” که به شرح حال تمثیلی وبلاگ نویس می پردازد که در برزخ آینده و گذشته و حال معلق است ساختاری شبیه به کمیک های این هنرمند دارد. هر بخش نوشتار به قابی می ماند و قاب آخر و نقطه اوج را تصادف با اتومبیل می سازد.
”وصیت نامه” عنوان وبلاگ “مسعود شجاعی طباطبائی” کارتونیست خوش ذوق و مسئول خانه کاریکاتور ایران است که به تازگی پا به دنیای مجازی گذاشته و واجد نگاه لطیف و اندکی عارفانه این کارتونیست نسبت به مسائل زندگی است هر چند برخی کامنت گذاران، این نگاه را نوعی تظاهر و در تضاد با موقعیت دولتی و بعضی موضع گیریهای سیاسی-فرهنگی شجاعی در این چند ساله دانسته و او را نواخته اند. شجاعی اما، برخوردهای عصبی و بعضاً نا منصفانه بخش نظریات را با متانت و صبر پاسخ می گوید و دیگران را به آرامش دعوت می کند. در وبلاگ این کارتونیست می توان تلفیقی از کارتون ها و نوشته های اش را دید و از علاقه اش به موضوعاتی مثل سینما و کاریکاتور خواند. پست مربوط تصویرسازی های او از فیلم لئون ساخته لوک بسون که با خاطره نویسنده از تجربه تماشای دیگر فیلمهای این کارگردان همراه است از جمله مطالب خواندنی “وصیت نامه” می رود. متأسفانه این وبلاگ در هفته اخیر، توسط فرد ناشناسی ”هک” شد و کلیه مطالب آن از دست رفت اما شجاعی بار دیگر وبلاگ را راه انداخت و در پستی که به شرح ماوقع می پرداخت “هکر عزیز” را هم با همان لحن آرام و صبور همیشه به دانستن قدر عمر و تلاش در جهت مثبت دعوت کرد.
”وبلاگ نیمه شخصی! جواد علیزاده” نام وبلاگ این کارتونیست کارآزموده و قدیمی مطبوعاتی است که خوانندگان با نثر و نوشتار او از سرمقاله های مجله “طنز و کاریکاتور” آشنا هستند و شاید به همین سبب، کمتر از وبلاگ سایر کارتونیست ها، تازه و غافلگیرکننده باشد. می توان گفت “طنز و کاریکاتور” ترجمان دنیای شخصی و دغدغه های فکری این هنرمند، تا حدی که معذورات و ملاحظات در این دو دهه اجازه داده اند، بوده است. او که در دنیای مجازی اینترنت هم پایبند به این ملاحظات است چیز چندانی در وبلاگ بر محتویات نشریه اش نمی افزاید. بی سبب نیست که وبلاگنویس عنوان با مسمای وبلاگ نیمه شخصی! جواد علیزاده را برگزیده است. کمتر از علائق، روزمرگی ها، تجربیات و خاطرات علیزاده یا اظهار نظرهای صریح و خودمانی در وبلاگ او اثری به چشم می خورد. انگار او ترجیح می دهد فاصله محترمانه ای با مخاطبین نامرئی اش حفظ کند و فضای وبلاگ را برای معرفی هرچه بیشتر نشریه به کار گیرد. کاملاً مشخص است که برای علیزاده، “طنز و کاریکاتور” اصل و مقدم بر همه چیز است حتی زندگی شخصی، پس وبلاگ سایه ای از آن اصل به شمار می آید و بس!
”فرهاد فروتنیان” کارتونیست مقیم هلند، دیگر هنرمندی است که علاوه بر یک سایت مستقل برای نمایش آثارش، وبلاگی هم برای واگویی دغدغه ها و دلمشغولی ها به راه انداخته است. خاطرات گذشته، مشکلات زندگی به عنوان یک مهاجر و اظهار نظر درباب سینما و تئاتر و نقاشی که همه زمینه های کاری فرهاد بوده اند، برخی از مواد خام پست های وبلاگ “لوچ خندان” تشکیل داده اند. جالب این که تلخ ترین موضوعات چون غم غربت در پست های این هنرمند رنگی از شوخ طبعی و طنز به خود می گیرند و روحیه کارتونیستی او را به نمایش می گذارند. مثل پست “هموطنان” که شرح شوخمندانه دیدار او با چند الاغ ایرانی در باغ وحش روتردام و احساس مشترک غم غربت آنها است! نثر فروتنیان نه چندان ادیبانه و نه خیلی محاوره ای، در مجموع بی تکلف و روان است و همین آن را جذاب و خواندنی می کند.
وبلاگ های مذکور تنها بخشی از فعالیت وبلاگی کارتونیست های ایرانی است که روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود. آیا این اشتیاق روزافزون به دنیای مجازی تنها مقتضای دنیای پیشرفته امروز است یا نشانه یک بحران در فضای کارتون امروز که اینترنت را به تنها مجرای تنفس کارتونیست ها تبدیل کرده؟ جواب هرچه باشد یک چیز مسلم است: می توان از این فرصت نزدیک شدن به جهان شخصی و یگانه هنرمند که در رسانه های سنتی به دست نمی آید سود جست و لذت برد.